استفاده از تجربه جنگ با عراق در مواجهه با تهديد
دستيابي به اين امر اساسي از طريق تغيير در رويكرد و روشِ بررسي تجربيات جنگ و «درآميختن» گذشته با نيازهاي حال و آينده محقق ميشود. به اين معنا كه به جاي بررسيهاي «تاريخي، مناقشهآميز و تبليغاتي»، از روش بررسي «تاريخي- مفهومي» استفاده شود. به عنوان مثال بر اساس اصلِ «جلوگيري از شكلگيري تهديدات» با توجه به درگيري نظامي آذربايجان- ارمنستان در مرزهاي شمالي كشور، ميتوان اين پرسش را طرح كرد و به آن پاسخ داد كه براي جلوگيري از تغييرات ژئوپليتيك و شكلگيري «بحران پايدار» در مرزهاي شمالي، چگونه بايد از ظرفيتهاي قدرت ملي، به صورت هماهنگ و مناسب استفاده كرد؟ همچنين براساس ضرورت استفاده از ابزار سياسي، اطلاعاتي و رسانهاي، براي «بازدارندگي از جنگ»، به عنوان يكي از مهمترين درسهاي پايدار جنگ با عراق، با توجه به جنگ غزه و پيامدهاي آن، ميتوان اين پرسش را طرح كرد و به آن پاسخ داد كه چگونه ميتوان براي حمايت از حماس و در عين حال جلوگيري از گسترش جنگ، از قدرت بازدارندگي استفاده كرد؟ پاسخ به پرسشهاي اساسي و سرنوشتساز، درحالي كه نسل فرماندهان و مسوولان جنگ از مسووليت برخوردار و به آموزههاي جنگ توجه دارند، امكان نقد از تجربه گذشته را در پاسخگويي به نيازهاي حال و آينده فراهم كرده و در عين حال منطق پيوستگي ميان تجربه گذشته با نيازهاي آينده را شكل خواهد داد.