جهان و واقعيت اسراييل
با ازدياد كينه و نفرت خود فلسطينيان هم ديگر تمايلي به صلح و همزيستي مسالمتآميز با اديان ديگر نداشته باشند اما در اين ميان قضاوت جهاني هم بسيار مهم و موثر است. بالاخره جهان در حال دريافت اين پيام بسيار مهم و اساسي است كه بايد براي حل وفصل نهايي معضل ديرپاي فلسطين دست به اقدامات جدي و عملي بزند و نگذارد از اين ناحيه جهان به ورطهاي خطرناك فرو رود. 75 سال اشغالگري و جنگهاي متناوب در اين منطقه بايد نشان داده باشد كه بدون در نظرگرفتن حقوق كامل بوميان آن سرزمين خصوصا فلسطينيان كه بخش مهمي از آنها همچنان آوارهاند و بخش ديگري در محاصره و بخش سوم تحت فشار همهروزه اسراييل هستند امكان دستيابي به يك صلح عادلانه وجود ندارد. هنوز عوارض و تبعات گسترده نسلكشي اسراييل خود را نشان نداده است و اين خيال خامي است كه تصور شود با فشار طاقتفرسا ميتوانند يك ملت كهن را در زندان ابدي نگه دارند. انصافا برخلاف اسراييل كه هركجا دستش رسيده از ترور رهبران مخالف اشغالگري خودداري نكرده و حتي تلويحا به برخي جنايات خود در ايران افتخار هم ميكند فلسطينيان پس از قراردادهاي صلح، همه مبارزات خود را در سرزمينهاي اشغالي محدود كردهاند و جهان بدهكار نجابت اين مردمان است. به ياد داريم كه قبل از قراردادهاي صلح سازمان فتح هركجا كه ميتوانست منافع و افراد اسراييلي را هدف قرار ميداد و پيچيدهترين عمليات چريكي را طراحي ميكرد ولي سالهاست كه حتي گروههاي مخالف روند سازش بيرون از مرزهاي فلسطين تحرك چريكي نداشتهاند. به نظر ميرسد افكار عمومي جهان متوجه اين نكته هست كه يك ملت مظلوم با ديدن اين ميزان از سبوعيت ممكن است محدوديتهاي خود را بلاموضوع بداند و راه گفتوگو و نتيجه گرفتن از آن را به كلي مسدود ببيند. بر اين اساس حتي دولتهاي غربي بايد در عمل در تضمين حقوق كامل فلسطينيان حداقل مطابق قطعنامههاي سازمان ملل گامهاي بلندي بردارند و حمايت بيحد و مرز از سوگلي خود در اشغالگري را به اتمام برسانند. روشن است كه اسراييل جدا مايل است حاميان خويش را درگير جنگها و زيادهخواهيهاي خود كند و در اين راه از همه لابيها و سرمايهداران بزرگ حامي خود استفاده ميكند. بايد ديد آيا سياستمداران غربي استقلال و تمايل افكار عمومي خود در برخورد عادلانه را ترجيح خواهند داد يا خير؟