گروه سياسي
«نبرد ارادهها و جنگ رسانهها» اين ترجيعبندي است كه سيد حسن خميني با استفاده از آن تلاش ميكند، تصويري از واقعيت نبرد در فلسطين اشغالي ارايه كند. رخدادي كه با گذشت حدود 2 هفته از آن هنوز در راس اخبار رسانهها و موارد مورد توجه افكار عمومي منطقه و جهان قرار دارد. رخدادي كه بسياري از تحليلگران معتقدند از طريق پاسخگويي مناسب به آن ميتوان زمينه حل و فصل بسياري از تنشها را در سطوح منطقهاي و بينالمللي فراهم كرد. همانطوركه برخوردهاي سلبي و يكجانبه با آن، جهان را با خطرات بزرگي مواجه ميكند. يادگار امام (ره) اما با نگاهي تطبيقي، تاريخي و تحليلي به ماجراي فلسطين و نظيرسازي آن با بسياري از رخدادهاي صدر اسلام و دوران پس از آن به دنبال يافتن پاسخي براي اين پرسش كليدي است كه معادله فلسطين اشغالي را چگونه ميتوان حل و فصل كرد. به اعتقاد سيد حسن خميني حل اين معادله را بايد در 2 زمين جستوجو كرد؛ يكي در زمين «ارادهها» و ديگري در ميدان «رسانه»؛
2 گزارهاي كه در جهان امروز، افكار عمومي را شكل داده و اهداف مورد نظر را محقق ميكنند. از اين منظر آن كس كه روايت را به دست ميگيرد، اراده و حاكميت را نيز
در دست دارد؛ بنابراين براي حل چالش فلسطين از يكطرف بايد در ميدان رسانه توفيق يافت و روايت واقعي مظلوميت چندين و چندنسل را مانند آينهاي پيش روي افكار عمومي جهانيان قرار داد و از سوي ديگر ارادههاي پولادين ايجاد كرد و از طريق آن اهداف انساني و متعالي را محقق ساخت. او به ظرفيتهاي بالاي رسانهاي كشور اشاره كرده و از چهرههايي چون سيد محمد خاتمي و محمدجواد ظريف به عنوان ظرفيتهاي رسانهاي و گفتمانساز كشور نام ميبرد و در نشست «بررسي تحولات فلسطين» تاكيد ميكند: «در دنياي امروز هر فرد يك رسانه است. آقاي ظريف خود يك تنه به اندازه رسانه فعالي مانند الجزيره اثرگذار است. او در دورهاي در جمهوري اسلامي مسوول بوده و اينكه امروز از توان و ظرفيت او استفاده نشود هيچ توجيهي ندارد. يا آقاي خاتمي خود يك رسانه است. هر كدام از اين شخصيتها اثرگذاري ويژهاي در دنيا دارند و بايد از ظرفيت آنها بهره جست.»
يادگار امام جنگ كنوني در فلسطين را «جنگ ارادهها و جنگ رسانهها» خواند و گفت: امروز ما اگر در جنگ رسانه شكست بخوريم، جوابي براي وجدان خود نداريم، چراكه ابزارهاي ما براي جنگيدن با امپراتوري دروغ صهيونيستها وجود دارد. واقعيت اين است كه در دنياي امروز هر فرد يك رسانه است. آقاي ظريف خود يك تنه به اندازه رسانه فعالي مانند الجزيره اثرگذار است. او در دورهاي در جمهوري اسلامي مسوول بوده و اينكه امروز از توان و ظرفيت او استفاده نشود هيچ توجيهي ندارد. يا آقاي خاتمي خود يك رسانه است. هر كدام از اين شخصيتها اثرگذاري ويژهاي در دنيا دارند و بايد از ظرفيت آنها بهره جست.
به گزارش جماران، سيدحسن خميني، پنجشنبه
4 آبان در نشست «بررسي تحولات فلسطين» در حسينيه جماران، درخصوص مساله فلسطين و جنگي كه اكنون در غزه جريان دارد، گفت: جنگ امروز در غزه «جنگ ارادهها و جنگ رسانهها»ست. جنگ ارادهها، به اين معنا كه قدرت مقاومت و قدرت مردم در يكسو قرار گرفته و در طرف مقابل رژيم صهيونيستي قرار دارد و جنگ رسانهها، به اين دليل كه اسراييليها همواره پشت يك حريم مظلوميت پنهان شده بودند، اما به بركت همين شبكههاي اجتماعي كه گمان ميرفت بلاي دينداران باشد، آنها رسوا شدند و اين شبكهها بلاي جانشان شد. اگر انقلاب اسلامي ايران «انقلاب كاسِت» بود، انقلاب فلسطين متاثر شبكههاي اجتماعي خواهد بود. بهار عربي را همين عامل ايجاد كرد و بنابراين، اگر هزار ضعف هم در اين شبكهها وجود دارد، باز هم بايد از نقاط قوت آن استفاده كرد.
اسراييل همواره تلاش دارد خود را مظلوم نشان دهد
سيد حسن خميني، شكسته شدن دو افسانه «شكست ناپذيري» و «مظلوميت تاريخي» اسراييل را دو تحولي خواند كه در عمليات اخير رخ داد و يادآور شد: اسراييل همواره تلاش دارد خود را مظلوم نشان دهد و با طرح مساله يهوديستيزي در نقش قرباني فرو برود. ساميستيزي همواره در تاريخ وجود داشته اما در اينجا نه، بلكه در غرب وجود داشت. يهوديها همواره به عنوان قاتلان حضرت مسيح(ع) از سوي مسيحيها مورد هجمه بودند. اما آن يهودي كه در لهستان و آلمان و روسيه زندگي ميكند چه نسبتي با قاتلان حضرت مسيح دارد؟ اين يك سوال درستي است، اما به هر حال در غرب به يهوديها به چشم «مسيحكش» نگاه ميشد. آزار و اذيت يهوديان هم رايج بود و واقعه تاريخي هولوكاست هم، كم يا زياد، رخ داده؛ اما واقعا اين چه ربطي به ما دارد؟
يادگار امام با اشاره به ضربالمثل معروف «گنه كرد در بلخ آهنگري/ به شوشتر زدند گردن مسگري» تصريح كرد: آنها ميتوانند استان باوارياي آلمان را به يهوديان دهند تا در آنجا مستقر شوند! چرا به فلسطين آمدهاند؟ آلمانها، يهوديان را كشتهاند و كار بدي هم كردهاند، خوب يهوديان ميتوانند تشريف ببرند آنجا!
وي با بيان اينكه تاكيد بر حضور تاريخي يهوديها استدلال درستي براي توجيه اشغالگري رژيم صهيونيستي نيست، افزود: پشت يك اتفاق سنگر گرفتن و هر اتفاقي را نقطه صفر ديدن، رويكرد هميشگي صهيونيستهاست. اگر قرار بر اين است كه بگوييم چه كسي اول بوده كه استدلال مناسبي نيست. طرح اين ادعا مانند آن است كه ما سادات ادعاي مالكيت مكه را مطرح كنيم و بگوييم چون قريش، پيامبر (ص) را از مكه بيرون كردند، پس ما ميخواهيم مكه را بگيريم! هيچ برهان تاريخي و قانون بينالمللي اين استدلال را نميپذيرد. سيد حسن خميني اظهار كرد: امروز ما اگر در جنگ رسانه شكست بخوريم، جوابي براي وجدان خود نداريم، چراكه ابزارهاي ما براي جنگيدن با امپراتوري دروغ صهيونيستها وجود دارد. واقعيت اين است كه در دنياي امروز هر فرد يك رسانه است. آقاي ظريف خود يك تنه به اندازه رسانه فعالي مانند الجزيره اثرگذار است. او در دورهاي در جمهوري اسلامي مسوول بوده و اينكه امروز از توان و ظرفيت او استفاده نشود هيچ توجيهي ندارد. يا آقاي خاتمي خود يك رسانه است. هر كدام از اين شخصيتها اثرگذاري ويژهاي در دنيا دارند و بايد از ظرفيت آنها بهره جست.
يادگار امام با بيان اينكه «وجود شبكههاي اجتماعي براي ما مسووليت ميآورد تا حرف بزنيم و ساكت ننشينيم» اضافه كرد: ما بايد حرف خود را بگوييم و نگذاريم واقعيت پنهان بماند. جنگ رسانهها امروز جنگ تريبونهاي رسمي نيست. تريبونهاي رسمي متهم به منافع هستند و به همين دليل افرادي كه داراي شخصيت رسمي نيستند بايد حرف بزنند. من واقعا نميدانم فردا چگونه روي پيغمبر اسلام (ص) نگاه خواهيم كرد و خواهيم گفت اين همه مصيبت پديد آمد و ما چيزي نگفتيم.
وي به بيان يك ماجراي تاريخي پرداخت و گفت: يكي از همراهان شهيد نواب صفوي، كه خدا او را رحمت كند، روايت ميكرد حدود سال 1947 براي شركت در سميناري به قدس رفته بودند و صهيونيستها در مكاني روبهروي محل برگزاري سمينار ايستاده بودند. برگزاركنندگان سمينار ميگفتند به سمت آنها نرويد چون شليك ميكنند و ميكشند، اما شهيد نواب صفوي به آن سو رفت و زماني كه از او پرسيده شد چرا رفتي؟ گفت كه رفتم تا بكشند و لااقل صدايي از كسي در بيايد.
او تصريح كرد: امروز كساني كه احيانا جلوي اين رسانهها را به خاطر منافع گروهي در داخل كشور گرفتهاند خائن هستند. كساني كه ميتوانند اثرگذار باشند، اما حرفي نميزنند خيانت ميكنند. واقعا امثال آقاي ظريف و آقاي خاتمي با پتانسيلي كه دارند بايد به تعبير امام فرودگاه به فرودگاه بروند و صحبت كنند و اگر مانعي بر سر راه ايشان است بايد برداشته شود. امپراتوري رسانهاي اسراييل بايد بشكند. هيچكس نميتواند از جنايت دفاع كند. فرضا حماس ابتدا به ساكن حمله كرد، مگر اين توجيهي براي كشتار 7000 نفر است؟
ملتي «عزيز» است كه زير بار ظلم خارجي و استبداد داخلي نميرود
سيد حسن خميني ضمن اشاره به تحولات تاريخي در روابط اعراب و اسراييل گفت: افسانه شكستناپذيري اسراييل در اصل بر پايه قوي بودن اسراييل بنا نشد، بلكه بر پايه ضعف اعراب و مسلمانان بنا شد و در واقع، «افسانه شكستپذيري اعراب» بود. در دوره جنگ جهاني اول، اعلاميه بالفور و پايان عثماني چرا اعراب نتوانستند تعدادي مهاجر را از منطقه خود بيرون كنند؟! چون ملتي تحقير شده بودند و عثماني يك عمر توي سرشان زده بود.
وي با بيان اينكه از ملت تحقير شده كاري برنميآيد، ادامه داد: ملتي «عزيز» است كه زير بار ظلم خارجي و استبداد داخلي نميرود. آدمي كه زير بار مستبد خارجي ميرود مستبد داخلي را هم تحمل ميكند و آدمي كه مستبد داخلي را تحمل ميكند، مستعمر خارجي را هم تحمل خواهد كرد. آنچه امام در روح و جان مسلمانان احيا كرد، عزيز بودن است. عزت مقاومت ميآورد. آدم تو سري خور نه در برابر داخلي ميايستد و نه خارجي. اينكه اينقدر بر حقوق مردم تاكيد ميكنيم و ميگوييم حقوق مردم ملاك اصلي براي مقاومت است از همين رو است. زماني كه مردم پشت حكومت نباشند، حكومت قابل دوام نيست. چون مردم پشت حكومت هستند، حكومت ميتواند ادامه دهد. ما جمهوري اسلامي هستيم و در غزه هم كار دست همين مردم عزيز است. خلافت وقت نتيجهاش اسراييل شد؛ جمهوري اسلامي هم نتيجهاش مقاومت است. عمليات اخير هم اين عزت را نشان داد. اسراييل ميگفت اعراب تنپرور هستند و جاسوسند و به دروغ تبليغاتي عليه اعراب مطرح ميكردند. تهديد ميكردند كه «گر بر سر خاشاك يكي پشه بجنبد، جنبيدن آن پشه عيان در نظر ماست.» اما ديديم چند هزار نيرو چه كردند. اين نشان داد كه در ميان اينها جاسوس نيست. اين ملت عزيز است و ميفهمد بايد مقاومت كند. سيد حسن خميني شرايط اخير را فرصت خوبي براي حركت به سوي وحدت اسلامي دانست و افزود: خدا لعنت كند داعشيها را كه تبليغات عميقي براي شكاف در جامعه اسلامي به راه انداختند. امروز ميتوانيم به وحدت اسلامي بازگرديم و به تابوت تفرق ميخ بزنيم. الان فرصت بسيار خوبي براي اين كار است، چراكه فلسطين بار ديگر موضوع اول جهان اسلام شد. امروز عقلانيت مهمترين نكته لازم در تصميمگيريها است. شجاع بايد بود، اما شجاعت به معناي بيعقلي نيست. در جنگ اميرالمومنين و معاويه، علي(ع) شجاعترين حاضران بود. در اين جنگ كه يكسو براي خدا و يكسو براي خود ميجنگيد، اصلا از ما پذيرفته نيست كه بعد از اين مدت طولاني و توليد كارشناساني كه همه دنيا به كارشناس بودن آنها اتفاقنظر دارند، تصميم غيركارشناسي بگيريم. بايد تاكيد كنم اعتماد به شخصيت رهبري انقلاب وجود دارد. ايشان بسيار كارشناس است، تجربه بسيار خوبي دارند و در سطح كلانِ مساله فلسطين نهايتا بايد به تصميم ايشان عمل كرد. تا الان آنچه اتفاق افتاده، پيروزي قطعي فلسطين است. تنها فرض شكست اين است كه اسراييل بتواند نوار غزه را از جمعيت خالي كند كه با توجه به عزم راسخ فلسطينيها بسيار بعيد است.
امروز عقلانیت مهمترین نکته لازم در تصمیمگیریها است
شجاع باید بود، اما شجاعت به معنای بیعقلی نیست
اعتماد به شخصیت رهبری انقلاب وجود دارد؛ ایشان بسیار کارشناس است
در سطح کلانِ مساله فلسطین نهایتا باید به تصمیم رهبری انقلاب عمل کرد
زمانی که مردم پشت حکومت نباشند، حکومت قابل دوام نیست
اسرايیل همواره تلاش دارد خود را مظلوم نشان دهد
در غرب به یهودیها به چشم «مسیحکُش» نگاه میشد؛ این چه ربطی به ما دارد؟
یهودیان چرا به فلسطین آمدهاند؟ میتوانند تشریف ببرند آلمان!
آقای ظریف یک تنه به اندازه رسانه فعالی مانند الجزیره اثرگذار است
آقای خاتمی خود یک رسانه است؛ هر کدام از این شخصیتها اثرگذاری ویژهای در دنیا دارند