توفان اقصي: پذيرش آتشبس!؟ (۶)
سيد عطاءالله مهاجراني
هر چهار بازيگر در امر آتشبس، اسراييل و حماس، امريكا و قطر اعلام كردهاند كه آتشبس چهار روزه برقرار ميشود. البته مصر هم به توصيه اسراييل در ماجراي آتشبس وارد شد. گويي اسراييل مصر را بيشتر در طرف خود تفسير ميكند. حتي اوي ديشنر وزير افراطي كشاورزي اسراييل گفته بود، بدون حضور مصر آتشبس نخواهد بود، نكته قابل توجه اين است كه اوي ديشنر، مدير سابق شين بت، عضو بسيار افراطي ليكود وعضو كابينه جنگي است.
فعلا نيازي به بررسي جزييات آتش بس نيست، آنچه اهميت دارد نفس پديده آتشبس است. تا به حال هرگاه سخن از آتشبس گفته ميشد. اسراييل بيدرنگ و با خشونت و صراحت رد ميكرد. نتانياهو و وزير جنگ او گالانت ميگفتند: تا قبل از آزادي بدون قيد و شرط همه گروگانها آتشبسي نخواهد بود. گالانت گفت: «حماس دو راه در پيش دارد، تسليم بيچون و چرا و حذف از صحنه غزه يا قتل.» امريكا هم همين موضع را تاييد ميكرد. كه اسراييل در دفاع از خود كار را بايد تمام كند. جورج بوش دوم، گامي فراتر نهاد. گفت: «ممكن است براي مدتي چهره اسراييل زشت شود، اما نبايد با تروريستها مذاكره كند، بايد كار را تمام كند.» قطعنامههاي پيشنهادي آتشبس هم در شوراي امنيت سازمان ملل، توسط امريكا وتو شد. برزيل پيشنهادي درباره آتشبس و كمكهاي انساني به غزه در ۱۸ اكتبر به شوراي امنيت سازمان ملل ارايه كرد، ۱۲ عضو راي مثبت دادند، امريكا وتو كرد. زيرا گمان ميكرد، اسراييل به زمان نياز دارد و دارد كار را تمام ميكند. آن وقت روز يازدهم جنگ بود. تا روز چهل و پنجم، امريكا صبر كرد. اما نهتنها اسراييل نتوانست كار را تمام كند، بلكه از جهات مختلف كار پيچيدهتر شد. از سويي اسراييل هم از رجزخوانيهايش كوتاه آمده است. و سرانجام ژنرال بني گانتز عضو كابينه جنگي و وزير بدون وزارتخانه، با صراحت و بدون پردهپوشي گفت: «موقعيت جنگي ارتش اسراييل در غزه، موجب شد كه ما آتشبس را بپذيريم.»
سخن بني گانتز با قدري صراحت بيشتر و حذف تعارف چنين است: « ارتش اسراييل در غزه شكست خورده است.» چرا شكست؟ حماس همچنان پر قدرت در ساحت جنگ، عرصه را بر ارتش اسراييل تنگ كرده است. همچنان موشكهاي حماس به تلآويو شليك ميشود. به روايت ابوعبيده سخنگوي كتائب قسام تاكنون، نزديك به ۳۰۰ تانك و نفربر زرهي و جرثقيل نابود شده است. نكته با اهميت اين است كه تانك مركاوا كه نماد قدرت و هيبت ارتش اسراييل بوده و مانند قلعهاي پولادين حركت ميكند، ۹ تا ۱۰ نفر، تانك نمر تا ۱۱ نفر سرنشين دارند. يعني وقتي تانكي با موشكهاي ياسين هدف قرار ميگيرد، احتمال كشته شدن سرنشينان وجود دارد، آمار دفن شدگان روزانه از نظاميان اسراييلي در گورستانها هم نشانه افزايش تلفات جنگ است، امري كه معمولا ارتش اسراييل ارقام واقعي را پنهان ميكند. اما نظامياني كه در صحنه جنگ حضور دارند كه ميدانند، فرماندهان يا دوستانشان كشته شدهاند. خانوادهها كه با خبر ميشوند، روزنامهها كه مينويسند.
در واقع در غزه، در جنگ با سايهها، با حماس كه نه توپخانه دارد و نه هواپيماي جنگي و نه تانك و نفربر زرهي، ارتش اسراييل شكست خورده است و شكست عدم دستيابي به اهداف جنگ است.
در جنگ اراده و ايمان، ارتش اسراييل نتوانسته در برابر كتائب قسام كه مثل شعله سيال زرهي از مرگ پوشيدهاند و به تعبير سرلشكر فايز الدويري، اسراييل با نيروهاي ويژهاي روبهرو شده كه دنيا مثل آنها را نديده است. ميروند مين ضد تانك را روي تانك مركاوا كار ميگذارند و به سلامت به پايگاه خود بازميگردند. بدون كلاه ايمني و جليقه ضد گلوله و لباس مناسب جنگ.
تا به امروز از نبرد استالينگراد (سابق!) به عنوان يكي از تابلوهاي مقاومت در جنگ دوم جهاني سخن گفته ميشد. آنچه در غزه اتفاق افتاده است، جلوه تازهاي از مقاومت و جهاد است. امري كه اسراييل و امريكا را ناگزير از پذيرش آتشبس كرده است. البته در كنار زمينگير شدن ارتش اسراييل، سه نكته مهم ديگر نيز در الزام يا ناگزيري پذيرش آتشبس وجود دارد، در مقاله آينده به آن سه نكته خواهم پرداخت.