• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۸ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5617 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۰ آبان

انتخاب همايون رحيميان به رهبري اركستر ملي در گفت‌وگوي «اعتماد» با سه هنرمند

اركستر ملي در تمناي روزگار نو

در اين گزارش، انتخاب رهبر جديد اركستر ملي هم تحسين شده و هم مورد انتقاد جدي قرار گرفته است

سيمين سليماني

اركستر ملي ايران بالاخره مهر ماه سال جاري رهبر دايم خود را شناخت؛ اين در حالي بود كه اين اركستر مدتي با رهبر ميهمان اداره مي‌شد. اخیرا روابط عمومي بنياد رودكي اعلام کرد همايون (علي) رحيميان طي حكمي به عنوان رهبر دايم اركستر ملي ايران معرفي شده‌است. همايون رحيميان، موسيقيدان، نوازنده ويولن، مدرس دانشگاه، آهنگساز و رهبر اركستر است. از سوابق او مي‌توان به كنسرت مايستر اركستر ملي ايران، نوازنده اول اركستر مجلسي سازمان صدا و سيما، كنسرت مايستر اركستر سمفونيك سازمان صدا و سيما و اركستر سمفونيك تهران، رهبري اركستر ملي ايران، عضو ارشد شوراي كارشناسي واحد موسيقي و شوراي عالي موسيقي سازمان صدا و سيما اشاره كرد.

يادآور مي‌شود كه پيش از اين هم روزنامه اعتماد به موضوع اركستر ملي پرداخته بود، اما بحث بر سر رهبري دايم و موقت اركستر بود. در حالي كه اركستر ملي ايران پس از كرونا در ارديبهشت‌ماه ١۴٠١ اجرا داشت، همان زمان پرسشي را مطرح كرديم و آن اين بود كه «فعاليت اركستر ملي با حضور رهبر دايم موفق‌تر است يا رهبر ميهمان؟» البته كه سخن گفتن و بحث درباره عملكرد و اهميت اين اركستر سوژه ديگري است كه در شماره‌هاي آتي و از نظرگاه‌هاي مختلف به آن خواهيم پرداخت؛ به هر روي اين پرسش ما يعني حضور رهبر دايم يا موقت از تعدادي از هنرمندان مختلف پرسيده و با پاسخ‌هاي مختلفي هم مواجه شد؛ همايون رحيميان در همان گزارش با تاكيد بر تعيين و ضرورت فعاليت رهبر دايم در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» گفته بود: «با تجربه‌اي كه در اين ۴۵ سال كار در اركسترهاي مختلف نظير سمفونيك، ملي و مجلسي داشته‌ام، يك اركستر خوب در وهله اول به رهبر دايم نياز دارد و بعد با نظر ايشان و شوراي اركستر از رهبر ميهمان هم دعوت مي‌شود. من سال‌ها با اركستر ملي به عنوان كنسرت مايستر همكاري داشتم با رهبري استاد فخرالديني و در زمان‌هايي از رهبر ميهمان نيز دعوت مي‌شد. به هر حال رهبر دايم نيز بايد داراي تجربه و سابقه و توانايي‌هاي لازم براي رهبري اركستر باشد. لازم به ذكر است كه اركستر ملي بايد فقط و فقط موسيقي فاخر ايراني از آهنگسازان خوب ايراني اجرا كند. اجراي موسيقي كلاسيك و سمفوني‌هاي آهنگسازان بزرگ فقط با اركستر سمفونيك تهران است.» اينها نظرات و گفته‌هاي همايون رحيميان در رابطه با نوع رهبري اركستر به صورت موقت يا دايم بود.

البته ديگر هنرمندان شركت‌كننده در اين گزارش هر كدام نظرات خود را عنوان كرده بودند؛ برخي حضور و فعاليت رهبر دايم را ضرورت مي‌دانستند و برخي هم حضور دوره‌اي و رهبران ميهمان را يك حسن تلقي مي‌كردند البته اكثرا معتقد بودند كه رهبر بايد توانايي‌ها و ويژگي‌هاي لازم و كافي را براي رهبري اركستر دارا باشد.

اما حالا و با توجه به اينكه بالاخره اين انتصاب اتفاق افتاده و رهبر دايم اركستر معرفي شده است؛ از چند نفر از هنرمندان حوزه موسيقي پرسش‌هايي را مطرح كرديم از جمله اينكه انتخاب همايون رحيميان به عنوان رهبر دايم پس از مدت‌ها كه اركستر با رهبر ميهمان اداره مي‌شد، چه اتفاقاتي را رقم خواهد زد و همچنين در ادامه از آنها پرسيديم كه آيا اين، بهترين ا نتخاب بوده است؟ مازيار حيدري، سجاد پورقناد و هومن دهلوي در اين گزارش نظرات خود را داده‌اند كه در ادامه مشروح آن را مي‌خوانيد.

هماهنگي و يكپارچگي نتيجه حضور رهبر دايم

مازيار حيدري كه به عنوان رهبر، آهنگساز و تنظيم‌كننده با اركستر ملي ايران همكاري داشته، در اين باره مي‌گويد: «انتخاب يك رهبر دايم براي اركستر ملي مي‌تواند تاثيرات مثبت زيادي داشته باشد. يكي از مهم‌ترين تاثيرات، افزايش استقرار و ثبات در اجراهاي اركستر است. وقتي يك اركستر با چندين رهبر ميهمان كار مي‌كند، هر كدام از اين رهبران ممكن است سبك و تفكرات مختلفي داشته باشند و اين امر مي‌تواند به نوسانات در عملكرد اركستر منجر شود. اما وقتي يك رهبر دايم در كنار اركستر است، مي‌توان به هماهنگي و يكپارچگي بيشتري دست يافت.»

او درباره انتخاب همايون رحيميان به عنوان رهبر دايم نيز اين‌طور توضيح مي‌دهد: «چون من تا به حال فرصت همكاري يا اجرا با آقاي رحيميان را نداشته‌ام، نمي‌توانم نظر مستقيمي در مورد كيفيت رهبري ايشان هم داشته باشم. ولي با توجه به تجربيات آقاي رحيميان به عنوان ويولنيست و آهنگساز باتجربه و همچنين سابقه‌اي كه در صنعت موسيقي ايران داشته‌اند، معتقدم كه ايشان مي‌تواند انتخاب مناسبي براي اين موقعيت باشد. برخوردار بودن اركستر، از يك رهبر دايم مي‌تواند بسياري از مشكلات را كه در نتيجه تغيير مداوم رهبران پيش مي‌آيد، حل كند. وقتي يك رهبر دايم وجود دارد، موسيقيدان‌ها با سبك و تفكرات او آشنا مي‌شوند و اين امر مي‌تواند به افزايش هماهنگي و بهبود كيفيت اجراها كمك كند و من موفقيت‌هاي روزافزوني براي اركستر ملي آرزو مي‌كنم.»

مزيت‌هاي گوناگون

سجاد پورقناد، روزنامه‌نگار و نوازنده است، او به «اعتماد» مي‌گويد: «بنياد رودكي در مراسمي، حكم رهبري دايم اركستر ملي را به همايون رحيميان تقديم كرد و بالاخره پس از چهار سال، يك رهبر را به عنوان رهبر دايم اين اركستر معرفي كرد. همايون رحيميان چهارمين رهبر دايم اين اركستر پس از فرهاد فخرالديني، برديا كيارس و فريدون شهبازيان است. او كه پيش از اين، سابقه رهبري و هم كنسرت مايستري اين اركستر را داشته است، در روز بيستم تير ماه كنسرت «پاييزان» را با اجراي آثاري از روح‌الله خالقي، جواد معروفي و حسين دهلوي به روي صحنه برد.»

پورقناد ادامه مي‌دهد: «انتخاب همايون رحيميان براي اين پست داراي مزيت‌هاي گوناگوني است كه در صورت به عمل رسيدن مي‌تواند براي اين اركستر بسيار سودمند و مهم باشد، اول اينكه همايون رحيميان يكي از بزرگ‌ترين آهنگسازان ژانرِ «موسيقي كلاسيك ايران» است. آهنگسازي در «موسيقي كلاسيك ايران» در ژانرهاي مختلفي نمود پيدا مي‌كند كه يكي از آنها، آهنگسازي براي اركستر سازهاي ملي است و ديگري آهنگسازي براي اركستر سازهاي غربي؛ در ادبياتِ موسيقي ايران، براي موسيقي ايراني‌اي كه براي اركسترِ سازهاي غربي نوشته مي‌شود، عنوان «موسيقي ملي» به كار مي‌رود و براي اركستري كه مجري اين موسيقي است، اصطلاح «اركستر ملي» استفاده مي‌شود. البته عموما اين اركستر در كنار سازهاي غربي از سازهاي ملي ايراني نيز بهره مي‌برد. عموما آهنگسازان اين ژانر از موسيقي، آثارشان در فضاي «موسيقي كلاسيك سبك» است. شايان ذكر است كه رويكردِ «موسيقي كلاسيك سبك»، با اينكه هنري است ولي آهنگساز آن، غير از سليقه مخاطب خاص، سليقه مخاطب عام را هم در نظر مي‌گيرد.

رحيميان از پيشگامان استفاده از سازهاي بادي برنجي در «موسيقي ملي» است تا جايي كه هنوز بهترين نمونه‌هاي استفاده از اين دسته از سازها در گونه «تصنيف» را مي‌توان در آثار او شناسايي كرد. با اين توصيف ديدگاه او به آهنگسازي، برخلاف بسياري از همنسلانش، محافظه‌كارانه و كليشه‌اي نيست.

دوم رحيميان با وجود اينكه فارغ‌التحصيل هنرستان عالي موسيقي است ولي تسلط و توانايي چشمگيري در بهره‌گيري از امكانات مدالِ موسيقي ايراني داشته است. سوم رحيميان در آثار خود نشان داده، با امكاناتِ تكنيكي سازهاي ايراني آشنايي دارد و روش استفاده بجا و با قاعده آنها را به خوبي مي‌شناسد. چهارم رحيميان غير از نيم قرن سابقه همكاري با اركسترهاي مختلف به عنوان نوازنده و كنسرت مايستر و تجربه برخورد با رهبرانِ ماهرِ ايراني و غربي، مدتي زيرنظر همكار و دوست قديمي‎اش نادر مرتضي‌پور (رهبر قديمي اركستر سمفونيك تهران و صدا و سيما) اصول رهبري اركستر را فرا گرفته و طي ساليان اخير با رهبري اركسترهاي مختلف، به تجربه‌اندوزي در اين زمينه پرداخته است. پنجم رحيميان سابقه خوبي در اجراي آثارِ آهنگسازان هم‌نسل يا جوان‌تر از خودش را دارد كه اين مساله از اين نظر حايز اهميت است كه مانند دوره اول اركستر ملي، اجراي قطعات منحصر به استادان و شاگردانش نمي‌شود. ششم رحيميان به عنوان يك ويولنيستِ برجسته كه سابقه اجراي كنسرت و ضبطِ موسيقي دستگاهي ايران را دارد، شناختِ كافي بر فواصل موسيقي ايراني دارد و از اين باب هم مي‌تواند براي اين مجموعه كه لازم است آثاري با فواصل موسيقي ايراني اجرا كند، مفيد باشد.»

پورقناد تاكيد مي‌كند: «با توجه به موارد گفته شده و در صورت توجه و جديت شوراي هنري اركستر ملي، مديران و صد البته شخصِ همايون رحيميان، مي‌توان در اين دوره انتظارِ تحولي بزرگ را در اين سازمان داشت.»

تخصص يا معياري ديگر؟

هومن دهلوي، موسيقيدان، آهنگساز و نوازنده است، او در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: «تا جايي كه من آقاي رحيميان را مي‌شناسم، تخصص ايشان در ساز ويولن است و نوازنده توانايي هستند و تجربه‌هاي بسياري دارند، سال‌هاي بسياري در اركسترهاي مختلف به عنوان نوازنده ويولن همكاري داشتند. ايشان هم با موسيقي ايراني و هم با موسيقي كلاسيك آشنايي دارند، اما آن‌طور كه اطلاع دارم تخصص ايشان در رهبري اركستر و آهنگسازي نبوده البته در بسياري از موسيقيدان‌ها و نوازندگان متداول است كه زماني كه علاقه و گرايش به اين دو رشته دارند به مرور تجربياتي در اين زمينه كسب مي‌كنند و گاهي آهنگسازي كرده و گاه هم هدايت اركستر را بر عهده مي‌گيرند ولي آهنگسازي و رهبري اركستر دو شاخه مجزا هستند و هر كدام تخصص خود را نياز دارند. طبيعتا مي‌توان از موسيقيدان‌هايي كه تجربه زيادي دارند در اركستر به عنوان رهبر ميهمان استفاده كرد و بارها اين قضيه پيش آمده و حتي گاهي اگر رهبر اصلي در اجرا حضور نداشته يكي از نوازندگان اركستر هدايت اركستر را به عهده مي‌گيرد كه به‌طور معمول اين افراد از نوازندگان زهي انتخاب مي‌شوند، اما به عنوان رهبر دايم براي يك اركستر كه آن هم مهم‌ترين اركستر كه اركستر موسيقي ملي در ايران است جاي بحث و گفت‌وگوي زيادي وجود دارد.»

او با اشاره به تاريخچه و تاسيس اركستر مسائل ديگري را نيز مطرح مي‌كند و مي‌گويد: «شايد لازم باشد در اينجا من اشاره‌اي به تاريخچه يا سابقه اركستر ملي در دهه‌هاي گذشته بكنم كه در سال ۱۳۷۶ براي اولين‌بار بعد از انقلاب در برنامه‌اي كه براي بزرگداشت استاد صبا در تالار رودكي يا وحدت برگزار مي‌شد كه از اجراها و سخنراني‌ها و... تشكيل شده بود و بعد از آن هنرمندان مختلف تكنوازي كردند؛ آقاي تجويدي و آقاي خرم صحبت كرده و ساز زدند، بخشي هم اختصاص به اولين اجراي اركستر موسيقي ملي داشت كه پدر بنده (حسين دهلوي) آن را تشكيل دادند و تعدادي از قطعات در اين برنامه اجرا شد كه حتي بروشور آن نيز موجود است. بعد از اين برنامه بود كه به دليل استقبال خوبي كه از آن اجرا شد به پدر من پيشنهاد كردند كه اركستر ملي شكل بگيرد، پدر من هم با تجربياتي كه داشتند هيات شش نفره‌اي را دعوت كردند كه به عنوان هيات‌مديره اركستر ملي برنامه‌ريزي‌ها و اجراهاي اركستر را انجام دهند كه اگر اشتباه نكنم اين هيات متشكل بود از حسين دهلوي، مصطفي پورتراب، حسين عليزاده، كامبيز روشن‌روان، فرهاد فخرالديني و علي تجويدي، اما در همان اوايل كار بود كه متاسفانه اختلافاتي پيش آمد و به دلايلي كه هيچ‌گاه به صورت علني و واضح بيان نشد، آقاي فخرالديني رهبر دايم اركستر موسيقي ملي شدند در صورتي كه قرار بود كه اين اركستر دوره‌اي توسط رهبران مختلف بنا به قطعاتي كه اجرا مي‌شود در طول سال اجرا داشته باشد و ديگر اعضا به مرور كناره گرفتند و به دليل اينكه همكاري با اركستر نداشتند، اين عدم همكاري باعث شد كه خوراك مناسب به اركستر ارايه نشود و همين مورد به مرور باعث اُفت كيفيت قطعاتي كه در اركستر اجرا مي‌شد، انجاميد.»

دهلوي در جمع‌بندي مطالبش عنوان مي‌كند: «به هر جهت با نگاهي كلي به فعاليت اركستر ملي در چند دهه گذشته مي‌توانم بگويم كه بيشتر از تخصص براساس رابطه اين انتخاب‌ها صورت گرفته و بيش از هر چيزي سوءمديريت است كه به اين روند لطمه مي‌زند. مشكلات اركسترها يعني هم اركستر سمفونيك و هم اركستر ملي، از جنبه‌هاي مختلف روي اركسترها سنگيني مي‌كند. ما در اركستر نوازنده‌هاي توانايي داريم، قابليت‌هاي بالايي در اركستر است، اما متاسفانه با سوءمديريت بازدهي و نتيجه‌اي كه بايد از اين اركسترها گرفته شود، گرفته نمي‌شود كه يكي از اين مشكلات هم عدم تربيت رهبري براي اين اركستر است كه هم به موسيقي ايراني تسلط و شناخت كافي داشته باشد و هم تخصص رهبري داشته باشد، بنابراين من فكر مي‌كنم كه با توجه به شرايط موجود بهتر بود كه اركستر ملي با حضور رهبرهاي ميهمان در طول سال به فعاليت خود ادامه مي‌داد.»

آيا عملكرد اركستر ملي بهتر خواهد شد؟

در پايان بايد ديد با تمام موارد و نظرگاه‌هاي مختلفي كه ارايه شد، حضور رهبر دايم و همچنين انتخاب همايون رحيميان براي اين پست سطح كيفي كار اركستر ملي را ارتقا خواهد داد، اين مهم را بدون ترديد در گذر زمان كارشناسان و منتقدان بررسي خواهند كرد و «اعتماد» نيز به اين سوژه خواهد پرداخت، اما آنچه در اين گزارش مطرح شد، تمركز بيشتر بر نظرات درباره انتخاب اخيري بود كه بنياد رودكي براي اركستر ملي داشت. اركستري كه در شناسنامه‌اش مدتي بدون رهبر دايم هدايت و مدتي هم منحل شد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون