موسيقي، ميراثي كه خيابانهامان را جلا ميدهد
مرجان يشايايي
شهرهاي ما خيابانهاي آراسته و پاركهاي زيبا و منظرگاههاي چشمنواز كم ندارند. اين روزها توجه مسوولان و افكار عمومي به ميراث تاريخي ما باعث شده تا هر گوشه و كناري به خصوص در محلات قديمي، بتواني رستوران يا كافيشاپي را پيدا كني كه در خانهاي قديمي اما مرمتشده، ساعتي گوشهاي دنج و دلچسب برايت به ارمغان بياورد تا بتواني با خيالي آسوده با دوستانت گپ بزني يا تنهايي كتابي را كه دوست داري، بخواني. كم نيستند بوستان و باغچه يا آبنمايي كه دمي بر نيمكتهاي آن بنشيني و خستگي روز را با ديدن گل و گياه كمي سبك كني. همه اينها هست، اما اگر دقت كني، احساس ميكني همه اينها چيزكي كم دارند كه ربطي به مرمت بناها و خيابانكشي يا حتي گلكاري ندارد. خيابانها و بوستانها انگار روح ندارند، شادي ندارند. چه چيزهايي روح و شادي را به كالبد شهرها ميدمند؟ عوامل فراواني براي شاد بودن و شاد زيستن وجود دارند، از عوامل فردي يعني احساس و رويكرد شخص به خود و زندگي بگيريد كه بيشتر در حوزه روانشناسي تعريف ميشوند تا عوامل اقتصادي كلاني مانند رفاه و اشتغال و ميزان تورم يا عوامل سياسي يا امنيتي. اما اگر نگاهي نزديكتر به زندگي بيندازيم، موسيقي را يكي از عوامل مهم شاديبخش در دل شهرها مييابيم. موسيقي براساس تعريف يونسكو- سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد- از جمله ميراث ناملموس خوانده ميشود. مانند آداب و رسوم و نوع پخت غذاها كه هر چند ملموس نيستند، اما ميراث گاه چندصدساله ما هستند. موسيقي بار فرهنگ ما را با خود از نسلي به نسل ديگر حمل ميكند و مانند موجودي زاينده مدام در حال تحول و نو شدن است. به محيط اجتماعي ما هويت ميبخشد و فضاي آن را تلطيف ميكند. حتي اگر چند لحظه در خيابان آهنگي را بشنويد، خواه نوازندهاي دورهگرد آن را با سازي ناكوك و حنجرهاي گرفته بخواند خواه آنطور كه اين روزها باب شده، جواني رعنا با چهرهاي شاداب و لبخندي بر لب در كنار خيابان جانتان را با نغمهاي جلا بخشد، با خلق بهتري به مقصد ميرسيد. اين روزها يكي از تبليغات مهم كشورها اجراي موسيقي و رقص در فضاهاي پررفتآمد شهري است. براي بهتر كردن خلق مردم، ضمن لحاظ كردن عوامل سياسي و اقتصادي و اجتماعي بايد اسباب خوش بودنشان را هم فراهم كرد. اين كار را خود مردم انجام ميدهند و قرار نيست اقدام خاصي براي آن شود يا بودجه خاصي اختصاص يابد. كافيست كسي مانعشان نشود و جلويشان را نگيرد. اين كشور آنقدر نوازنده و خواننده در نسل جوان تربيت كرده كه به خوبي ايفاي اين وظيفه را ميتوانند بر عهده بگيرند. بهتر است اجراهاي خياباني از محدوده تنگ بومي يا سنتي قدمي فراتر بگذارند و هر آنچه را كه نسل جوان ميپسندند، اجرا كنند. چرا بايد اجراهاي خياباني ما تنها به چند مناسبت مانند نوروز يا اعياد ديگر محدود باشند؟ چرا نميتوان در روزهاي عادي هم شاد بود و رقصيد؟ موسيقي چسبي ميشود كه همدلي و مهرباني را با خود همراه ميآورد و رنگي كه سيمانها و آجرهاي خيابانهاي زيباي شهرهامان را جلا ميبخشد.