علي ولياللهي
كاروان ورزشي ايران در بازيهاي آسيايي نتايج خوبي نگرفت و با يك افت قابل توجه نسبت به دوره پيش از نظر مرغوبيت مدال در جايگاه ششم آسيا ايستاد. زنان ايران كه با 76 ورزشكار به هانگژو اعزام شده بودند با 7 نقره و 10 برنز و مجموع 17 مدال كمك چنداني به رنكينگ كلي كاروان ايران نكردند و در ردهبندي مدالي زنان هم در جايگاه بيستويكم قرار گرفتند. اما از جنبه ديگري زنان عملكردي بهتر از مردان به نمايش گذاشتند يعني ميانگين تعداد نفرات اعزامي به مدال بخش زنان كاروان بهتر از بخش مردان بود. با دكتر مهين فرهاديزاد، نايبرييس زنان كميته ملي المپيك در مورد نتايج دختران ايراني در هانگژو گفتوگو كرديم كه ماحصل آن را در ادامه ميخوانيد.
برآيند كلي شما از نتايج زنان در هانگژو چيست؟
ما چند جور ميتوانيم حضور زنان را در بازيهاي آسيايي تحليل كنيم. جوري كه به نظر منطقيتر ميآيد، اين است كه زنان با تعداد 76 نفر ورزشكار راهي مسابقات شدند. ورزشكاراني كه با همان شاخصهاي ستاد عالي مطرح كرده بود، يعني بحث كيفيسازي راهي شدند. اما در اين بين يك نگاه انعطافي براي زنان جهت حضورشان در بازيها لحاظ شد. به هر ترتيب تعداد اينها از دورههاي گذشته كمتر شد، اما به گونهاي حضور پيدا كردند كه بتوانند در رشتههاي خودشان موثر باشند. البته براي همه اين اتفاق نيفتاد. ما خودمان هم ميدانستيم و در جلساتي كه با فدراسيونها و كادرهاي فني مطرح ميكرديم، چه در مركز سنجش و چه در كميته ملي المپيك و ستاد عالي نتايج اخير آنها مورد بررسي قرار ميگرفت. منتها آنها يعني فدراسيونها نظرات خودشان را داشتند و ميگفتند ورزشكارانشان ميتوانند در بازيهاي آسيايي حضور پيدا كرده و نتايج خوبي داشته باشند.
ميتوانيد اشاره كنيد كدام رشتهها مدنظر شماست؟
مثلا رشتههايي مثل تيراندازي با تعداد زيادي از ورزشكاران آمد و نتوانست آن شرايط را براي خودش لحاظ كند. اما در مجموع زنان ما عملكرد خوبي داشتند و اين نشان ميدهد كه اگر فرصتها و برنامهريزيها به سمت توسعه و رشد ورزش زنان برود آنها از هر فرصتي استفاده ميكنند. زنان انگيزههاي بسيار قوياي دارند و با كوچكترين كمكي رشد ميكنند. من راحت بگويم در مجموع همه رشتههاي ما اردوهاي تداركاتي زنان و اعزامهايشان به اندازه آقايان نبود. اما در برخي رشتهها فرقي نميكرد و شرايط برابر بود.
اگر بخواهيد نتايج را آسيبشناسي كنيد به چه نكاتي اشاره ميكنيد؟
5 مدال اول كاروان ايران در بازيهاي آسيايي را زنان به دست آوردند. مدال آخر را هم زنان آوردند. درست است كه ما طلا نگرفتيم و من ميگويم از آن هفت نقرهاي كه دختران ما گرفتند حداقل سه نقرهاش طلايي بود. ما گاهي فرصتهايي را از دست داديم كه ديگر نتوانستيم جبرانش كنيم. يعني غير از بخش فني در مقاطعي نياز به يك سري آموزههاي ديگر هم هست. به نظرم ميرسد فدراسيونها از اين بازيهاي آسيايي به بعد برنامهريزيهاي خودشان را در بخش زنان با تغييرات مناسب انجام بدهند. از باب اينكه در حوزههاي مختلف بتوانند زنان را تقويت كنند و زنان در بازيهاي آسيايي دوره بعد نقش موثري داشته باشند. شما شش كشور اول در بازيهاي آسيايي را نگاه كنيد. بيشترين مدالهايشان براي زنان است. بنابراين ما ميتوانيم در رشتههاي مختلف روي زنان حساب باز كنيم آن هم با شرايط و امكانات مناسب. البته سختيهاي خودش را هم دارد. الان فدراسيونهاي ما با شرايط سنگيني مواجهند. اما به هر ترتيب براي اينكه بتوانيم در بازيها موفق باشيم بايد يك برنامهريزي منظم داشته باشيم و بعد يك دفاع جانانه از اين برنامه انجام دهيم. براي حضور هم زنان و هم مردان تا به نتايج دلخواه برسيم. من در مجموع از كاركرد زنانمان راضي هستم و فكر ميكنم اگر بتوانيم از همين الان روي رشتههايي نظير دوچرخهسواري، اسكيت، رشتههاي رزمي و ديگر رشتههايي كه زنان ما در آن با قدرت حضور پيدا كردند و همينطور رشتههاي تيمي مثل كبدي، زنان، واليبال و بسكتبال كار كنيم نتايج خوبي به دست ميآيد. بايد كار شود تا ما زنگ تفريح ديگران نشويم. كبدي ما بتواند شرايط گذشتهاش را جبران كند و براي اينكه به آن جايگاه اصلي خودش برسد حاضر باشد. ما در اين دوره البته زنگ تفريح نبوديم ولي آرزو ميكنم فدراسيونهاي ما با همه تواني كه زنان از خودشان نشان ميدهند، شرايط لازم را براي زنان مهيا كنند.
از آموزهها گفتيد؛ مشخصتر اشاره ميكنيد؟
هم آموزههاي عملي هست هم تئوري. اينها بايد در همه نوبتهاي كاري از نظر توان جسمي آمادگيهاي لازم را داشته باشند. اين يك بخش است. يك بحث ديگر حضور آنها در رويدادهاي متعدد است. رويدادهايي كه ميتواند تجربه كار مداوم را به آنها بدهد براي اينكه وقتي اينها وارد مسابقات ميشوند دچار شوك اوليه در بازيها نشوند. در همين مسابقات اخير گاهي اين اتفاق افتاد و تا ورزشكار ما ميآمد خودش را پيدا كند يك مقدار دير ميشد و نتيجه از دست ميرفت. اين نشان داد حضور آنها در رويدادها كم بوده است. موضوع ديگر بحث روانشناسي است. ورزشكاران ما بايد در بخش كاري خود مخصوصا در رشتههايي كه نياز به يك تمركز خاص دارد، بتوانند آن تمركز را در اردوها و مسابقات حفظ كنند و دچار سردرگمي نشوند. اين آموزهها ميتواند هم در برنامههاي اردويي و هم رويدادهاي رقابتي مختلف به وجود بيايد و براي ورزشكاران تجارب مختلف به وجود بياورد و ورزشكاران بتوانند آن توانمنديهاي لازم را براي حضور در يك رويداد بزرگ مثل بازيهاي آسيايي به دست آورند.
ما دو تا آمار داريم؛ يكي نسبت نفرات اعزام شده به مدال كه زنان شرايط بهتري از مردان داشتند و يكي جدول ردهبندي مدالي مسابقات كه زنان ايران پايينتر از ماكائو و سريلانكا و قرقيزستان در رده بيستويكم قرار گرفتند. اين دو آمار به نظر متناقض را چطور تفسير ميكنيد؟
در كل من عرض كنم كه ما نميتوانيم جداول مقايسهاي بين ورزشكاران ما چه مردان و چه زنان را به اين شكل بررسي كنيم. وقتي يك كشوري مثل ازبكستان 6 ماه در اردوي تمريني در كشوري با سطح ورزشي بالاتر حضور پيدا ميكند و بعد ميآيد مدالها را تندتند ميگيرد يعني شرايط مشخص است. فرقي هم نميكند بحث زنان باشد يا مردان. ما بايد بخش مردانمان را هم حتي با اين شرايط روبهرو كنيم چه برسد به زنان. بخشي از اين برميگردد به برنامههاي فدراسيونها و بخش ديگر برميگردد به امكاناتشان. آنها بايد بر اساس همين امكانات و شرايط موجود برنامههاي خودشان را براي ورزشكارانشان چه مردان و چه زنان فراهم كنند.
در مورد پايينتر قرار گرفتن از كشورهاي كوچك چطور؟
اينكه ميگويند مرغوبيت مدالهاي ما از برخي كشورهاي كوچك نظير ماكائو و سريلانكا و... ضعيفتر بوده، ببينيد ما بايد برگرديم به اينكه ماكائو كي شرايط قهرماني براي زنان را شروع كرده است. يادمان نرود ما با يك فاصله 10 الي 15 ساله بعد از پيروزي انقلاب به عرصههاي قهرماني آمديم. در ابتدا هم به مدت 10 سال حضورمان براي شرايط فرهنگي و صدور ارزشهاي انقلاب بود. ولي الان ديگر ما از زنانمان توقع مدال داريم. همه ما چه زنها، چه فدراسيونها و چه مسوولان. از اين جهت بايد يك مقايسه اين شكلي هم ميان كشورهايي كه شما ميگوييد، داشته باشيم. آنها از كي شروع كردند و ما از كي؟ شرايط كار آنها به چه صورت است؟ مربياني كه در واقع فعاليتهاي آنها را هدايت ميكنند چه؟ شما ميدانيد ما با يكسري محدوديتهايي در فعاليتهاي تمريني مواجه هستيم كه آنها نيستند. يعني همه اينها ميتواند شرايط قويتري را براي حضور زنان آنها و دستيابي مدال بيشتر و رنگينتر فراهم كند. اما ما نااميد نيستيم. ما به هيچوجه با توجه به عشق و علاقه و انگيزههاي بسيار زيادي كه در خانمها وجود دارد كه با كوچكترين امكانات بيشترين شرايط را براي خودشان ايجاد ميكنند، نااميد نميشويم. اميدوارم همه ما به اين درك رسيده باشيم كه دقيقا برنامهريزي بخش زنان از يك قوت خاص برخوردار باشد و شرايط مختلف در داخل و خارج و در رويدادهاي مختلف براي آنها فراهم كنيم و جواب بگيريم.
كدام رشتهها شما را نااميد كردند؟
نگوييم نااميد ولي خب ما انتظار داشتيم از تيراندازي و تيروكمان. تكواندوي زنان هم بايد بيشتر خودش را نشان ميداد، چون ما طلاي جهان را داشتيم. بايد اينها بررسي شود كه چه شرايطي براي آن بچه اتفاق افتاد كه نتيجه نگرفت. رشتههايي كه مادههاي بسيار زياد داشتند و ورزشكاران زيادي هم اعزام شد، موفق نبودند. خود فدراسيونها تحليلهايي داشتند و دقيقا اظهار ميكردند اينها مدالهاي اينچنيني و آنچناني ميگيرند، اما خب نشد! خب ميتوان گفت...
نااميدكننده بود ديگر!
بله، بله!
كدام رشتهها شما را شگفتزده كردند؟
دوچرخهسواري، اسكيت، كوراش و قايقراني. ووشو كه البته ووشو خوب بود ولي شگفتزده نشديم. بچههايي كه بودند اگر طلا ميگرفتند شگفتزده ميشديم. در كوراش همين كه به فينال رسيدند خيلي خوب كار كردند. ولي انتظارات ما در ووشو تامين شد ولي شگفتزده نشديم. اگر طلا ميگرفتند شگفتزده ميشديم. دوچرخهسوار ما كار بسيار بسيار بزرگي انجام داد. دختران اسكيتباز ما چه آن كه مدال گرفت و چه آن كه ركورد زد. بچههايي با سن پايين كه بسيار بينظير كار كردند.
رومينا سالك ركورد زد ولي مدال نگرفت. به نظر بد نيست براي ايشان هم پاداشي در نظر گرفته شود.
انشاءالله حتما مطرح ميكنم به اميد خدا انجام شود. از شما ممنونم كه اين را يادآوري كرديد.
برخلاف هميشه كه بين بازيهاي آسيايي تا المپيك دو سال فاصله بود، اين بار تا المپيك پاريس تنها يكسال باقي مانده است. چطور ميتوان ضعفها را در اين مدت كوتاه برطرف كرد؟
همانطور كه شما گفتيد كار فدراسيونها سخت است. بايد با يك فورس زماني بسيار فشرده برنامهريزي كنند. البته كه براي المپيك اينها برنامه دارند. همين الان در مسابقات مختلف حاضر ميشوند تا رنكينگ به دست بياورند و سهميه بگيرند. اين كاري است كه فدراسيونها بايد انجام بدهند ولي خب كارشان سخت است، چون فاصله زماني بازيهاي آسيايي تا المپيك به يكسال كاهش پيدا كرده است. ولي از سال گذشته در جلسات مختلفي كه فدراسيونها حضور پيدا ميكردند علاوه بر بازيهاي آسيايي برنامه المپيكشان را هم پيگيري ميكردند.
شما خودتان در هانگژو حضور داشتيد؟
بله.
ميزباني چينيها چطور بود؟
عالي بود، عالي! من در بازيهاي آسيايي پكن 1990 هم حضور داشتم. امكانات شهر هانگژو براي يك شهر دسته چندم چين عالي بود. خود شهر بسيار مدرن بود و امكاناتشان هم خوب بود. خوابگاه و اسكان عالي بود. امكانات تغذيه و سالنهاي ورزشي همينطور. با توجه به اينكه مسيرها دور بود و فواصلي نظير يك ساعت و يك ساعت و 10 دقيقه و حداقل 45 دقيقه راه بود ماشينها سر ساعت و منظم حركت ميكردند. به نظرم همه چيز خوب بود.
اينكه ميگويند مرغوبيت مدالهاي ما از برخي كشورهاي كوچك نظير ماكائو و سريلانكا و... ضعيفتر بوده، ببينيد ما بايد برگرديم به اينكه ماكائو كي شرايط قهرماني براي زنان را شروع كرده است. يادمان نرود ما با يك فاصله 10 الي 15 ساله بعد از پيروزي انقلاب به عرصههاي قهرماني آمديم. در ابتدا هم به مدت 10 سال حضورمان براي شرايط فرهنگي و صدور ارزشهاي انقلاب بود. ولي الان ديگر ما از زنانمان توقع مدال داريم. همه ما چه زنها، چه فدراسيونها و چه مسوولان. از اين جهت بايد يك مقايسه اين شكلي هم ميان كشورهايي كه شما ميگوييد، داشته باشيم. آنها از كي شروع كردند و ما از كي؟ شرايط كار آنها به چه صورت است؟ مربياني كه در واقع فعاليتهاي آنها را هدايت ميكنند چه؟ شما ميدانيد ما با يكسري محدوديتهايي در فعاليتهاي تمريني مواجه هستيم.
ما انتظار داشتيم از تيراندازي و تيروكمان. تكواندوي زنان هم بايد بيشتر خودش را نشان ميداد، چون ما طلاي جهان را داشتيم. بايد اينها بررسي شود كه چه شرايطي براي آن بچه اتفاق افتاد كه نتيجه نگرفت. رشتههايي كه مادههاي بسيار زياد داشتند و ورزشكاران زيادي هم اعزام شد، موفق نبودند. خود فدراسيونها تحليلهايي داشتند و دقيقا اظهار ميكردند اينها مدالهاي اينچنيني و آنچناني ميگيرند، اما خب نشد! از آن طرف دوچرخهسواري، اسكيت، كوراش و قايقراني ما را شگفتزده كردند. ووشو كه البته ووشو خوب بود ولي شگفتزده نشديم. بچههايي كه بودند اگر طلا ميگرفتند، شگفتزده ميشديم. در كوراش همين كه به فينال رسيدند خيلي خوب كار كردند. ولي انتظارات ما در ووشو تامين شد ولي شگفتزده نشديم.