اطلاق لفظ موفق به يك مربي به پارامترهاي خاصي بستگي دارد. برخي مربيان همين كه بتوانند تيمشان را بكشانند بالا يا از سقوط نجات دهند، موفق هستند و براي برخي مربيان ديگر حتي نايبقهرماني ليگ شكست محسوب ميشود. نشريه فورفورتو در جديدترين گزارش خود 50 مربي برتر شاغل حال حاضر دنيا را بررسي كرده است. ما 10 نفر نخست ليست را منتشر ميكنيم.
10- ديگو سيمئونه
او زماني وارد ذهن شما شد كه ديويد بكهام را در تلهاي كه خودش ساخته بود به دام انداخت. او از آن زمان نقش ابرشرور را بازي كرده است. تنها مردي كه ميتواند رئالمادريد و بارسلونا را از بين ببرد، درحالي كه به اندازه آنها منابع ندارد. او هنوز هم جزو 10 مربي برتر است.
تنها براي طول عمر، آنچه سيمئونه به دست آورده است، به ويژه در مقابل قدرت بارسا و رئال، قابل توجه است. اينكه نه تنها در دو فصل مجزا برابر آنها رقابت كرده، بلكه برنده شده، گواهي بر مهارتهاي عالي مديريتي سيمئونه است. بازيكنان بدون شك هر كاري براي اين ديوانه آرژانتيني ميكنند.
هر فصل احساس ميشود كه ممكن است بنزين ديگو سيمئونه تمام شود. بازيكنان ستاره آمدهاند و رفتهاند، اما فرهنگ مصمم در تيم تا زماني كه سيمئونه باقي ميماند هميشه وجود دارد. اگرچه اتلتي ديگر ترس از خدا را به رقبا وارد نميكند، آنها همچنان بازي اعداد را انجام ميدهند. سيمئونه 4-4-2 خود را زماني كه دچار مشكل شد به سه دفاع تغيير داد.
9- اوناي امري
اوناي امري يكي از ثابتترين مربيان فوتبال جهان در طول يك دهه بوده است. جدا از شكست با آرسنال او سه قهرماني ليگ اروپا را در سويا و يك قهرماني را در ويارئال به دست آورده است و بهطور مداوم تيمهاي ميانه جدول را با توپهاي مياني خوب و انتقالهاي ويرانگر به بالا كشيده است.
در ويارئال، موفقيت او به اين بستگي داشت كه مردان فراموش شده تيمهاي بزرگتر را به چهرهاي قويتر از يك بازيكن ستاره تبديل كند: در استون ويلا، او تعدادي از هيجانانگيزترين بازيكنان ليگ را در تركيب خود دارد. هدف افتخار ليگ كنفرانس است و هواداران ويلا به مدت گذشت يك نسل چنين احساس مثبتي را نداشتهاند.
8- روبرتو دزربي
با ورود به برايتون در سپتامبر 2022، بسياري انتصاب مرد ايتاليايي را زير سوال بردند. اين مرد 44 ساله كه مقدار زيادي ناشناخته بود، انتخابي كاملا خارج از ميدان به نظر ميرسيد، اما به ناچار بار ديگر حق با مرغهاي دريايي بود.
برايتون زيرنظر دزربي براي اولينبار در تاريخ خود به فوتبال اروپا راه يافت، زيرا در فصل 23-2022 در ليگ برتر ششم شد. اما اين فقط نتايج نيست كه دزربي را تا اين حد چشمگير ميكند، بلكه شجاعت تاكتيكي او است كه اين مربي را از بقيه متمايز ميكند. برايتون تيمي است كه تشويق شده است تا عمدا فشار بياورد. آنها رقبا را قبل از سوءاستفاده از فضاي باقيمانده به سمت خود ميكشانند، اما اگر حرف ما را قبول نداريد در جريان باشيد پپ گوارديولا بسيار تحت تاثير قرار گرفته است.
گوارديولا گفت: «هيچ تيمي به شكلي كه آنها بازي ميكنند وجود ندارد. اين منحصر به فرد است. زماني كه او وارد شد، احساس ميكردم تاثيري كه در ليگ برتر ميگذارد بسيار عالي خواهد بود، اما انتظار نداشتم در اين مدت كوتاه اين كار را انجام دهد. او در هر بازي 20 يا 25 موقعيت ايجاد ميكند كه بسيار بهتر از اكثر حريفان است. او توپ را به شكلي در انحصار خود در ميآورد كه براي مدت طولاني نبوده است. آنها سزاوار موفقيتي هستند كه به دست آوردهاند.»
7- ژاوي
در سه سال حضور در بارسلونا، ژاوي هرناندز يك باشگاه بحرانزده را به قهرمان تبديل كرد، سبك فوتبالي را كه باشگاه در آرزوي آن است را دوباره القا كرد و بر ادغام نسل جديدي كه آماده هدايت اين باشگاه از تاريكي به موفقيت است، نظارت كرد.
ركورد بازيهاي بزرگ او هنوز مشكوك است. با حذفهاي متوالي از مرحله گروهي در ليگ قهرمانان اروپا؛ سقوط در ال كلاسيكو و باختهاي نااميدكننده در اروپا. اما او به عنوان يك مربي جوان، هالهاي از اقتدار و تاكتيك دارد. دركي كه همه ما انتظار داشتيم او داشته باشد، آنهم وقتي او را در حال برش دادن دفاعهاي باز با دقت كامل تماشا ميكرديم.
زمان نشان خواهد داد كه حرفه مديريتي او چگونه پيشرفت ميكند: اما اگر او نيمي از جامهايي را كه در زمين كسب كرده به دست آورد، او را به يك مربي بزرگ تبديل ميكند.
6- ادي هاو
ادي هاو كه زماني مربي فراموش شده فوتبال انگليس بود، از آن زمان تاكنون خود را به عنوان يكي از بهترينها معرفي كرده است. توافق براي سرمربي شدن در تيم نيوكاسل يونايتد كه قرار بود در سال 2021 سقوط كند، انتخاب عجيبي به نظر ميرسيد. با اين حال، دو سال بعد، او هر چيزي را ثابت كرد.
كلاغها به اولين فينال خود در بيش از 20 سال گذشته رسيدند، زماني كه در فوريه گذشته در جام كارابائو با منچستريونايتد روبهرو شدند، قبل از اينكه با كسب رتبه چهارم استثنايي به ليگ قهرمانان راه پيدا كنند.
اين يك دستاورد بزرگ براي او به حساب ميآيد. بازيكناني مانند جولينتون، ميگل آلميرون، شان لانگستاف و حتي جيكوب مورفي همه تحت هدايت هاو شكوفا شدهاند و اين درحالي است كه همه آنها بازيكناني هستند كه قبل از ورود او در باشگاه بودند. تغييرات در ذهنيت تيم منجر به يك ذهنيت برنده شده است.
5- توماس توخل
كار در بايرن مونيخ براي توماس توخل سخت بوده است. تقريبا نزديك بود آنها قهرماني در بوندسليگا را از دست بدهند اما در آخرين روز با خوش شانسي آنها قهرمان شدند. اما اين مربي آلماني هنوز هم وقتي نوبت به بازي باشگاهي ميرسد صرفا در رتبههاي بالاي جدول ديده ميشود.
در طول سالها، توخل تمام جنبههاي روان خود را نشان داده است. شورشي كه در بوروسيا دورتموند تاسيس شد، از آستانه پاريسنژرمن عبور كرد. همان احساس سعي كرد صلح را در رختكن متخاصم پياسجي حفظ كند. يك تاكتيكدان تهاجمي هيجانانگيز كه بعدا چلسي را به يك كشتي كروز ضدآب تبديل كرد. وضعيت حرفهاي او در حال تبديل شدن به يكي از اختراعات جالب در فوتبال است.
اكنون ممكن است بزرگترين چالش او را ببينيم: تقابل با متفكر شجاع و جديدي به نام ژابي آلونسو در لوركوزن، به عنوان مرد مستقر در بايرن. يك بار ديگر، او از يك دوره از دوران حرفهاي خود به دوره ديگر عبور كرده است. دوك سفيد لاغر باواريا را هرگز نميتوان به عنوان نفر دوم درنظر گرفت: او بيرحم با تيغي تيز است.
4- ميكل آرتتا
پپ گوارديولا اين را نميدانست، اما به آرامي در حال خلق يك هيولا بود. آرتتا كه به مدت سه سال در منچسترسيتي به عنوان دستيار سرمربي كار كرد، به آرامي آموخت كه براي رسيدن به سطح نخبگان چه چيزي لازم است. او آن چالش را دوست داشت و از آن زمان با اين آرزو زندگي كرد و براي رسيدن به آن دويد.
فدا كردن نتيجه در تيم آرسنال آن هم در دو فصل اول هدايت تان به قدري شجاعت نياز دارد. همچنين جسارت بيشتري براي انجام اين كار ميطلبد. كاري كه به تازگي او در جام حذفي انجام داد و مسابقه را با تعدادي از بازيكنان نيمكتنشين شروع كرد. اما اين دقيقا همان چيزي است كه مرد اسپانيايي در جمع توپچيها جا انداخته و بر آن نظارت ميكند و به عقب هم نگاه نميكند.
اجراي يك سبك ويرانگر از بازي با يك تيم جوان پرشور هزينههاي خود را به همراه داشته است.
به ويژه عدم موفقيت آنها در مديريت بهتر بازيها در انتهاي فصل 23-2022 ليگ برتر انتقاداتي را برانگيخت اما بايد درنظر داشت بسياري حتي انتظار نداشتند آرسنال به صدر جدول برسد. چه رسد به اينكه در چالش براي عنوان قهرماني حضور داشته باشد. تيم همه كاره است، از نظر بدني با شكوه است، از نظر فني عالي است. آرسنال يك كلاس كامل از درس مديريتي بوده است. فلسفه آرتتا مستحكم است، اصول او قوي است و توپچيها شروع به برداشت از مزاياي آن كردهاند.
3- كارلو آنچلوتي
كارلو آنچلوتي ظاهرا در باشگاههايي كه بهترين بازيكنان جهان در آن جمع شدهاند، يك نوع رقص به نمايش ميگذارد. او از آنها ميپرسد كه چگونه ميخواهند بازي كنند؟ «ايتاليايي ابدي» واژهاي است براي مديريت بازيكنان، كه بسته به حال و هواي رقابت، اصول خود را تغيير ميدهد. او در 64 سالگي، هيچ نشانهاي از اينكه تماسش را با فوتبال از دست داده، نشان نميدهد.
افكار دون كارلتو تماما در مورد تيم است: او كارهايي را كه بايد انجام شود، انجام خواهد داد تا بهترينها را از گروه دريافت كند و اطمينان حاصل كند كه گروه راضي است. اما استعداد او براي بهبود افراد، در حال حاضر، افسانهاي است. پيرلو، كاكا، لمپارد، بيل، جيمز، وينيسيوس، بنزما و حالا بلينگهام، همگي در زير نگاه ابروي كج او به جايگاه فوق ستارهاي رسيدهاند. او به عنوان يكي از بهترينهاي تمام دوران و شايد محبوبترين مربي با راي رختكن شناخته ميشود.
2- يورگن كلوپ
فوتبال هوي متال بدنام ليورپول تحت هدايت كلوپ در فصول اخير كمي اصلاحتر و سنجيدهتر شده است، اما تاثيرگذارياش را از دست نداده است.
درحالي كه فصل 23-2022 به سرعت تبديل به فصلي براي فراموشي شد، چالش مداوم او مقابل منچسترسيتي تا حد زيادي به توانايي كلوپ در ايجاد انگيزه در تيمش كمك كرد. همينطور براي يافتن راههاي نوآورانه جهت به دست آوردن بهترين نتيجه از محمد صلاح و در عين حال شكوفا كردن استعدادهاي لوئيس دياز، داروين نونيز و ديگران. او با دومينيك شوبوسلاي كاري كرد كه از لحاظ سيستمي ترنت الكساندرآرنولد فرصت بيشتري براي كار با توپ به دست آورد. اطمينان از حال خوب و عطش موفقيت هر يك از اعضاي تيم بدون شك بزرگترين دارايي اوست. فلسفه كلوپ جالب است: در واقع، هر كاري كه سرمربي آلماني ميخواهد انجام دهيد و با يك پاداش بزرگ در ابعاد غيرقابل باور روبهرو خواهيد شد. همانطور كه بسياري از اعضاي تيم ليورپول شهادت خواهند داد. ايمان او به تواناييهاي بازيكنانش تزلزلناپذير است، درحالي كه اعتماد او به تيم را نميتوان كماهميت جلوه داد. زماني كه او درنهايت تصميم به ترك آنفيلد بگيرد، قرمزها با يك مشكل واقعي روبهرو خواهند شد.
1- پپ گوارديولا
زماني كه پپ گوارديولا براي اولينبار به صحنه آمد، برخي به او شك كردند. يك فرد ضعيف براي بزرگترين شغل در كاتالونيا از ژوزه مورينيو پيشي گرفت. اما نه از نظر تجربه بلكه به لحاظ فلسفه. يكي از اولين تصميمات بزرگ او در نيوكمپ، جنگ با مديران باشگاه بود كه نميخواستند ليونل مسي جوان به بازيهاي المپيك برود. پپ با آنها بحث كرد و لئو را برخلاف ميل روسايش به پكن فرستاد.
حدود 15 سال بعد، هيچ كس در مورد تواناييهاي او سوال نميكند: ضربان قلب فوتبال با ضربان قلب جوزپ گوارديولا هماهنگ است. جهان اين بازي را به شكل مرد كاتالاني انجام ميدهد، با هدف تكرار Juego de Pocision كه او به فوتبال مدرن آورد و متعاقبا بارها و بارها آن را بازاختراع كرد. اما فقط جامهايي كه او كسب كرده، تسلط يا سبك بازي هيجانانگيز نيست كه او را همچنان بهترين ميكند: اين است كه او همچنان به بازيهاي خود ادامه ميدهد، اصول قديمي را در نظر ميگيرد و آنها را جديد و بيرقيب ميكند. او به ندرت اشتباه كرده است، زيرا منچسترسيتي مدام در حال تكرار موفقيت است. او يك مغز كهكشاني دارد كه در لحظات حساس بازيهاي بزرگ باعث ميشود او بتواند از حريف خود بيشتر فكر كند. او هميشه يك، دو، سه قدم جلوتر است. او فوتبال را در مقايسه با هر كسي متفاوت ميبيند: او شرلوك هلمزي است كه شياطين را در جزييات تشخيص ميدهد.
او هرگز پير نميشود، او هرگز چشمپوشي نميكند و هميشه حق با اوست. مسي در سال 2008 طلا گرفت البته. فوتبال به سادگي متعلق به اوست.