توفان اقصي: پذيرش آتشبس!؟ (۶)
تلآويو شليك ميشود. به روايت ابوعبيده سخنگوي كتائب قسام تاكنون، نزديك به ۳۰۰ تانك و نفربر زرهي و جرثقيل نابود شده است. نكته با اهميت اين است كه تانك مركاوا كه نماد قدرت و هيبت ارتش اسراييل بوده و مانند قلعهاي پولادين حركت ميكند، ۹ تا ۱۰ نفر، تانك نمر تا ۱۱ نفر سرنشين دارند. يعني وقتي تانكي با موشكهاي ياسين هدف قرار ميگيرد، احتمال كشته شدن سرنشينان وجود دارد، آمار دفن شدگان روزانه از نظاميان اسراييلي در گورستانها هم نشانه افزايش تلفات جنگ است، امري كه معمولا ارتش اسراييل ارقام واقعي را پنهان ميكند. اما نظامياني كه در صحنه جنگ حضور دارند كه ميدانند، فرماندهان يا دوستانشان كشته شدهاند. خانوادهها كه با خبر ميشوند، روزنامهها كه مينويسند.
در واقع در غزه، در جنگ با سايهها، با حماس كه نه توپخانه دارد و نه هواپيماي جنگي و نه تانك و نفربر زرهي، ارتش اسراييل شكست خورده است و شكست عدم دستيابي به اهداف جنگ است.
در جنگ اراده و ايمان، ارتش اسراييل نتوانسته در برابر كتائب قسام كه مثل شعله سيال زرهي از مرگ پوشيدهاند و به تعبير سرلشكر فايز الدويري، اسراييل با نيروهاي ويژهاي روبهرو شده كه دنيا مثل آنها را نديده است. ميروند مين ضد تانك را روي تانك مركاوا كار ميگذارند و به سلامت به پايگاه خود بازميگردند. بدون كلاه ايمني و جليقه ضد گلوله و لباس مناسب جنگ.
تا به امروز از نبرد استالينگراد (سابق!) به عنوان يكي از تابلوهاي مقاومت در جنگ دوم جهاني سخن گفته ميشد. آنچه در غزه اتفاق افتاده است، جلوه تازهاي از مقاومت و جهاد است. امري كه اسراييل و امريكا را ناگزير از پذيرش آتشبس كرده است. البته در كنار زمينگير شدن ارتش اسراييل، سه نكته مهم ديگر نيز در الزام يا ناگزيري پذيرش آتشبس وجود دارد، در مقاله آينده به آن سه نكته خواهم پرداخت.