كارگاه «نقش صدا در زندگي و سينما» با حضور نظامالدين كيايي صدابردار پيشكسوت سينما در سالن فردوس موزه سينما برگزار شد.
نظامالدين كيايي با يادي از داريوش مهرجويي و پس از يك دقيقه سكوت، گفت: جلسه را با سكوت آغاز كرديم، زيرا معتقدم صدا زماني در طبيعت شنيده ميشود كه سكوت شكسته شود؛ اگر سكوتي وجود نداشته باشد به صدا نميرسيم. سكوت تنها زبان مشترك در دنياست كه نيازي به ترجمه ندارد. سكوت بسيار مهم است، چراكه يك سكوت بهموقع از صدها فرياد تاثير بيشتري دارد به همين دليل در زندگي نيز صدا و سكوت بسيار مهم است.
وي با اشاره به خاطرهاي از همكلاسي دوران دبيرستان خود، گفت: در دوران دبيرستان همكلاسيام «سهراب شهيدثالث» بود كه همسن و سال ما بود اما نوع تفكرش با بقيه تفاوت داشت و بعدها يكي از بهترين كارگردانهاي دنيا شد. من و سهراب دوست داشتيم سينماگر شويم و براي همين براي ادامه تحصيل در رشته سينما به اتريش رفتيم. نگاه او با ديگران تفاوت داشت؛ به خاطر دارم او بعد از ديدن يك فيلم كوتاه كه چيزي از آن نفهميده بودم، تحليل خوبي ارايه داد كه اين نشان از نگاه منتقدانه و منصفانه او بود. به همين دليل تاكيد ميكنم كه سينماگران در كنار آموزشهاي سينمايي بايد نقد هم بدانند.
صدابردار «شمعي در باد» ادامه داد: پس از اينكه به ايران آمدم با علي عباسي، تهيهكننده آشنا شدم و سرنوشت من با اين آشنايي عوض شد، زيرا از طريق او با ساموئل خاچيكيان، كارگردان چيرهدستي كه ميان كارگردانهاي آن زمان به دانستن تكنيك روز سينما معروف بود، آشنا شدم. فيلمهاي خاچيكيان زمينهاي از تكنيك و هيجان داشت، او كارگرداني بسيار با شخصيت و كاربلد بود و تنها به كارگرداني و ساخت اثري ماندگار فكر ميكرد و همين آشنايي منجر به همكاري مشترك شد.
كيايي درباره ماندگاري صدا توضيح داد: در اين جوي كه زندگي ميكنيم صدا از بين نميرود. اگر روزي در تكنولوژي به جايي برسيم كه بتوانيم صداهايي كه در تاريخ ايجاد شده را بشنويم حتي ميتوانيم صداي كساني كه از دنيا رفتهاند را بشنويم زيرا صدا هرگز نميميرد.
كيايي درباره استفاده از صدا در فيلم كوتاه بدون ديالوگ نيز گفت: صدا برمبناي دكوپاژ و نيت شما در فيلم گرفته ميشود. صدا حس گرم زندگي است بنابراين بايد توجه كرد زمينه تصاوير شما چيست. همانطور كه ميدانيد در سال ۱۹۲۷ ميلادي صدا وارد سينما شد اما قبل از آن هم هنرمندان بسيار قويتر مانند چارلي چاپلين حضور داشتند كه هنوز هم مانند او زاده نشده است. درواقع با بهرهگيري از صدا در انتقال مفهوم، تصوير را پسانداز ميكنيد.
كيايي با اشاره به همكاري با كارگردانهاي بزرگ كشورمان، گفت: با زندهياد داريوش مهرجويي از بچگي دوست بودم. او فلسفه خوانده بود و نگاه درونگرا داشت و با همين نگاه كارگردان شد و با هوشمندي كه داشت فيلم «گاو» را ساخت. به جرات ميتوان گفت هر فردي در فيلم مهرجويي بازي ميكرد در سينما ماندگار ميشد. من معتقدم بهترين نقش علي نصيريان در فيلم «آقاي هالو» بود. مهرجويي با اينكه جوان بود بازيگران را به خوبي هدايت ميكرد و برخلاف تصورها بداخلاق نبود و طنز خاص خودش را داشت.
وي افزود: مهرجويي فيلم «هامون» را زماني ساخت كه سينما اينگونه نبود؛ كسي اين نگاه نو را به سينما نداشت همانطور كه آقاي هالو در سبك و فرم جديد بود. «سنتوري» هم فيلم درستي بود كه او تمام ثروت و سرمايه خود را روي آن گذاشت.
كيايي درباره همكاري خود با امير نادري نيز گفت: امير نادري جزو صميميترين دوستان من است؛ او در سينما نابغه است. زماني كه با ساموئل خاچيكيان كار ميكردم امير نادري عكاس فيلم ما بود. از سينما تاج آبادان عاشق سينما شده بود و در ذهنش تصوير و سينما بود. حتي عكسهايي كه سر صحنه ميانداخت را روز بعد با خود خاچيكيان چك ميكرد و براي ارتقاي كار خود درباره كادربنديها مشورت ميكرد.
وي افزود: امير نادري «دونده» را پيش از انقلاب ساخته بود اما صداي فيلم او را راضي نكرده بود و از من خواست كار صداي فيلم را براي او انجام دهم. او با تمام وجود به صدا عشق ميورزيد به همين دليل با «دونده» براي اولينبار درهاي بسته جهان را به سوي سينماي ايران باز كرد. براي صداي سينماي ايران، كارگردانها نقش موثري داشتند و بسيار تلاش كردند. به همين دليل هميشه ترجيح دادهام با كارگرداناني كار كنم كه صاحب انديشه برتر هستند.
كيايي همچنين درباره عباس كيارستمي گفت: كيارستمي سينماگري هوشمند بود كه وقتي فيلمهاي او را ميبينيد، نميدانيد فيلم مستند ديدهايد يا داستاني. در فيلمهاي كيارستمي نميتوانيد جاي بعدي دوربين را حدس بزنيد؛ به همين دليل معتقدم كيارستمي به الفباي سينما حروف جديدي اضافه كرده است.
وي در پايان بيان داشت: گاهي بايد سكوت كنيم تا شنونده بهتري باشيم. در زندگي همه ما مجبوريم يك دوست يا شريك انتخاب كنيم. به دنبال اين نباشيم كسي را پيدا كنيم كه حرف ما را بفهمد بلكه بايد به دنبال كسي باشيم كه سكوت ما را بفهمد؛ كسي كه سكوت ما را بفهمد آينده ما را نيز خواهد فهميد.