توفان الاقصي (۴) محور شرارت!؟
سيدعطاءالله مهاجراني
سيدعطاءالله مهاجراني
نتانياهو در سخنرانياش با حضور ژنرال بني گانتز و ژنرال يوآو گالانت، گفت: «ايران و حماس محور شرارت هستند.» اين واژگان آشناست، جورج بوش كوچك در سخنراني سالانه معروف به استيت آو يونيون در ۲۲ ژانويه سال ۲۰۰۲ ايران و عراق و كرهشمالي را به عنوان محور شيطاني و شرارت معرفي كرد. دوگانه خير و شر و نور و ظلمت و تمدن و توحش و به روايت ديگري غرب و شرق، از طريق صهيونيستهاي مسيحي در ادبيات سياسي سه دهه اخير رواج بيشتري يافته است. در واقع ما شاهد همزباني نتانياهو و جورج بوش كوچك هستيم. اين همزباني در كتاب خاطرات مايك پمپئو در فصل ارتباط ويژه ايشان با يوسي كوهن، رييس موساد (از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱) صراحت بيشتري پيدا كرده است. پمپئو بدون پردهپوشي نوشته است كه او صهيونيست مسيحي است. چنانكه جو بايدن هم با صراحت اعلام كرده است كه صهيونيست است. از پدرش روايت ميكند كه به او نصيحت كرده است كه صهونيست ميتواند يهودي نباشد. بلينكن هم وقتي در روزهاي نخست واقعه توفان الاقصي در هفتم اكتبر به تلآويو رفت، در آغاز مصاحبهاش گفت: «من اول به عنوان يهودي به اسراييل آمدهام.» پيام سخن او نيازي به تفسير ندارد. نتانياهو صهيونيست يهودي است. نخستوزير به قول خوش دولت و كشور يهودي است. اين وصف كشور و دولت يهودي در دهه اخير پررنگ شده است. تا به حال بر سكولار بودن دولت تاكيد ميكردند.
اكنون نتانياهو ميگويد: ما نور هستيم و ايران و حماس ظلمت، ما متمدن هستيم و ايران و حماس وحشياند، ما دموكرات هستيم و ايران و حماس تروريست! اين روايتها در همان نگاه ايدئولوژيک افراطي صهيونيستي معني پيدا ميكند. با استفاده از ادبيات عهد عتيق، نتانياهو حماس را عماليق خوانده است. عماليق به روايت تورات در سفر خروج كساني بودند، بدوي و بيتمدن كه بر خداوند يهود يهوه شوريده بودند. و خداوند بنا را بر اين نهاد كه نسل پس از نسل و خانه به خانه از عماليق انتقام خواهد گرفت. (سفر خروج باب ۱۷ ايه ۱۶)
چگونگي انتقام در كتاب سموئيل، با صراحت و قساوت مطرح شده است. همين شيوه انتقام همواره مستند سخن و نوشتههاي صهيونيستهاي افراطي قرار گرفته است. همين روزها هم كه شاهد كشتار عمومي كودكان و زنان و ويراني بيمارستانها، مساجد، كليساها، مدارس و خانههاي مردم غزه هستيم. صهيونيستها به همين موارد استناد ميكنند و شاهد و توجيهكننده شيوه عمليات نابودي فلسطينيها و زمين سوخته ميدانند. در كتاب سموئيل اول سموئيل به شاوول ميگويد فرمان خدا را به او ابلاغ ميكند، در جنگ با عماليق: «ايشان را بالكل نابود ساز و بر ايشان شفقت مفرما بلكه مرد و زن و طفل شيرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بكش.» (سموئيل، كتاب اول، باب ۱۵آيه ۳۴ و ۳۵)
صهيونيسم مسيحي، به ويژه در شكل و شمايل امريكايياش، وقتي در كنار اسراييل ميايستد عملا در اتاق جنگ و فرماندهي تخريب غزه و نابودي فلسطينيها، با سلاح و مال و سياست و تبليغات و حضور فرماندهان نظامي و نيروهاي ويژه مشاركت ميكند. و حتي مايك جانسون، رييس جديد كنگره امريكا در نخستين نطقش ميگويد: «انجيل به ما ميگويد كه بايد كنار اسراييل بايستيم.» شاهد وحدت صهيونيسم و صهيونيسم مسيحي هستيم. آنچه در اين ميان قرباني ميشود، حقيقت آيين يهود و حقيقت آيين مسيحيت است. خوشبختانه به عنوان نشانههايي كه راه گم نشود، ارتدوكسهاي يهودي و كشيشها و رهبران مسيحي در فلسطين و لبنان و تركيه و ديگر نقاط جهان در كنار فلسطينيها ايستادهاند و به حمايت از كشتار فلسطينيها و ويرانسازي غزه آلوده نشدهاند. نتانياهو و ديگر مقامات نظامي و سياسي اسراييل كه به عهد عتيق استناد ميكنند، ميخواهند قتلعام فلسطينيها و نابودي غزه را به عنوان ماموريتي ديني و الهي و آخرالزماني وانمود كنند؛ آيا موفق ميشوند!؟ (ادامه دارد.)