• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۲ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5622 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۶ آبان

مديريت و مربيگري چرخشي آفت فوتبال ايران

چرا كسي روي مديران فوتبال نظارت نمي‌كند؟

مريم بزرگمهر

با گذشت 22 دوره از بازي‌هاي ليگ برتر، فوتبال حرفه‌اي كشورمان همچنان داراي نواقص در برخي قوانين اجرايي است. در بعضي از موارد ناديده گرفتن يك الگوي مدرن كه نياز به بند و تبصره و تشريح قوانين هم نداشته باشد تاثيرش را در كميت و حتي كيفيت ليگ‌مان مي‌بينيم . 

در چند سال گذشته بسيار ديديم و به آن پرداخته شده كه در فوتبال حرفه‌اي نيمكت باشگاه‌ها نبايد در انحصار عده‌اي خاص باشد و يك جايي بايد جلوي چرخه افراد تكراري در امر مربيگري را گرفت تا مجال كار و ديده شدن مربيان جوان و با دانش هم باشد، اما باز هم مي‌بينيم مربياني كه بيشتر از آنكه از شم و دانش مربيگري سود ببرند با لابي و آشنا بازي و حتي خواهش و التماس تيم مي‌گيرند حتي پس از ناكامي در يك باشگاه يك فصل هم بيرون گود نمي‌مانند و از باشگاه ديگر سر در مي‌آورند‌.
البته در چند سال گذشته و با تشكيل كميته مربيان تا حدودي اين بدعادتي كم و كمرنگ‌تر شده كه جاي اميدواري دارد، اما همچنان شايسته‌سالاري براي نشستن روي نيمكت باشگاه‌ها و حتي رده‌هاي ملي در اولويت نيست! رفتاري به دور از شأن حرفه‌اي‌گري كه در تضاد فكري با ساير كشورهاي صاحب فوتبال است.
متاسفانه اين ناحقي‌ها در فوتبال ما در بخش‌هاي ديگر هم وجود دارد؛ حتي در راس هرم و حوزه‌ مديريتي هم لابي‌گري بر شايسته‌سالاري مي‌چربد، اگر با تشكيل و نظارت كميته مربيان تا حدودي وضعيت براي انتخاب مربيان‌ باشگاهي قابل تحمل‌تر شده در حوزه مديريتي كه بسيار حساس‌تر و مهم‌تر از آن است فيلتري براي افراد وجود ندارد‌ .
چه بسيار مديراني بودند و هستند كه بدون آشنايي با ابتدايي‌ترين اصول مديريتي سر از باشگاه‌هاي فوتبال درآوردند و دستاوردشان ناكامي بود و آفات سرافكندگي كاشته شده در دوره مديريتي اين افراد به چند نسل بعدي هم رسيد و تشكيلات ليگ برتر ما را هم زير سوال برد. 
براي درك بهتر مطلب بهتر است نگاهي به پرونده‌هاي انضباطي باشگاه‌هاي ما در فيفا و cas بيندازيد! در ادوار مختلف از بازيكن درجه nام تا مربيان ناكام به لطف همكاري با همين‌ مديران ناكاربلد ميليون‌ها دلار پول بيت‌المال را به سفره‌هاي‌شان بردند و به تشكيلات فوتبال ما خنديدند!
جدا از آبروريزي براي فوتبال ما در دادگاه‌هاي بين‌المللي و خرج كردن از جيب ملت اين افراد به جايگاه كم نظيري در اجتماع رسيدند و از نردبان مديريت در فوتبال به جايگاه‌هاي بزرگ‌تري چنگ زدند‌ . مسير براي يكسري از اين افراد با حضور در دو باشگاه محبوب هموارتر هم بود. مديراني كه از صدقه سري مديريت در اين دو باشگاه به محبوبيت هم رسيدند و پز شايسته‌سالاري دادند‌. 
اما چرا بايد اين افراد در فوتبال ما صاحب مقام و جايگاه شوند؟ اين افراد به چه طريقي روي كار مي‌آيند؟ در فوتبال حرفه‌اي دنيا اعضاي هيات‌مديره به نظر و مشورت هواداران تيم‌هاي خود توجه مي‌كنند، اما در فوتبال وابسته به دولت ما چي؟ دو تيم پرطرفدار پايتخت با مالكيتي مشترك معمولا در نقش ستاد تبليغاتي افراد هستند و پيشكسوتان يا يكسري افراد پس از تشكيل كابينه دولت سهم خودشان را مي‌خواهند. ديديم كه در گذشته عضو هيات‌مديره با وزير لابي كرده يا مديرعاملي كه شغل و رشته تحصيلي‌اش نامربوط به وزرش و مديريت بوده در پشت پرده با عضو هيات‌مديره پيمان بسته و يك شبه به صندلي باشگاهي پرهوادار رسيده. 
در اكثر تيم‌هاي شهرستاني هم وضعيت با اندكي تفاوت به همين شكل است و مديران ناكاربلد همانند حضور در دوره كارآموزي پس از چند جلسه با كارخانه يا اسپانسر آن باشگاه پشت ميز مديريتي مي‌نشينند و اين چرخه از سالي به سال ديگر ادامه پيدا مي‌كند.
آيا نمي‌شود مثل كميته داوران و كميته مربيان براي حضور يك مدير در يك باشگاه فيلتر گذاشت؟ سابقه مديريتي در حوزه ورزش تا چه حد براي انتخاب‌كنندگان يك تشكيلات مديريتي قابل اعتناست؟ با وضع فعلي آيا مديران جوان كه قابليت و توانايي مديريت در سطح كلان و باشگاه‌داري را دارند همانند مربيان تحصليكرده، اما پشت خط مانده، سرخورده و دلزده نمي‌شوند؟
شايسته‌سالاري ‌مديريتي در فوتبال باشگاهي ما تا چه اندازه مورد توجه قرار گرفته است؟ پاسخ همه اين سوالات را مي‌دانيم، اما بايد اميدوار باشيم پرداختن به آن تكرار مكررات نباشد و چاره‌اي به حال آن انديشيده شود. البته در قياس قرار گرفتن مربيان جوان و كاربلد با مديران سطح بالا در اين چرخه بايد در نظر داشت كه در چند سال گذشته توجه به وضعيت مربيان جوان بهتر از قبل شده است.
مربياني مثل مجتبي حسيني، مهدي رحمتي و چند مربي جوان ديگر اگر مثلا يك‌ دهه قبل به سن مربيگري مي‌رسيدند احتمالا بايد حالا حالاها پشت خط يك عده خاص مي‌ماندند! اما وضعيت براي وارد شدن مديران جوان و آشنا با ورزش نه تنها تغيير مثبتي نداشته است، بلكه همان نيمچه اعتمادي هم كه به يكسري افراد مي‌شد، سلب شده و دوباره صندلي مديريت يا در اختيار افراد امتحان بد پس داده قرار گرفته است يا به افرادي كه سابقه روشني در مديريت ورزشي و حتي اقتصادي ندارند هبه مي‌شود.
با اين وضعيت و با توجه به اينكه در چند سال گذشته در بخش ورزش كمتر مديري پاسخگوي كارنامه مديريتي خود بوده، انتظار افكار عمومي اين است كه حداقل كارگروهي فوتبالي تشكيل شود با محوريت رسيدگي به وضعيت مديريت. بايد در اين زمينه بحث و تبادل نظر صورت بگيرد و بدون در نظر گرفتن تعارفات و ملاحظات فكر حضور مديريت شايسته‌محور را به بدنه فوتبال تزريق كرد به اين اميد كه در آينده نزديك بيشتر به مديران جوان و البته آشنا به ورزش اعتماد شود‌. با نظارت فدراسيون و البته حمايت ديگر نهادها مي‌شود دست افراد لابي‌گر و سودجو كه براي منافع شخصي با آبرو و اعتبار يك استان و حتي مملكت بازي مي‌كنند را كوتاه كرد.
نكته كليدي سوژه امروز ما در پايان بحث اين است كه در باشگا‌ه‌هاي خصوصي نسبت به باشگاه‌هاي دولتي و باشگاه‌هاي صنعتي به مديران جوان و با سابقه اعتنا مي‌كنند كه با در نظر گرفتن اين موضوع كه بيشتر فوتبال ما دولتي يا خصولتي است براي اعتبار وزارتخانه و كابينه دولت‌ها خوب نيست كه وضعيت به همين شكل بماند و از وزير ورزش و جوانان انتظار مي‌رود براي اعتبار و اعتماد مردم به ورزش هم كه شده توجه و حساسيت بيشتري نسبت به اين موضوع داشته باشد‌.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها