تحليلي بر چند فيلم كوتاه خارجي 2023
كوتاه به بلندي نگاه
محسن خيمهدوز
1- همه در آخر ميروند - ساخته سايمون شنكنبرگر - آلمان - 24 دقيقه - داستاني.
دختري به نام فريجا (با بازي زيباي بازيگري كه نقش فريجا را بازي ميكند) در يك مركز نگهداري جوانان بيسرپرست در سوئد ايام را ميگذراند. پدر ندارد. مادرش قادر به نگهداري او نبوده. برادر كوچكترش نيز از طرف خانواده ديگري به فرزندي قبول شده. مادر ميميرد و به فريجا يك روز اجازه ميدهند براي دفن خاكستر مادرش در سوئد به مرخصي برود. دختر اما دو تصميم ميگيرد؛ اول اينكه مادر را در كشور مادرياش آلمان دفن كند، دوم اينكه براي آخرينبار همه اعضاي خانواده (مادر، دختر، برادر) دور هم جمع شوند و اين آغاز ماجراي پركششي است كه دختر با مسوولان مركز، با والدين برادرش، با پليس و با مردم محيط پيدا ميكند.
فيلم با اين ايده و موضوع جذاب، هم فيلمنامه خوبي دارد، هم كارگرداني خوب، هم فرم و قاببندي خوب، هم تدوين خوب و نهايتا يك روايت خوب تركيبي (خطي، غيرخطي) از وقايع.
فيلم دو نقطه عطف جذاب دارد؛ نقطه عطف اول هنگام مواجه شدن دختر با خاكستر مادر است و نقطه عطف دوم هنگام سرقت از ماشين زني است كه نوزادي در ماشين دارد. سكانسي كه هم زيبا پرداخته شده و هم تاثير دراماتيكي بر رفتار دختر ميگذارد و البته بر تماشاگر نيز.
فيلم به خوبي ظرفيت تبديل شدن به يك فيلم بلند را دارد و اين نشان ميدهد كه «همه در آخر ميروند» مينيماليسم روايتي را به خوبي شناخته و رعايت كرده است. اينكه فهم يك فيلم كوتاه فيلمي نيست كه زمان كوتاه دارد، بلكه فيلمي است كه يك فيلم بلند و گاه يك سريال را در خود خلاصه كرده بيآنكه عمق آن را از بين ببرد. به همين دليل «همه در آخر ميروند» نه تنها يك فيلم تاثيرگذار حسي بر مخاطب است، بلكه از منظر تحليل و نقد هم فيلم موفقي است كه ارزش دوبار ديدن را دارد. «همه در آخر ميروند» ميتواند الگوي خوبي براي ساخت فيلم كوتاه باشد (واضح است كه منظور از الگوي خوب، كليشه يا قالب يا كپي پيست كردن نيست) .
2- از ديدن چهرهات خوش حالم - ساخته سان نامكونگ - كره جنوبي - زمان 13 دقيقه - داستاني.
ماشين زن جواني به نام ادن در جاده از كار ميافتد. به دوستش مرد جواني به نام هائون زنگ ميزند كه براي كمك بيايد. مرد قبول نميكند. زن ميگويد قصد ترك هميشگي كشور را دارد. مرد باز هم قبول نميكند و ميگويد علاقهاي به ديدنش ندارد. زن گريان تلفن را قطع ميكند. به مركز امداد زنگ ميزند. مامور امداد در راه است. مردي از دور ظاهر ميشود. هائون است، اما همچنان نميخواهد با زن حرف بزند. با موبايل و با فاصله با زن حرف ميزند و از او خداحافظي ميكند. چهرهاش اما مشخص نيست. زن فقط ميخواهد يكبار ديگر صورت مرد را واضح ببيند و مرد مردد است كه نزديكتر بيايد يا نه. در همين لحظه تعميركار هم از راه ميرسد. تمام فيلم با اين ايده جذاب در ماشين ساكن تصويربرداري شده و تنها چيزي كه بر پرده نمايان است، چشمهاي زن در آينه مقابل راننده است. اما با بازي خوب زن بازيگر كه تمام بار فيلم بر دوش او، صداي او و بازي چشمهاي او است و از عهده بازي و روايت هم برآمده. فيلم بدون كات، يك تيك و به صورت پلان-سكانس ساخته شده. اما تمام هيجانات يك رابطه شكستخورده، يك اتفاق در جاده و يك پايانبندي خوب را در درون خود دارد. فيلم ارزش دوبار ديدن را دارد.
3- پژواك - ساخته چارلي دلپورت - فرانسه - زمان 6 دقيقه - داستاني.
پژواك با يك روايت خطي از يك زوج و يك كودك در ماشين در حال حركت در جاده آغاز ميشود. همه خوشحال. ناگهان با چيزي برخورد ميكنند. براي بررسي از ماشين پياده ميشوند و چيزي نميبينند. تعجب ميكنند و از اينجا تا آخر فيلم روايت از خطي به غيرخطي تغيير ميكند و فيلم از سبك رئال به رئاليسم تخيلي و نه سورئال تغيير سبك ميدهد. بچه غيب ميشود. زن و مرد براي پيدا كردنش به درون جنگل كنار جاده ميروند. زن هم گم ميشود و راوي در چند ثانيه از سوم شخص مفرد به دوم شخص تغيير «پي.او.وي» ميدهد. مرد تنها از جنگل بيرون ميآيد. ماشيني محكم به او ميزند. مرد غيب ميشود. راننده از ماشين پياده ميشود تا ببيند با چه كسي برخورد كرده. دوربين باز تغيير «پي.او.وي» ميدهد و از منظر دوم شخص با پاي راننده ماشين جديد حركت ميكند كه در جاده در حال تجسس است. دوربين به راوي سوم شخص مفرد تبديل شده و چهره راننده دوم را نشان ميدهد. همان راننده اول است.
4- اشباح وجود ندارد - ساخته ناچو سولانا - اسپانيا - زمان 15 دقيقه - داستاني.
زن جواني با نام «لاندرهآ» يك توانايي خاص متافيزيكي دارد. او با آنكه به همه ميگويد هيچ روح و اشباحي وجود ندارد، اما ميتواند با رفتگان ارتباط برقرار كند و صدايشان را بشنود. از طريق پژواك صداي كساني كه روزي در ميان ما بودهاند و طنين پژواك آنها هنوز در فضاي اطراف پراكنده است. روزي مادر مسني كه دختري را از دست داده صداي دخترش و صداي قدم زدنهايش را در خانه ميشنود. لاندرهآ را خبر ميكند و او با تمركز بر محيط آخرين صداهاي دختر را ميشنود. فرزند پسر خانواده لاندرهآ را شياد ميداند و ميخواهد او را از خانه بيرون كند. او در لحظهاي كه در حال خارج شدن از خانه است آخرين صداهاي دختر را ميشنود كه ميگويد: «مادر از تو متنفرم. ميرم و ديگه برنميگردم.» مادر با چشماني گريان ميخواهد كه جمله آخر دخترش را از دهان لاندرهآ بشنود. اما پسر، دختر را از خانه بيرون ميكند. دختر از خانه ميرود، اما ميايستد و برميگردد و به مادر گريان و به پسر مشكوك نگاه ميكند و جمله آخر دختر را اينچنين به مادر ميگويد: «مادر دوستت دارم و به زودي برميگردم پيشت.» چهره هر سه نفر در اين لحظه ديدني است.
فضاسازي فيلم به خوبي در خدمت ايده داستان است. طراحي تعليق و ايجاد فضايي بين رئال و تخيل و بين رئال و ماوراء خوب انجام شده. بازيها و كارگرداني موفق بودند و فيلم جذاب و تاثيرگذار تمام ميشود. به ويژه طراحي رفتار لاندرهآ در انتهاي فيلم امتياز ويژه فيلم است.
5- برلين كوچك- ساخته كيت مك مولن - فرانسه - زمان14 دقيقه- مستند.
مستندي كه بر اساس يك ماجراي واقعي و با روايت كريستف والتز بازسازي شده است. موضوع مستند ماجراي واقعي يك گاو نر به نام پيتر است كه در روستايي كوچك در آلمان با 36 گاو ماده زندگي ميكرده. او عاشق و مراقب گاوهاي ماده بوده و گاوههاي ماده هم به او وابسته بودند. ناگهان ديوار برلين گاو نر را از گاوهاي ماده جدا ميكند. در تمام طول مدتي كه ديوار برلين برپا بوده فرآيند افسردگي و انقراض گاوها در هر دو طرف آغاز ميشود. با روشهاي مصنوعي اسپرم گاو نر را از يك آلمان به آلمان ديگر ميبرند تا گاوها ادامه نسل بدهند كه تا حدي موفقيتآميز است، اما افسردگي گاوها همچنان ادامه دارد. فيلم در نشان دادن افسردگي گاوها و جداييشان موفق عمل كرده. مستند نيمنگاهي گذرا به اوضاع سياسي آن دهه ميكند تا ميرسد به تخريب ديوار برلين. صحنه شكوهمند هجوم گاوهاي ماده براي پيوستن به دوست ديرينشان است. صداي راوي روي چهره پيتر (گاو نر) چنين ميگويد: اما افسوس كه ديگر دير شده بود.
مستند برلين كوچك، به نوعي كوچك شده مصائب انسانهاي آن دهه نيز است. مصائبي كه آنها را به اندازه جمع دوستانه گاوها آزرد و وقتي هم اتفاق مثبتي افتاد ديگر دير شده بود.
فرم روايتي مستند از لحاظ بصري و تصويري پرتنوع است و با ريتم تند و تدويني جذاب يك اثر تاثيرگذار ساخته است كه زيباشناسي تصويري، روايتي و تاريخي خوبي دارد.