• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5611 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ آبان

قياس فيلم‌هاي بين‌المللي ايراني و غير ايراني در مقام معارفه كشور و ملت سازنده فيلم

مام مظلوم وطن در قاب نقره‌اي بي‌رحم

بخش اعظم فيلم‌هاي به ظاهر موفق در فستيوال‌ها، فرهنگ و روابط اجتماعي بين شهروندان ايراني را مورد هجمه قرار مي‌دهند

سعيد   هنرمند 

محصول هنري معلول بازتاب شيدايي هنرمندانه ضمير صاحب اثر است و اثر هنري كنشي است كه واكنش مخاطبان و منتقدان را برمي‌انگيزد و برآيند آن هر چه كه باشد اگر به تعاريف مرسوم دسته‌بندي‌هاي هنري نزديك باشد يك اثر هنري خلق شده. هنرمند فيلمساز نيز مانند ساير هنرمندان وقتي در نهان ذهنش و به ميزان دركش از محيط پيرامون به نكته‌اي قابل، براي بيان هنرمندانه مي‌رسد آن سوژه را به اوبژه تبديل مي‌كند. سينماگر در هر كشوري كه مشغول ساخت فيلم باشد برشي از مقطع زماني خاص كه شامل عادات فرهنگي، نگرش‌هاي اجتماعي در مسائل روزمره تا قضاياي پيچيده اخلاقي و معرفي جغرافياي كشور سازنده فيلم را به نمايش مي‌گذارد و تماشاگر فيلم بدون اينكه از روي صندلي برخيزد به سرزميني سفر مي‌كند كه فيلمساز براي ايشان تعريف كرده. غالبا مخاطبان سينما محو در قصه اصلي فيلم مي‌شوند و در پي راستي‌آزمايي صدق يا كذب عناصر بصري و شنيداري فيلم نيستند و اصولا براي‌شان تفاوت چنداني ندارد اگر كارگردان در فيلمش واشنگتن را جايگزين نيويورك كند، در واقع مخاطب به سينما مي‌رود كه آنچه مي‌بيند را بپذيرد، مي‌رود فريب بخورد، فريبي لذت‌بخش و دو ساعت از زندگي‌اش را غرق در ماجرايي مي‌كند كه كارگردان برايش ساخته و اين فريبايي مكرر سينما گاهي باعث مي‌شود كه خيالات مسلم براي بسياري از مخاطبان رنگ حقيقت بگيرند، همچون مساله زامبي‌ها يا آدم فضايي‌ها و بشقاب پرنده‌هاي‌شان. براي مطالعه يك كشور تماشاي فيلم‌هاي آن سرزمين مي‌تواند اولين قدم بزرگ براي شناخت مردمان و جغرافياي آن خطه باشد. 
1- فيلم‌هاي ژاپني خاصه آثار كلاسيك دهه پنجاه و شصت آن كشور ما را به دنياي مردماني زحمتكش، زجر كشيده و فقير، اما در عين حال شجاع، مهربان، جسور و جنگجو مي‌برد و آنچه در فيلم‌هاي مدرن ژاپني مي‌بينيم طبيعت زيبا، شهرهايي بزرگ با ساختمان‌ها و خيابان‌هايي منظم و تميز، مردماني شيك‌پوش و قاعده‌مندي كشور و عاقده‌پذيري ملت ژاپن است. 
2- فيلم‌هاي هندي سراسر بازي با احساسات مخاطب است، هر قدر هم كه مخاطب سرسخت باشد در طول تماشاي فيلم‌ها دست‌كم يك‌بار بغض گلويش را مي‌فشارد، اما در اوج نوسان احساس، رقص و شادي و موسيقي هم هست و هنگامه‌اي از رنگ‌هاي تند در همنشيني با يكديگر روي لباس‌هاي كاراكترها و لوكيشن‌هاي فيلم و آنچه از مردمان هندي مي‌بينيم ملتي فقير، اما شاكر و خنده‌رو و متحد در برابر شر. 
3- فيلم‌هاي امريكايي حتي در اوج انتقادشان به ساختار سياسي كشور به ‌شدت ميهن‌پرستانه جلوه مي‌كنند. از نمايش پرچم كشورشان در پلان‌هايي از فيلم گرفته تا قهرمان‌هايي كه در انتهاي فيلم مايه سربلندي امريكا مي‌شوند. آنچه عيان است از فيلم‌هاي امريكايي كشوري ثروتمند، مردماني اهل تفريح و سفر، ملتي يكدست با وجود تنوع بسيار بالاي نژادي و اقامت مهاجران كشورهاي مختلف در آن كشور. 
4- فيلم‌هاي ايراني (مراد برخي از آن دسته فيلم‌هايي است كه به فستيوال‌هاي جهاني ارسال مي‌شوند) غالبا روي فقر، اعتياد، طلاق، حاشيه‌نشيني و مشاغل كاذب متمركز هستند؛ مردم بد لباس، شهر زشت و شلوغ و خشن، محله‌ها و خانه‌هايي بد تركيب، عصيان دروني و آشفتگي كاراكترها، رنج و بيماري و بي‌پولي، حسرت و نرسيدن، تنفر و دوري جستن از موطن و خانواده و عدم اشاره به زيبايي‌هاي طبيعي كشور و نقاط زيباي شهر و سرزمين، عدم روي خوش آرامش. سينمايي آكنده از شعار و تحقير و بدطينتي كاراكترها. 
 موخره: آن تصويري است كه ديگران از كشورشان به دنيا مخابره مي‌كنند و اين هم تحقيري است كه برخي دوستان بر ايران تحميل مي‌كنند .عجب فرمول نا‌مباركي دارد اين ماجراي كانديد شدن و دريافت جايزه از فستيوال‌هاي جهاني فيلم براي ايرانيان. هر چه جلوه نكبت بيشتر، احتمال دريافت جايزه هم بيشتر. براي شهروندان كشورهايي كه اطلاعات چنداني از ايران ندارند، يكي از مهم‌ترين مترهاي سنجش عيار شهروندان و ايران زمين همين فيلم‌ها هستند. هر ساله تعدادي از فيلم‌هاي توليد شده در ايران به دليل مواضع متفاوت سياسي امكان رقابت در فستيوال‌ها را پيدا مي‌كنند، ‌اي كاش مساله فقط تفاوت سليقه در مسائل سياسي بود، اما بخش تلخ قضيه اينجاست كه بخش اعظم فيلم‌هاي به ظاهر موفق در فستيوال‌ها، فرهنگ و روابط اجتماعي بين شهروندان ايراني را مورد هجمه قرار مي‌دهند. تنها راهكار براي پيشگيري از اين خودباختگي حقيرانه بالاترين سواد هنري و تلاش براي بسط انديشه سينماگران است كه منجر به ايجاد خلاقيت‌هاي هنري در محتوا و ساختار مي‌شود.
و اين پروژه بسيار زمانبر خواهد بود، چراكه از يك سو در آن طرف مرزها تصميم‌گيران هنري مايلند ايران را همين كشوري بشناسند كه سال‌ها در فيلم‌هاي ايراني ديده‌اند و در سوي ديگر فيلمسازاني كه به سختي سرمايه‌اي فراهم كرده‌اند تا فيلمي بسازند، بلكه عطش ديده شدن‌شان را براي مدتي برطرف كند. دشوار است يافتن‌ كشوري كه بخشي از سينماگرانش اينچنين خونسرد عليه مام وطن و شهروندان مظلوم و شريف آن فيلم بسازند. حتي به هواي دريافت بهترين جوايز اعتباري و مالي.

 


عجب فرمول نا‌مباركي دارد اين ماجراي كانديد شدن و دريافت جايزه از فستيوال‌هاي جهاني فيلم براي ايرانيان. هر چه جلوه نكبت بيشتر، احتمال دريافت جايزه هم بيشتر. براي شهروندان كشورهايي كه اطلاعات چنداني از ايران ندارند، يكي از مهم‌ترين مترهاي سنجش عيار شهروندان و ايران زمين همين فيلم‌ها هستند. هر ساله تعدادي از فيلم‌هاي توليد شده در ايران به دليل مواضع متفاوت سياسي امكان رقابت در فستيوال‌ها را پيدا مي‌كنند، ‌اي كاش مساله فقط تفاوت سليقه در مسائل سياسي بود، اما بخش تلخ قضيه اينجاست كه بخش اعظم فيلم‌هاي به ظاهر موفق در فستيوال‌ها، فرهنگ و روابط اجتماعي بين شهروندان ايراني را مورد هجمه قرار مي‌دهند. تنها راهكار براي پيشگيري از اين خودباختگي حقيرانه بالاترين سواد هنري و تلاش براي بسط انديشه سينماگران است كه منجر به ايجاد خلاقيت‌هاي هنري در محتوا و ساختار مي‌شود. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون