درنگي بر وضعيت موزه هنرهاي معاصر اهواز در سالهاي گذشته
موزه مناقشات
قرارداد اين موزه با بخش خصوصي به پايان رسيده و روشن نيست به كجا واگذار شده
مجيد فروغي
مدت قرارداد واگذاري موزه هنرهاي معاصر اهواز به بخش خصوصي تمام شد اما وضعيت اين موزه همچنان مبهم و نامشخص است.
اول شهريور ماه امسال قرارداد هشت ساله واگذاري موزه هنرهاي معاصر اهواز به بخش خصوصي به پايان رسيد، حالا با گذشت بيش از يك ماه و نيم از اتمام اين قرارداد هنوز روشن نيست كه آيا موزه به اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خوزستان تحويل داده شده است يا نه؟ وضعيت بنا، امكانات و آثار موزه بعد از اين واگذاري چگونه است؟ آيا برنامهاي براي اداره اين موزه وجود دارد؟ واگذاري موزه اهواز به بخش خصوصي و چگونگي آن ماجراهاي تلخي را رقم زد و آسيبهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي فراواني
بر جاي گذاشت.
در يكي، دو سال اول واگذاري، چند نمايشگاه در موزه هنرهاي معاصر اهواز برگزار شد اما بعد ديگر خبري از نمايشگاه و رويدادي در موزه نشد. موزه تعطيل شد و اين تعطيلي هنوز ادامه دارد. به اين معنا كه هنرمندان از برگزاري نمايشگاه و شهروندان اهواز از تماشاي آثار هنري در اين موزه محروم بودهاند. يك بار رستوراني در مجموعه موزه راهاندازي شد كه گويا موزه بخش كوچكي از رستوران است. متاسفانه در اين مدت يكبار هم آتش به جان موزه افتاد و بخشي از آن را سوزاند و تخريب كرد، درنهايت موزه به يك ويرانه و متروكه تبديل شد.
شهريور سال گذشته مديران ارشاد خوزستان تخمين زدند كه بيش از 20 ميليارد تومان به موزه اهواز و آثار آن خسارت وارد شده است. البته آنها گفته بودند امكان بازديد از موزه را نداشتهاند و برآوردشان از خسارت براساس تخمين و احتمال است. واگذاري موزه اهواز از همان ابتدا مخالفت جامعه هنري و علاقهمندان هنر در اهواز را به دنبال داشت. اوج اين اعتراض 28 فروردين سال 1395 بود كه تجمعي در اعتراض به چگونگي اين واگذاري در مقابل موزه برگزار شد. معترضان پلاكاردهايي با شعارهايي مانند «موزه هنرهاي معاصر بنگاه اقتصادي نيست»، «موزه دارايي ملي است نه ملك شخصي»، «موزه متعلق به هنرمندان و مردم است» و... به اين واگذاري و نگاه سوداگري به موزه هنرهاي معاصر اهواز اعتراض كردند. اين تجمع در شرايطي برگزار شد كه موضوع واگذاري موزه هنرهاي معاصر تهران به بنياد رودكي داغ بود. يك هفته پيش از تجمع در اهواز جمعي از هنرمندان و علاقهمندان موزه هنرهاي معاصر تهران در اعتراض به طرح واگذاري اين موزه به بنياد رودكي اعتراض كردند. البته موضوع واگذاري موزه هنرهاي معاصر تهران بعد از واكنشهاي گسترده و اعتراض هنرمندان، مسكوت ماند و متوقف شد. در سالهاي بعد هم كه همچنان موزه هنرهاي معاصر اهواز تعطيل بود، هنرمندان خوزستاني با اجراهاي هنري به واگذاري و تعطيلي موزه واكنش نشان دادند. پرفورمنس «وضعيت نارنجي» در مرداد 1396 و پرفورمنس دور باطل در مرداد 1398 در اطراف اين موزه اجرا شد، اما هيچيك از پيگيريها و واكنشها به نتيجه نرسيد و همه منتظر نشستند تا مهلت قرارداد واگذاري موزه اهواز به پايان برسد. پايان اين قرارداد هم ماجرايي دارد. همه اين سالها گفته شده بود كه موزه هنرهاي معاصر اهواز به مدت هفت سال واگذار شده است كه در اين صورت اول شهريور 1401 پايان مدت اين قرارداد بود. اما سال گذشته كه مديران ارشاد در حال پيگيري براي بازپس گرفتن موزه بودند، طرف خصوصي قرارداد گفت در متن قرارداد نوشته شده موزه هنرهاي معاصر اهواز از اول شهريور 1394 به مدت هفت سال تا شهريور 1402 واگذار ميشود. يعني همين درج 1402 به جاي سال 1401 موجب شد كه مدت قراردادي كه قرار بود هفت ساله باشد، هشت سال ادامه پيدا كند. حالا هم كه هشت سال به پايان رسيده است، هيچ خبري از وضعيت و چگونگي اداره موزه هنرهاي معاصر اهواز نيست.
هشت سال پيش دليل واگذاري موزه هنرهاي معاصر اهواز به بخش خصوصي نبود منابع و امكانات براي نگهداري و اداره اين موزه اعلام شد. بيش از واگذاري موزه اهواز، چگونگي و فرآيند اين قرارداد بود كه واكنش هنرمندان استان خوزستان را به دنبال داشت. فرآيندي مبهم و غيرشفاف كه نتيجه آن تعطيلي و ويراني موزه بود. حالا هم كه اين قرارداد هشت ساله تمام شده، وضعيت موزه اهواز مبهم و نامشخص است. قصه تلخ موزه اهواز هشدار دوبارهاي درباره نگهداري و بهرهبرداري از مجموعهها و فضاهاي هنري دولتي و عمومي است؛ از تامين اعتبار براي نگهداري و اداره اين مجموعهها تا كيفيت و زمان بازسازي آنها. مثلا همين تئاتر شهر، همين قلب تپنده تئاتر كشور حدود دو دهه است كم و بيش درگير بازسازي است و همچنان هم ضرورتهاي اساسي دارد؛ بازسازي فرساينده و هميشه ناتمام. دولتمردان هم بيشتر از تامين اعتبار و برنامهريزي براي نگهداري و اداره فضاهاي هنري موجود، به افتتاح مجموعههاي جديد علاقه دارند. از كمبود فضاهاي هنري و تامين اعتبار براي رفع آنها گفته ميشود، اما از اداره فضاهاي متعددي كه در كشور داريم، غفلت ميكنند. موزه هنرهاي معاصر اهواز و آبادان -گرچه مشخصههاي موزه هنرهاي معاصر را ندارند، اما به هر حال با اين عنوان خوانده ميشوند- نمونههايي هستند كه چند سال تعطيل شدند و آسيبهايي به ساختمان و آثار آنها وارد شد. موزه هنرهاي معاصر آبادان از زمان ساخت و افتتاح، چند دوره چند ساله تعطيل بوده و گاهي براي مدتي كوتاه درهاي اين موزه باز و نمايشگاهي برگزار شده است. الان هم براي چندمينبار در بلاتكليفي طولانيمدت است. معلوم هم نيست چه بر سر آثار ارزشمند هنرمندان مدرن ايران كه در اين موزه نگهداري ميشد، آمده است. ماجراي اين دو موزه بار ديگر يادآوري ميكند كه نگهداري و اداره فضاها و مجموعههاي هنري و بهرهبرداري متناسب و حرفهاي از آنها، بيش از ساخت و افتتاح سالن، موزه و تالار هنري ضروري است. مجموعهها و مراكز هنري متعددي در كشور در بيشتر ماهها يا روزهاي سال غيرفعالند و تعدادي هم در تعطيليهاي طولاني دچار آسيب و تخريب ميشوند. در مواقعي هم برنامههاي نامتناسب و بيربط در اين مجموعهها برگزار ميشود. مثل موزه هنرهاي معاصر اهواز كه همه اين موارد سرش آمده و بعد از چند سال تعطيلي و پايان قرارداد واگذاري به بخش خصوصي، همچنان وضعيت نامشخصي دارد.
واگذاري موزه اهواز از همان ابتدا مخالفت جامعه هنري و علاقهمندان هنر در اهواز را به دنبال داشت. اوج اين اعتراض 28 فروردين سال 1395 بود كه تجمعي در اعتراض به چگونگي اين واگذاري در مقابل موزه برگزار شد. معترضان پلاكاردهايي با شعارهايي مانند «موزه هنرهاي معاصر بنگاه اقتصادي نيست»، «موزه دارايي ملي است نه ملك شخصي»، «موزه متعلق به هنرمندان و مردم است» و... به اين واگذاري و نگاه سوداگري به موزه هنرهاي معاصر اهواز اعتراض كردند.