مطالبهگري از موسيقي و موسيقي مطالبهگر
بابك بنيحسيني
هنر موسيقي، هنري پيشرو نسبت به ساير هنرها در راستاي تغييرات فرهنگي، اجتماعي - سياسي و حتي اقتصادي به شمار ميرود و اساسا در ساير هنرها نيز از موسيقي براي تاثيرگذاري بيشتر در بازتاب اثرات اجتماعي و عاطفي آن هنر استفاده ميشود؛ مانند اثرپذيري آهنگساز فيلم از سناريو، ميزانسنها، فيلمبرداري و اساسا پيام فيلم و اثرگذاري چشمگير موسيقي بر نمايش فيلم و مخاطب پس از ساخت موسيقي آن، در ساير هنرها همچون انيميشن، تئاتر و نمايشگاههاي تجسمي و آثار هنري؛ موسيقي چونان عضوي از پيكره اجتماع همواره حضور خود را در سختترين شرايط و مصائب دورانها حفظ كرده است، چه در خلوت هر فرد براي حال و شخص خودش و چه در پستوي هر خانه و نهاني، اما دوشادوش اجتماع و مردمش در هر طيف و تفكر اجتماعي كمتر رنگ و بوي بازيهاي سياست را به خود گرفته حال آنكه تحت تاثير نظامهاي سياسي، اجتماعي و جريانات تفكري و سياسي، اثرپذير و اثرگذار بوده است. اگر به مطالبهگري موسيقي نگاه كنيم، ميتوان آن را همانند نقد به دو بخش كلي اثرپذير و اثرگذار تقسيم كرد. هر چند كه نقد در جامعه گذشته و حال ما صرفا به نمايش كاستيها و معايب هر اثر، قدرت خود را به نمايش گذاشته ولي نقد بازتاب نقاط مثبت، بارز و تاثيرگذار هر رويداد و به چالش كشيدن موارد ضعف و كاستيهاي آن اثر است در جهت رشد و تعالي. حال آنكه موسيقي نيز نقد مطالبهگر از اجتماع و وقايع آن و تاثير مطالبهگر صرف خود، بر اجتماع و وقايع آن است.
مطالبهگري از موسيقي همانا، تصوير ذهن مخاطب يا منتقد و اجتماع بر آنچه از موسيقي طلب ميكند، است كه چه ميخواهيم و چه بايد باشد و چه ميشنويم، اما موسيقي مطالبهگر، اثرگذاري آن نوع از موسيقي بر مخاطب و اجتماع در جهت تاثير، تفكر، خلاقيت و احساس است. واضحتر آنكه در مطالبهگري از موسيقي، اجتماع تعيينكننده خطمشي كلي و اثرگذاري بر هنر و هنرمند است و اما موسيقي مطالبهگر، ايجاد تفكر و ديدگاهي نو و اثرگذار بر اجتماع است. مطالبهگري از موسيقي، نقشپذيري موسيقي و آثارش طبق مطالبات اجتماعي، مردم و تغييرات سياسي- اجتماعي است بر خالق آن اثر كه بخش اعظم آن را تغييرات فرهنگي و هنري تشكيل داده و موسيقي نيز جداي از آن نيست اما هنر، زماني شاكلهاي جديد و خلاق را ميآفريند كه با اين تاثيرپذيري، خود نقشي بديع و تاثيرگذار خلق كند. اين نقش حتي در بروز و ظهور چارچوبهاي كلي موسيقي نمايان است. در موسيقي اصيل ايراني استفاده انواع دستگاهها، آوازها و مايههاي موسيقي كلاسيك ايران به چشم ميخورد تا به صورت موسيقي مطالبهگر بروز كند. شاهد اين مثال دستگاه چهارگاه و نقشآفريني آن در رزم و بزم و مطالبهگرياش عليه جور و سلطه با نغمات حماسياش و شور و شوق پيروزي است.
همچنين حزن، اندوه و غم در آواز دشتي كه به نوعي، مطالبهگري و نمايانسازي رنج مردم و غم اجتماع را به دوش كشيده و با سوز و گداز نغماتش عيان و هويدا مينمايد.
با نگاهي كوتاه به پنجاه سال اخير موسيقي در ايران، جلوههاي بارز و شاخصي از مطالبهگري در موسيقي و موسيقي مطالبهگر ميتوان يافت. دو گروه موسيقي چاووش و عارف با خلق آثار ارزشمند بسياري توسط استادان: پرويز مشكاتيان، محمدرضا لطفي، حسين عليزاده، بيژن كامكار و ديگر عزيزان هنرمند، نقش پررنگي به عنوان موسيقي مطالبهگر داشتهاند. اين آثار از مهمترين رويدادها در راستاي تغييرات سياسي و اجتماعي۵۰ سال اخير بوده كه دوشادوش مردم، در تحقق خواستههاي اجتماعي آنها كه نوعي مطالبهگري از موسيقي بوده است، پيشرو در نقشآفريني موسيقي مطالبهگر و تاثيرگذار به شمار ميروند.
اين موسيقي تاثير و تحولي شگرف، هم در نوع رويكرد به قطعات موسيقي به مثابه يك كل و هم، در شيوه رنگآميزي و صدادهي اركستر به ويژه چند صدايي كردن آن داشته است كه از آن جمله ميتوان به قطعات همراه شو عزيز، اي پدر (به ياد آيتالله طالقاني) و سپيده نيز اشاره كرد. نمايشي كامل به صورت مطالبهگري از موسيقي و بازتاب تاثير اين مطالبهگري در هنرمند و خلق موسيقي مطالبهگر به شكل اثرگذاري موسيقي تحت تاثير خط تفكري نو بر اجتماع.
از شروع جنگ تحميلي مطالبهگري از موسيقي در فضاي جنگ، تانك، موشك، خشم، خون، تحريم، انزوا، اسارت و اندوه نمايان شد و موسيقي در صف اول اين نبرد به مطالبهگري با نغمات و سرودهاي حماسي و پر جوش و خروش جنگ پرداخت و چه زيبا حزن، غم، اندوه، شهادت و اسارت را جلوهگري و تحريم و انزوا را نقشآفريني كرد كه براي نسلهاي دهه ۵۰ و ۶۰ سرشار از خاطرات جاودانه موسيقيهاي حماسي و جنگ را تداعي ميكند. شاخصه بروز و تحول اين موسيقي را در فيلمهاي به اصطلاح جنگي كه بعدا به فيلمهاي دفاع مقدس يا سينماي مقاومت مشهور شدند بسيار مشاهده كردهايم. در اين موسيقي كه بعدها تحت عنوان موسيقي دفاع مقدس نمايان شد؛ استاداني چون محمدرضا عليقلي، مجيد انتظامي، حسين عليزاده، كامبيز روشنروان، كارن همايونفر، بابك بيات و... از پركارترين و تاثيرگذارترين آهنگسازاني بودند كه نقش موسيقي مطالبهگر را در زمان خود به خوبي نشان دادند. پس از آن با بروز تغييرات نظام سياسي- اجتماعي بعد از جنگ و شروع دوران سازندگي، موسيقي در ژانر پاپ كه پنهاني و در انزواي مطلق، نفسهاي آخر خود را ميكشيد، رنگ و بويي دگر يافت و فنر فشردهاش رها شد. از نابودي و زندگي نباتي به زنده شدن برگشت، احيا شد و مطالبهگر اجتماع و همچنين نسل جوان مطالبهگر از خود و مردمي كه با حس و حالي جديد، تشنه شنيدن و ديدن اين سبك از موسيقي بودند، شد. از سال ۱۳۷۷ اولين جشنواره موسيقي پاپ آغاز شد و خوانندگاني از جمله خشايار اعتمادي، محمد اصفهاني، عليرضا عصار، قاسم افشار، امير كريمي، امير تاجيك، شادمهر عقيلي، ماني رهنما، حميد حامي، حسين زمان و... سپر بلا و صفشكن اجتماع مطالبهگر از موسيقي شدند تا نسل دوم خوانندگان پاپ با رويكرد ترانههاي عاشقانه و اجتماعي پا به عرصه موسيقي و اجتماع بگذارند.
دهكده جهاني با سرعتي باور نكردني اختلاف نسلها را از دههها به سالها تقليل ميداد و جامعه ايران نيز گريزي از اين تغييرات نداشت.
با اشاعه اينترنت و به وجود آمدن فضاي مجازي و شبكههاي سوشيال مديا، مطالبهگري اجتماعي از موسيقي به دنياي ديجيتال منتهي شد و موسيقي تحت تاثير عوامل ذكر شده و فشارهاي دهكده جهاني ارتباطات بهروزتر و همگام با كل دنيا و تغييراتش دچار دگرگوني و تغيير ميشود، حال اينكه در دالانهاي تو در توي تمرين و اجرا و مجوز و اعتبار به صورت موسيقي مطالبهگر زيرزميني نفس ميكشيد تا عرصه را براي به نمايش گذاشتن مطالبهگري موسيقي در هر سبك و ژانري همگام با همه تغييرات پيدا كند. اين فرآيند ناخوشايند از علت و معلول بودن مطالبهگري از موسيقي و موسيقي مطالبهگر در حال و هواي ابري و نيمه ابري موسيقي ماست.
بجاست كه به سخني از استاد عليزاده اشاره كنم كه فرمودند: «چه كسي صلاحيت دادن مجوز ساخت و اجراي موسيقي به من را دارد.» اين گفتار شاخصهاي از نشان دادن تقابلي آشكار با مطالبهگري موسيقي است كه سالهاست تاثير اين مطالبهگري را كمرنگ كرده و خطشكنان اين هنر ناب و پاك را خانهنشين. به هر روي خورشيد موسيقي در هر فضا و ژانري كه باشد، پشت ابرهاي تيره نخواهد ماند. موسيقي و مطالبهگرياش، نوراني، درخشان و گرم به حيات خود ادامه ميدهد تا مطالبه هر آنچه اجتماع و مردمش از او خواستار هستند را حتي با وجود نيمه جان خود، به جان بخرد و مطالبهگر نقش اجتماع خود باشد و به آواز بلند فرا خواند كه «همراه شو عزيز/ كاين درد مشترك/ هرگز جدا جدا/ درمان نميشود»
٭ نوازنده و مدرس