مطالعات نشان ميدهد ۹۵درصد از كارمنداني كه در شركتهاي پايبند به مسووليت اجتماعي، شاغل هستند، به كارفرمايان خود وفادارترند
نقش مسووليت اجتماعي در خلق ارزش مشترك
سيدرضا جمشيدي| مسووليت اجتماعي شركتي مفهومي است كه ميتواند منجر به سود براي شركتها و بنگاههاي اقتصادي شود. اتفاقي كه در صورتي كه به خوبي رخ بدهد، ميتواند در نهايت به سود جامعه و مردم تمام شود. مسووليت اجتماعي شركتي، خلق ارزش مشترك است كه اين خلق ارزش ميتواند مادي، معنوي، اجتماعي و حاكميتي باشد.
خلق ارزش مهمترين فاكتور براي سودآوري يك بنگاه اقتصادي به شمار ميرود. زنجيره ارزش به مجموعه فعاليتهايي اطلاق ميشود كه زنجيروار به همديگر متصلند و منجر به خلق محصولي ميشوند كه براي مصرفكننده باارزش بوده و براي شركت سودآوري ايجاد ميكند. شرايط امروز جهان و فضاهاي جديد كسبوكار ايجاب ميكند تا مديران سازمانها و شركتهاي بزرگ كه در بازارهاي جهانـي نقش فعال و موثر دارند همه تلاش خود را متوجه خلق ارزش براي همه ذينفعان خود كرده و نوعي تعادل ميان بخشهاي اجتماعي، اقتصادي و زيستمحيطي كسب وكارشان ايجاد كنند.
شركتها براي دستيابي به مزيت رقابتي بايد قادر به ارزشسازي بيشتر در پوشش كالا و خدمات خود براي مشتريان باشند و اگر قادر به افزايش ارزشهاي بيشتر از رقباي خود باشند توان دستيابي به مزيت رقابتي و منحصر به فرد بودن را خواهند داشت.
در حوزه ارزش، منحصر به فرد بودن نميتواند منجر به تمايز شود، مگر آنكه منجر به افزايش ارزش براي مشتريان شود و يك تمايز موفق، راههايي براي خلق ارزش براي مشتريان خود پيدا ميكند كه منفعت و پاداش آن بيشتر از هزينههاي آن است.
از اين رو يك روش سيستماتيكي وجود دارد كه همانند يك ابزار اساسي همه فعاليتهايي كه يك شركت اجرا ميكند و چگونگي تقابل و تاثير آنها بر همديگر را بررسي ميكند و همچنين منابع مزيت رقابتي را نيز تجزيه و تحليل ميكند كه زنجيره ارزش ناميده ميشود. مدل زنجيره ارزش به عنوان يك استراتژي سازماني در ابتدا تمامي فعاليتهاي درون يك سازمان را معين ميكند و شامل همان فعاليتهاي اساسي و قابل كنترل هستند، سپس هر كدام از فعاليتها را جداگانه و به لحاظ زمانبري، هزينهسازي، ارزش درآمدي، نسبت ارزش افزوده آن
به كل آناليز ميشود؛ به گونهاي كه محصول شركت بتواند پس از عبور از هر مرحله زنجيره، مقداري بر ارزش آن افزوده شود. نكته ديگر تاثير مسووليت اجتماعي شركتي بر جوامع محلي است كه در مواقع بحراني ميتواند به عنوان يك استراتژي كارآمد نقشآفريني كند. در واقع مسووليت اجتماعي نوعي تعهد اخلاقي بنگاه اقتصادي در مقابل جوامع محلي و پيراموني است كه بهصورت اختياري به انجام ميرسد كه بهطور منطقي نتايج اقدامهاي مرتبط با عمل به مسووليت اجتماعي در قالب افزايش سرمايه اجتماعي نمود پيدا ميكند و به صورت گزارش توليد و منتشر ميشود. ازسوي ديگر حركت به سمت مستقلسازي و توانمندسازي جوامع محلي، لزوم تدوين برنامه راهبردي مسووليتهاي اجتماعي شركت بهصورت سالانه و اعلام آن در گزارش پايداري، خلق ارزش مشترك با جوامع محلي و استفاده از تسهيلگران محلي از اولويتهاي يك بنگاه اقتصادي در حوزه مسووليتهاي اجتماعي CSR است.
يك شركت با مسووليتپذيري اجتماعي نشان ميدهد كه شيوههاي اخلاقي در نحوه انجام تجارت و كسبوكار خود لحاظ ميكند. مشتريان بهطور فزايندهاي در مورد مسائل محلي، ملي و جهاني آگاه ميشوند و نميتوان انكار كرد كه تصميمات خريد آنها اكنون بهشدت تحتتاثير اين مسائل قرار گرفته است. بنابراين، آنها تمايل به خريد بيشتر از شركتهايي دارند كه نگراني و اقدام خود را در مورد موضوعاتي كه بهشدت مورد توجه مشتريان قرار ميگيرد، نشان ميدهند. اين مساله باعث ايجاد وفاداري مشتريان خواهد شد. در نتيجه با ايجاد ارزش مادي فروش بيشتر و سود بالاتر به وجود ميآورد. مسووليت اجتماعي شركت، اجازه ميدهد تا داراييهاي معنوي و اجتماعي خود را كه شامل حسننيت، اعتماد و شهرت خوب است، پرورش دهد. كسبوكارها نام نيك و برند خود را يكي از باارزشترين داراييهاي معنوي و اجتماعي خود ميدانند و با نشان دادن اينكه مسووليت اجتماعي خود را جدي ميگيرند، عموم مردم را نيز به جدي گرفتن آنها تشويق ميكنند، در نتيجه برند قويتري خواهند ساخت. نكته ديگر اينكه نتايج مطالعات نشان ميدهد ۹۵درصد از كارمنداني كه در شركتهاي پايبند به مسووليت اجتماعي، شاغل هستند، به كارفرمايان خود وفادارترند. در واقع امروزه كاركنان به دنبال دلايل و ارزشهاي بيشتري براي ماندن در يك سازمان هستند و براساس تحقيقات، كاركنان از فعاليت در شركتي كه از وجهه عمومي و اجتماعي برخوردار است بيشتر لذت ميبرند و راندمان بالايي دارند. با اين توصيف، كسبوكارها بهتر است جداي از مسووليتهاي قانوني تعريف شده خود، در پايبندي به مسووليت اجتماعي پيشرو باشد. مسووليت اجتماعي بهطورعمده تعهدات شركتي يا سازماني را در قبال محيط طبيعي و اجتماعي شامل ميشود و اين تعهدات را در كنار فعاليت اقتصادي بنگاه قرار ميدهد. روح اين نوع مسووليت، بر اخلاق انساني مبتني است و در كنار نفع اقتصادي، به منافع ذينفعان شركت يا سازمان نيز توجه دارد. از ديدگاه مركز جهاني توسعه پايدار كسبوكار، مسووليت اجتماعي شركتها CSR بايد به بهترين وجه صورت گيرد تا كيفيت زندگي بهبود پيدا كند. بر اين اساس، وظيفه اصلي نهادينهسازي وجدان حرفهاي و باور به ايفاي مسووليتهاي اجتماعي در وهله نخست متوجه مديران ارشد، تصميمگيران و سياستگذاران و گروه مرجع است و سپس كارشناسان، كاركنان و مردم نيز توجه خود را به اين مهم معطوف كردند. نتايج بررسيهاي انجامشده نشان ميدهد كه مسووليت اجتماعي شركتي CSR از شاخصههاي مهم موفقيت كسبوكارها در مسير توسعه پايدار است.
رييس انجمن ملي مسووليت اجتماعي