بهاره شبانكارئيان
«ما ۹ ماه اروپا بوديم و تازه برگشتيم. ما اصلا با كسي رفت و آمدي نداريم.» اينها بخشي ديگر از صحبتهاي وحيده محمديفر همسر داريوش مهرجويي دو روز قبل از قتل در گفتوگو با خبرنگار «اعتماد» است. جنايت وحشتناك 22 مهر ماه در زيبادشت كرج، از تهديد با چاقو از سوي فردي ناشناس عليه مهرجويي و همسرش از يك هفته پيش از قتل شروع و با كشتن اين دو از طريق متهمان كه از سوي پليس اعلام شده باغبان و كارگر خانه مهرجويي بوده، پايان يافت. مهرجويي و همسرش دو روز بعد از مصاحبه با «اعتماد» شنبه شب در ۲۲ مهر ماه حدود ساعت ۹ الي ۱۰ توسط افرادي در ويلاي شخصيشان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيدند. خبر تقريبا يكي، دو ساعت پس از حادثه فضاي مجازي و رسانهها را منفجر كرد و افكار عمومي خصوصا جامعه هنري را در بهت و شوك فرو برد. پليس يك روز بعد از انتشار خبر قتل اين دو زوج هنري؛ سه نفر، دو روز بعد هفت نفر و سه روز بعد ۱۰ نفر را به عنوان مظنون دستگير كرد. البته يك منبع آگاه در مورد تعداد مظنونان بازداشت شده توسط پليس به «اعتماد» گفت اينكه رسانهها اعلام كردند؛ حدود 10 نفر به عنوان مظنون در اين پرونده بازداشت شده بودند، صحيح نيست! «حدود 20 نفر» بازداشت شده بودند. اين منبع آگاه در ادامه گفت: «متهم اصلي پرونده قتل مدتها به عنوان كارگر به خانه قربانيان رفت و آمد داشت و پس از سرقت خانه مهرجويي و شكايت او، اين فرد دستگير شد و از مهرجويي كينه به دل گرفت. عامل اصلي جنايت شب حادثه با همدستي سه نفر ديگر به اين خانه رفته و جنايت هولناك را رقم زدند. آنها ابتدا داريوش مهرجويي را كشته و بعد سراغ همسرش رفته و با او درگير شده و در نهايت وحيده محمديفر را به قتل رساندند.»
شنيدههاي «اعتماد» خبر از اين ميدهد؛ افرادي كه به عنوان متهم و عامل اصلي اين جنايت بازداشت و اعتراف كردند، ممكن است توسط فرد يا افرادي اجير شده باشند ولي هنوز اين موضوع از سوي مراجع قضايي تاييد نشده است. روز پنجشنبه ۲۷ مهرماه؛ سعيد منتظرالمهدي، سخنگوي فراجا اعلام كرد: «قاتل اصلي كه جزو دستگيرشدگان پليس بود پس از انجام اقدامات فني و شناسايي اعتراف و به قطعيت رسيد.»
چند ساعت بعد حسين فاضليهريكندي، رييس كل دادگستري استان البرز نيز به ميزان گفت: «تعداد متهمان اصلي پرونده قتل داريوش مهرجويي و همسرش به ۴ نفر رسيد. متهم چهارم كه روز پنجشنبه دستگير شده اموال مسروقه را همراه داشته است. در صحنه قتل مرحوم داريوش مهرجويي و همسرش، ۴ نفر حضور داشتند كه در بازداشت به سر ميبرند. ۳ نفر از اين افراد در روزهاي گذشته دستگير شده بودند و نفر چهارم كه در صحنه قتل حضور داشت با دستور قضايي بازداشت شد. همراه فردي كه روز پنجشنبه بازداشت شده است، چاقو و ۲ عدد گوشي تلفن همراه و چند قطعه طلاي همسر داريوش مهرجويي كشف شده است. همزمان آثار به جامانده در صحنه قتل مرحوم داريوش مهرجويي جهت بررسي به آزمايشگاه تشخيص هويت پليس آگاهي فراجا ارسال شد.
همچنين در بازجوييهاي صورت گرفته چند نفر اقاريري در خصوص قتل و نحوه آن داشتند. علاوه بر اقرار متهمان حسب تاييد و اعلام آزمايشگاه تشخيص هويت پليس آگاهي فراجا برخي آثار به جامانده از صحنه قتل از جمله نمونه خون و بزاق نيز قبلا جهت بررسي به آزمايشگاه ارسال شده بود كه با نمونه خون و بزاق تعدادي از متهمان علاوه بر اقرار، ادله و قرائن ديگر همچون مطابقت نمونه آثار به جامانده و برداشت شده از صحنه قتل و خانه مقتولان با متهمان بازداشت شده وجود دارد. تحقيقات انجام شده تاكنون حكايت از آن دارد كه علت و انگيزه قتل به جهت وجود اختلافات شخصي بين متهمان و مقتولان بوده است. بعد از انجام تحقيقات بازسازي صحنه جرم با تشخيص بازپرس ويژه پرونده صورت خواهد گرفت.» پس از صحبتهاي رييس كل دادگستري استان البرز، حدود ساعت ۵ عصر ماموران و مقامات پليس كرج با ماشينهاي مخصوص وارد ويلاي مهرجويي و همسرش شدند. بازسازي صحنه جرم صرفا با حضور خبرنگار صدا و سيما صورت گرفت و ماموران اجازه ورود به خبرنگاران ديگر را براي گزارش از بازسازي صحنه جرم ندادند.
اما سايت جنايي روز گذشته در مورد جزييات جديد اين جنايت نوشت: «بعد از اينكه پليس مختصات تلفن همراه و محدوده تقريبي حضور چهارمين متهم را به دست آورد، براي اينكه بهطور دقيق محل حضور او را ردزني كند از شهروندي كه با اين متهم و همچنين مهرجويي آشنايي داشت، كمك گرفت. اين شهروند كه خود از باغداران قديمي منطقه است با متهم تماس گرفت و با به كار بردن اصطلاحات باغداري و چاهكني از متهم خواست برايش در باغ چاه بكند. مرد باغدار چنان حرفهاي با متهم كه چاهكن است، صحبت كرد كه توانست او را قانع كند و با هم قرار گذاشتند. اين در حالي است كه مرد باغدار با ماموران بهطور كامل هماهنگ بود. اينگونه بود كه متهم محل حضورش را به مرد باغدار گفت و پس از آن ماموران بالاي سر او حاضر شدند و او را بازداشت كردند. بعد از اين بازداشت، پليس محل اقامت متهم را بازرسي و دو تلفن همراه وحيده محمديفر و داريوش مهرجويي، مقداري طلا و آلات قتاله را پيدا و ضبط كرد.»
اين سايت همچنين از اطلاعات به دست آورده از يك شهروند شهرك درباره باغبان متهم به قتل مهرجويي در ادامه نوشت: «مردي كه به عنوان باغبان داريوش مهرجويي معرفي شده باغبان او نبوده، بلكه باغبان صاحب قبلي خانه باغ داريوش مهرجويي بوده و با مختصات دقيق خانه آشنايي داشته است. ما دو نفر از متهمان را بعد از دستگيري شناسايي كرديم. همين كه به محل آورده شدند مردم آنها را شناختند. اينها از بچگي اينجا بودند و ما همگي آنها را ميشناختيم.» اين در حالي است كه وحيده محمديفر به «اعتماد» گفته بود: «قبلا باغباني داشتيم كه از ما خيلي سرقت كرد.» از لحظهاي كه خبر قتل داريوش مهرجويي و همسرش در فضاي مجازي و رسانهها منتشر شد هم اتهامات زيادي به روزنامه «اعتماد» وارد شد و هم اخبار ضد و نقيضي در راستاي خبر قتل و متهمان پرونده در رسانهها منتشر ميشد. در وضعيتي كه هنوز بسياري در شوك قتل مهرجويي و همسرش آن هم با شيوهاي دلخراش بودند، خبر دستگيري قاتل در شهرهاي مرزي ايران منتشر شد، خبري كه دفتر سخنگوي پليس چند ساعت بعد طي اطلاعيهاي آن را تكذيب كرد. با اين وجود ساعات پاياني شب 25 مهر ماه مجدد خبري در فضاي مجازي منتشر شد مبني بر اينكه قاتل اين خانواده معروف بازداشت شد؛ يكي از خبرنگاران پايگاه خبري ركنا در شبكه اجتماعي نوشت: «قاتل دستگير شده. او يك نفر است و بر اساس برخي گمانهزنيها از اتباع نيست.»
اين ادعاي خبرنگار ركنا در حالي بود كه وحيده محمديفر قبل از قتل چه در پست اينستاگرام شخصي خود و چه در مصاحبه با خبرنگار «اعتماد» عنوان كرده بود شخصي كه شب 16 مهر ماه پشت شيشههاي مات در ورودي خانه چسبيده بود و خانواده را با چاقو تهديد كرده بود «لهجه ايراني» نداشته است. البته ساعاتي بعد حساب اينستاگرامي پايگاه خبري ركنا در توضيحات تكميلي نوشت: «شنيدههاي خبرنگار ركنا حاكي است كه قاتل يك نفر بوده و براساس برخي گمانهزنيها از اتباع نيست، خبرنگار براي تاييد اين خبر با دفتر سخنگوي پليس تماس گرفت كه اين خبر نه تاييد و نه تكذيب شد.»
روز بعد جامجم آنلاين خبر ركنا را تكذيب كرد، جامجم آنلاين در حساب تلگرامي خود نوشت: «پيگيري خبرنگار جامجم نشان ميدهد خبري كه ديشب (25 مهر) درباره دستگيري قاتل داريوش مهرجويي و همسرش منتشر شده، صحت ندارد.» روز پنجشنبه 27 مهر ماه مجدد خبرگزاري ركنا از قول يك منبع آگاه اعلام كرد: «باجناقهاي مهرجويي به خاطر اختلافات مالي كه با آن مرحوم داشتند، سه نفر را اجير كرده بودند تا آنها را به قتل برسانند.»انتشار این خبر ساعتی بعد طي بيانيهاي از سوي خانواده مهرجويي تكذيب شد. خانواده مهرجويي در اين بيانيه عنوان كردند: «هيچ يك از اعضاي خانواده محمديفر با داريوش مهرجويي و وحيده محمديفر اختلافات مالي نداشتند و هيچ يك از اعضاي اين خانواده بازداشت نشدند.» انتشار اين خبر نادرست باعث شد تا عليه خبرگزاري ركنا اعلام جرم صورت بگيرد و مدير مسوول آن به مراجع قضايي احضار شود.
بخشي از گفتوگوي «اعتماد»
با وحيده محمديفر
او در بخشي از گفتوگوي روز پنجشنبه (دو روز قبل از قتل) گفت: «قبلا خودمان «باغباني» داشتيم كه از ما سرقت كرد. بعدا متوجه شديم كه هم باغبان ما بوده و هم باغبان همسايه كناري ما. او را تحويل پليس داديم، اما همسايه كناري ما باغبان را بخشيد و او آزاد شد. با توجه به اينكه برادر او دزد و همدستش هم بود به ما اطلاع دادند كه بايد او را پيدا كنيم و تحويل پليس بدهيم. برادر باغبان ما در اين شهرك كار ميكند چرا بايد خيلي راحت براي خودش آزاد باشد. ما اينجا از دست اين افراد خيلي مصيبت كشيديم، اما در مورد سنتور و يكسري وسايلي كه فقط يك هنرمند ارزش آن را ميتواند درك كند، بايد گفت كه به سرقت رفته و سرقت هم كار «خودي» بوده است. البته وكيلمان آقاي سروري پيگير آن است، اما قرار شده ما به طرف نگوييم تا از او بازجويي كنند.»
همچنين مرحومه در مورد پستي كه در اينستاگرام خود منتشر كرد، توضيح داد: من احساساتي شدم و آن پست را در صفحه اينستاگرامم منتشر كردم. واقعا نميدانم!...
صحبتهاي رييس پليس آگاهي
فراجا پس از وقوع جنايت
محمد قنبري، طي گزارشي از نتايج تحقيقات اوليه ماموران پليس آگاهي اعلام كرد: «درگيري اوليه در اين قسمت از ساختمان بوده و مرحوم مهرجويي به صورت دمر روي زمين افتاده است. همچنين بر اساس شواهد به دست آمده ما احتمال ميدهيم كه خانم از قسمت (هال) فرار كرده و وارد اتاق خواب شده است، آثار اينجور نشان ميدهد و در نهايت جسد همسر مرحوم مهرجويي نيز در اتاق خواب و مقابل تخت افتاده است. اين حادثه از سوي دختر مرحوم به پليس اطلاع داده شد. دختر مهرجويي حوالي ساعت 14 و 30 دقيقه روز شنبه (22 مهر) از خانه خارج و گويا به يك گالري رفته و وقتي به خانه بازگشته با چنين صحنهاي مواجه شده است. تصاويري كه از داخل خانه داريوش مهرجويي و همسرش منتشر شده، نشاندهنده بههمريختگي خانه و جستوجو در مدارك و اشياي داخل آن است. به نظر ميرسد كه متهم يا متهمان دنبال پول و مدارك بودند، اما اينكه چيزي بردند يا نه تا حالا آماري به ما ندادند و دختر ايشان چيزي در مورد سرقت به ما اعلام نكردند.»
ماجراي گزارش «اعتماد»
16 مهر ماه همسر داريوش مهرجويي از تهديد شخصي ناشناس با چاقو و سرقت از خانهشان خبر داد و با اين ادبيات در پست اينستاگرامي خود نوشت: «ساعت 8 امشب فاجعه بود. داشتم به زندگي ميرسيدم و اينكه شام چي بزارم. همسرم خواب بود. مونا بيرون. خانه در سكوت يهو ديدم سگمون چيلي بد داره پارس ميكنه. احساس خطر كردم. در آشپزخانه را تازه قفل كردم. بعد ديدم چيلي رفته جلوي در ورودي خانه و بد عصباني است. رفتم ديدم در پشت شيشههاي مات پنجره از پشت يك نفر چسبيده به در. اول فكر كردم شوخي است. گفتم كي هستي؟ هيچي نگفت. هي گفتم تو كي هستي؟ حرف زشتي زد و ناگهان چاقويي از پشت سايه روشن مات پنجره به من نشان داد. گفتم الان زنگ ميزنم 110... گفت بزن، ولي حسابتون رو ميرسم. لهجه ايراني نداشت. فورا به نگهباني شهرك زنگ زدم. رسيدند ولي طرف فرار كرده بود، اما من رو با چاقو تهديد كرد. اين چند وقت مورد دستبرد هم قرار گرفتيم. از گوشي بگير تا لپتاپ و البته دو سنتور با اسم و عكس داريوش مهرجويي و بهرام رادان براي چند سال پيش پروژه سنتوري دو. اينجا اعلام ميكنم خريد و فروش اين دوتا سنتور غيرقانوني و دزدي است. اينها هيچ، اما من همسر داريوش مهرجويي پيشكسوت هنر مملكت آيا بايد تهديد بشم با چاقو؟ از دولت خواهش ميكنم به داد ما برسه، چون اينجا در اين شهرك هيچكي انگار براش مهم نيست يعني كاري از دستشون برنمياد. هنوز رنگم عين گچ، اما از پسش براومدم.» يك روز بعد 17 مهر ماه خبرنگار «اعتماد» با همسر مهرجويي ارتباط برقرار كرد تا از حادثهاي كه شب قبل برايشان رخ داده توضيح بدهد، اما او كه از آن تهديد حال روحي مناسبي نداشت مصاحبه را به يكي، دو روز بعد موكول كرد و در نهايت روز پنجشنبه از ماجرايي كه برايشان پيش آمد با «اعتماد» صحبت كرد. «اعتماد» پس از مصاحبه با همسر مهرجويي بر اساس بخشي از صحبتهاي او در شماره 5602 در گزارشي با عنوان «دزدان، سنتور علي سنتوري را دزديدند» نوشت: «شب حادثه حدود ساعت 8 در حالي كه خانه در آرامش كامل بود ناگهان متوجه سر و صداي سگمان در حياط خانه شدم. سريع در ورودي آشپزخانه را قفل كردم. تا اينكه متوجه شدم مقابل در ورودي ساختمان يك نفر با چاقو به شيشههاي مات پنجره چسبيده است. هر چه از او خواستم خودش را معرفي كند هيچي نگفت.
موبايلم نزديكم نبود، ولي سعي كردم سرعت عمل داشته باشم. با صداي بلند گفتم؛ الان به 110 زنگ ميزنم. او هم در پاسخ به اين حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسيده بودم تا گفتم الو 110 سارق فرار كرد. وقتي او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ايراني ندارد. بعد از فرار سارق با نگهباني شهرك تماس گرفتم. آنها هم سريع خودشان را به حياط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حياط و كوچههاي اطراف كردند، اما كسي را نديدند. البته مدتي پيش هم يكسري وسايل از جمله سنتور مربوط به فيلم سنتوري را از خانه ما سرقت كردند كه در حال حاضر وكيل همسرم پيگير كارهاي قانوني اين موضوع است.»