بازار تهران در كشاكش سليقهها
زهرا نژادبهرام
بازار تهران با 112 هكتار وسعت يكي از بزرگترين و برجستهترين آثار تاريخي و فرهنگي و اقتصادي شهر است كه طي چند دهه گذشته با عناوين گوناگون مساله ساماندهي آن با سليقههاي مديريتي متفاوت دست به دست شده است. مجموعهاي از طرحها كه مساله بازار را مورد بررسي قرار دادهاند، نتوانستهاند مساله آن را مرتفع كنند! از «طرح جامع تهران در سال 1345»، «طرح تفصيلي ويژه در سال 1349» و «طرح ساماندهي بازار در سال ۵۹»، «طرح ساماندهي بازار در سال ۸۵» و «طرح ساماندهي بازار در سال ۹۲» كه در طول سالهاي مختلف تهيه و در بخشهايي اجرايي شدند؛ مساله بازار همچنان باقي است. در آخرين طرح كه مربوط به سال 1392 است و توسط شوراي امنيت كشور و شوراي تامين استان تهران تهيه شده، اين طرح تا امروز ملاك عمل بوده است. اما همچنان بازار و ايمني آن مساله همه مديران شهري است! روزي از انتقال آن به جاي ديگر سخن به ميان ميآيد و روزي براي انتقال حرفههاي ناسازگار و روزي ديگر براي ترميم و... اين همه رويكرد ناشي از سليقههاي گوناگون مديريتي است كه جان بازار را در رنج قرار داده و فرصت ساماندهي را از آن سلب كرده است. بازار كه در گذشته مجموعهاي به هم پيوسته از خانه، محل كسب و توليد و مدرسه بوده اكنون مبدل به محلي براي تجارت و توليد شده است. اين مكان كه ديوارهاي از دوره حصارهاي اول و دوم شهر تهران را همچنان درخود دارا است بخشي از هويت سياسي و فرهنگي كشور نيز ميباشد. در دورههاي گوناگون تاريخ سياسي معاصر ايران بازار محل تصميمگيري و تجمع و اعتصابات و ... بوده و فرصتهاي يگانهاي را براي تاريخ ايران ايجاد كرده است. بازار تهران كه در طرح ساماندهي 1359 از آن به بافت فرسوده نام برده شده با تصويري از رويكردهاي آن دوره يعني تخريب و نوسازي روبهرو شد كه در طرحهاي بعدي تا حدودي از آن فاصله گرفت. اين مكان با توجه به تغيير در نگرش به بافت فرسوده و ضرورت بهسازي و مناسبسازي روندي به سوي بهبود را در اختيار گرفته اما تا نقطه مطلوب فاصله زيادي دارد؛ اين مكان بافتي ارزشمند و هويتمند است كه به دلايل متعدد نيازمند باززندهسازي و مرمت و ساماندهي است.
مباحثي همچون تخريب و انتقال و ... مفاهيمي دور از ذهن براي يك هويت تاريخي، سياسي و تجاري در يك شهر است! ناتواني سيستم مديريتي در مرمت و استوارسازي بناها و ارايه خدمات به بهرهبرداران اين مكان نميتواند ابزاري براي تخريب و انتقال و... باشد! در واقع بازار تهران هويت اين شهر است و البته با هويت به دليل قديمي بودن و زخمي بودن رويكردي از جنس حذف حتما ناكارآمد است!
بازار تهران با دو مشكل عمده روبهرو است؛ نخست اسناد وقفي آنكه بخش بزرگي در اختيار سازمان اوقاف است و بخش وقفهاي خصوصي كه مانع مرمت از سوي ساكنين آن ميشود. بيتوجهي سازمان اوقاف به ابنيه و رويكرد اقتصادي به آن باعث شده مكانهايي همچون خانههاي تاريخي، مدارس و حمامها مبدل به انبار شوند؛ اين مهم موجب شده كه نه تنها تخريب آنها به دليل عدم توجه به حفظ ابنيه تشديد شده، بلكه هويت اين مكانها نيز از ميان رفته است!
انتظار مرمت از شهرداري و ميراث براي اين ساختمانها به دليل محدوديتهاي منابع طبيعتا دور از انتظار است، ازاينرو كليه مكانهاي تجاري موجود در بازار نيز به دليل همين مالكيت اوقافي و عدم تمايل بهرهوران به همكاري در مرمت اين سازهها با مشكلات جدي روبهرو هستند؛ بر اساس آمارهاي اخير تا به حال، بيش از ۵۵۷ سرا به عنوان ناامن شناخته شدهاند و حدود ۱۰۰ سرا به عنوان خطرناك و ۷ سرا در مرحله بحراني قرار دارند. (1) اين مهم بيانگر ضرورت توجه ويژه به ايمني بازار در راستاي رفع مشكلات سازهاي و زيرساختي است كه بدون كمك اداره اوقاف امكانپذير نيست!
مساله دوم در بازار تصميمگيريهاي يك سويه بدون حضور بهرهوران كه عموما بازاريان و صاحبان سرقفلي مغازهها و اتحاديههاي صنفي فعال در آن است؛ هر نوع تصميم در بازار برگرفته از اتاقهاي در بسته مديريتي در استانداري، دفاتر شركتهاي شهرسازي و شهرداريهاست؛ بدون آنكه ذينفعان در آن نقشي داشته باشند يا مسووليتي!
ازاينرو با توجه به اهميت مساله ايمني بازار كه روزانه دهها هزار نفر را از نقاط دور و نزديك شهري و ملي پذيراست، انكارناپذير است! ازاينرو الگوهايي مثل ساماندهي بازار تبريز شايد بتواند رويكرد بهتري براي مواجهه با بازار تهران را فراهم كند! هرنوع طرحي مبني بر انتقال يا تخريب ضربه جبرانناپذيري براي يكي از ارزشمندترين ميراثهاي فرهنگي كشور وارد ميكند!
اين فضاي 112 هكتاري تصويري از يكي از نبضهاي اقتصادي كشور است، لذا ناكارآمدي طرحهاي گذشته و فرسودهانگاري اين فضا رويكرد نامتعارف است! اولويت اول براي رفع ناايمني در بازار تلاش براي ايجاد ظرفيت ضدحريق با توجه به مواد اشتعالزا در اين محدوده به همراه بهسازي مسيرها و سراها با توجه به مشاركت مالكين كه عموما نهادهاي دولتي هستند، در كنار مشاركت موثر دستگاهها نظير سازمان برق منطقهاي و ميراث فرهنگي و شهرداري است. براساس تحقيقات متعدد اصليترين موارد در خصوص ايستگاههاي آتش نشاني و كابلهاي برق و... بوده است. (2)
ظرفيتهاي ايجاد شده در طول دوره شوراي پنجم با تكيه بر كميته زيرساخت كه زير مجموعه ستاد بازآفريني شهري تهران به رياست شهردار، قادر است به عنوان نهادي قانوني بستر همگرايي لازم را براي رفع حدودي از مشكلات بازار بزرگ تهران ايجاد كند! استفاده از اين ظرفيت قانوني به همراه مشاركت بزرگترين مالك در بازار تهران يعني سازمان اوقاف، فرصتي براي ثبت اين اثر ملي - تاريخي در يونسكو و افتخاري براي مديريت شهري تهران است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.