• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5637 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۴ آذر

روزنامه اعتماد بررسي كرد، نسخه احتمالي واشنگتن براي خروج از بحران غزه چه خواهد بود؟

قمار بايدن با كارت اسراييل

محسن برهاني

پيش از حمله 7 اكتبر حماس به اسراييل، دولت بايدن بر مبناي دو گزاره تلاش داشت تا خاورميانه‌اي باثبات نسبي تعريف كرده و زمينه را جهت خروج امنش از منطقه هموار كند. واشنگتن همزمان تلاش داشت تا با توسل به رايزني‌هايي ضمني با مقام‌هاي ايران پيشرفت برنامه هسته‌اي كشورمان را كنترل كرده و در عين حال براي عادي‌سازي رابطه اسراييل و عربستان مقدمه‌چيني مي‌كرد. اما حمله حماس، معادلات ايالات متحده را برهم ريخت. ناظران بر اين باورند كه بزرگ‌ترين اشتباه محاسباتي تيم بايدن ناديده انگاشتن نقش و قدرت و نفوذ منطقه‌ای ايران بود. در همين راستا روزنامه اعتماد با نصرت‌الله تاجيك، ديپلمات بازنشسته و سفير پيشين ايران در اردن گفت‌وگو داشته است؛ تاجيك در اين مصاحبه ضمن اشاره به پيامدها و هزينه‌هاي جنگ غزه براي اسراييل و امريكا، به چالش‌هاي واشنگتن جهت ارايه نسخه‌اي تازه پرداخته و همزمان بر اين حقيقت تاكيد دارد كه دستگاه ديپلماسي كشورمان ‌بايد خود را براي سناريوهاي احتمالي آماده كرده و توان بازدارندگي ايران را افزايش دهد.

 

شواهد نشان مي‌دهد سياست راهبردي امريكا در ارتباط با خاورميانه كه حول دو محور توقف برنامه هسته‌اي ايران و عادي‌سازي رابطه اسراييل و عربستان تعريف شده بود، شكست خورده، نسخه احتمالي واشنگتن با لحاظ كردن دو مقوله فوق جهت خروج از بحران چه خواهد بود؟

امريكايي‌ها در ارتباط با تحولات منطقه مخصوصا در پي عمليات 7 اكتبر دچار گيجي هستند و راهبرد مشخص و انسجام دروني ندارند. اما علاوه بر دو نكته شما موارد ديگري هستند كه امريكا فكر مي‌كرد حل و فصل شده! لازم است اشاره كنم بايدن در يك وضعيت بدي قرار گرفته است. او نه تنها دلخوشي از نتانياهو ندارد، بلكه از او عصباني و كلافه است اما از سوي ديگر بايدني كه تصور مي‌كرد جريان عادي‌سازي روابط اعراب و اسراييل را جلو برده، توافق امنيتي امريكا با عربستان را دارد سر و سامان مي‌دهد، مذاكرات با ايران و موضوع هسته‌اي را به جايي رسانده و توپ جنگ روسيه و اوكراين را به زمين اروپا انداخته است، مسير تجاري هند حيفا را در مقابل يك جاده يك كمربند چين مطرح كرده؛ كريدوري كه ابتكار عمل دولت بايدن جهت خنثي كردن فعل و انفعال‌هاي سياسي و تجاري چين قلمداد مي‌شد و حالا با خيال راحت اين چند پرونده را بسته و جلو مي‌برد و براي انتخابات آتي به سياست داخلي مي‌پردازد، به يك‌باره اين معادلات در ٧ اكتبر به‌هم مي‌خورد و خواب بايدن را آ‌شفته مي‌سازد كه سراسيمه براي جلوگيري از اثرات دومينویي به اسراييل سفر مي‌كند بدون آنكه برنامه‌ای داشته باشد يا حتي دستاوردي! شوك وارده موجب مي‌شود آقاي بلينكن 5 سفر به منطقه داشته باشد، عدم استقرار و مشخص نبودن سياست منسجم توسط دولت بايدن مشهود است كه اين نيز به نوبه خود شرايط را پيچيده‌تر كرده است.

در چنين شرايطي پلن احتمالي دولت بايدن چه خواهد بود؟

به باورم تيم سياست خارجه بايدن به دنبال اين بود كه چارچوب سياست خارجي دموكرات‌ها را به ‌گونه‌اي تنظيم كند كه بر اساس موارد برشمرده فوق آن را در يك چمدان قرار داده و در آن را ببندد و با خيال راحت سراغ مسائل داخلي يعني آمادگي براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري پيش‌رو برود. اگرچه سياست خارجي در انتخابات امريكا وزن بالايي ندارد و مردم اين كشور بيشتر بر اساس دغدغه‌هاي داخلي خود به نامزدها راي مي‌دهند. ولي دو موضوع در اين ميان از اهميت بسياري برخوردار است. نخست وضعيت اسراييل و تاثير اوضاعش بر امريكاست، خواه اوضاع داخلي اين رژيم و چند صدايي حاكم بر كابينه بنيامين نتانياهو و چالش‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي براي وي و دولت اسراييل براي حمله به غزه باشد. در همين راستا بايد گفت كه اسراييل به واسطه داشتن لابي قدرتمندي كه در امريكا دارد قادر است انتخابات و كارزار رياست‌جمهوري اين كشور را تحت تاثير خود قرار دهد.

گزاره دوم، مساله ايران و برنامه هسته‌اي كشورمان است، مقوله‌اي كه ابعاد بين‌المللي پيدا كرده موضوعي كه دلايل خاص خود را دارد و پرداختن بدان نيازمند مقال و مقوله جداگانه‌ای است، چرا كه در سطح بين‌المللي ابعاد پيچيده‌اي پيدا كرده و بررسي اين گزاره كه آيا چنين وضعيتي به نفع ايران هست يا خير، قابل تامل است. با اين همه برنامه هسته‌اي ايران و موضع‌گيري دولت بايدن در ارتباط با آن، مقوله‌اي است كه مي‌تواند نتايج كارزار رياست‌جمهوري پيش رو را تحت تاثير قرار دهد.

ايالات متحده تلاش دارد تا نقش ايران را در بحران غزه برجسته كرده و در اين باره ادعاهايي را مطرح كرده است، از منظر شما دستگاه ديپلماسي كشورمان براي پايان دادن به ماجراجويي‌هاي احتمالي دولت بايدن بايد از چه سياست راهبردي پيروي كند؟

تيم دموكرات‌ها يا دولت بعدي در جست‌وجوي برجسته كردن نقش ايران در حمله توفان‌الاقصي هستند. از همين رو تصور مي‌كنم در عرصه سياست خارجي، ايران دوران سختي را پيش رو خواهد داشت، بالاخص اگر در كارزار رياست‌جمهوري پيش رو چهره‌اي جمهوري‌خواه و در عين حال راديكال چون دونالد ترامپ يا نيكي هيلي سكان قدرت را در دست بگيرد. در چنين شرايطي ما بايد خودمان را براي تحولات بعد از جنگ غزه آماده كنيم، چرا كه جنگ غزه همانند نوك كوه‌يخ است و بخش اعظم آن زير آب قرار دارد.

مسوولان و كارشناسان حوزه سياست خارجي كشور بايد عنايت ويژه‌اي نسبت به اين تصوير تيره و تار تحولات و آينده پيش‌‌رو داشته باشند؛ چون با ضربه‌اي كه رژيم صهيونيستي در اين عمليات خورده و شاكله و هيمنه امنيتي‌اش در هم شكسته است، اين بازيگر شايد براي باز تعريف و كسب اعتماد به نفس و ارايه تصويري متفاوت از خود به رويكردهاي تازه‌اي متوسل شود.

از طرفي ديگر كشورهاي حاشيه جنوب خليج‌فارس نيز در عمل نشان داده‌اند كه به دنبال عادي‌سازي روابط با اسراييل براي ايجاد توازن با ايران هستند. در چنين شرايطي اگر تنش ميان تل‌آويو و تهران افزايش يابد، روياهاي بازيگران حاشيه خليج فارس نيز از ميان خواهد رفت.

در حال حاضر با لحاظ كردن اين مقوله كه اسراييل، مدعي است كه ايران پشت حمله 7 اكتبر قرار داشته و محور مقاومت و نيروهاي حامي ايران در منطقه را هدف لفاظي‌هاي تهديد‌آميز قرار مي‌دهد؛ حزب‌الله و انصارالله را تهديد و لفاظي‌هايش عليه ايران تا تهديد اتمي هم پيش رفته و به نظر مي‌رسد عكس‌العمل مناسب رسانه‌اي و ديپلماتيك هم دريافت نكرده است! اگرچه بخش عمده آن جنبه رواني دارد، اما تهران بايد خود را براي هرگونه سناريوي احتمالي ادعايي از جانب اسراييل آماده سازد.

از طرفي ديگر، رويكرد ايالات متحده بالاخص در ارتباط با برنامه هسته‌اي ايران بعد از آنكه ترامپ از برجام خارج شد، اجلاس اخير شوراي حكام آژانس انرژي اتمي و گزارش آقاي گروسي مديركل آن و نتايج مترتب بر آن قابل تامل هستند. از همين رو ما بايد نسبت به تحولات كنوني كه نطفه تحولات آتي خواهد بود، خيلي حساس باشيم، ضروري است كه از همين امروز به اهرم‌ها و سياست‌هاي بازدارندگي لازم متوسل شويم، خواه ابزارهاي بازدارندگي سخت يا نرم. اگر قدرت هسته‌اي ايران براي بازدارندگي است نبايد تحولات مترتب بر واقعه 7 اكتبر را دست كم گرفت! در زمينه داخلي انسجام حداكثري ضرورت دارد و نهادهاي حاكميتي حساسيت اين شرايط را در نظر داشته باشند.

با توجه به همگرايي گروه‌هاي حامي ايران در منطقه؛ گروه‌هايي چون حزب‌الله و حماس و تهديد اين گروه‌ها براي اسراييل، آيا واشنگتن مي‌تواند بدون لحاظ كردن تهران يا توسل ادعايي به قدرت سخت عليه تهران، راهي براي خروج از بن‌بست حاكم بيابد؟

يكي از مشكلات سياست خارجي امريكا در منطقه عدم توجه به قدرت سخت و نرم‌افزاري و نقش ايران است؛ خواه چنين نقشي موافق و همسو با منافع ايالات متحده باشد يا در تضاد با آن قرار بگيرد، طبيعتا با لحاظ كردن اين مقوله، خروج از بن بست حاكم، شرايط بسيار دشوار و در عين حال پيچيده است. در شرايط كنوني ايالات متحده در باب تنش‌هاي حاكم و نحوه خروج از آن استراتژي مشخص و شفاف و دقيقي ندارد و رويكردش بيش از آنكه نشان از تفكري مشخص باشد، نشات گرفته از سردرگمي و نداشتن اهرم و ابزار لازم براي طراحي و اقدام مناسب است.

در چنين چارچوبي، رويارويي احتمالي ايران و امريكا تا چه اندازه محتمل است؟

آنچه گفته شد، سناريويي بدبينانه بود. اما از منظري ديگر مي‌توان گفت كه امريكا و ايران شايد بتوانند به فرمولي واحد براي همكاري در مسائل منطقه‌اي و در راستاي منافع ملي ايران و كسب اهداف سياست خارجي‌اش و منافع مردم منطقه دست پيدا كنند. در شرايط كنوني ايالات متحده به همكاري با ايران نيازمند است، ايران هم از طرفي نياز به همكاري با امريكا دارد تا كمي اوضاع بين‌المللي و مخصوصا اقتصادي‌اش را سامان بدهد. در صورت وقوع چنين تعاملي طبيعتا رقابت‌ها و تنش‌ها در منطقه كاهش يافته و آرامش به خاورميانه باز مي‌گردد. امريكا بايد مد نظر داشته باشد كه اگر ايران به دنبال گسترش جنگ بود الان بهترين زمان براي استفاده از همه اهرم‌هاست و امريكا بايد قدر‌دان اين موضع باشد.

كاخ سفيد مي‌تواند بر فرآيند تنش‌زدايي ميان ايران و عربستان جهت خروج از تنش حاكم بر خاورميانه قمار كند؟

بعد از حمله 7 اكتبر حماس به اسراييل، بمباران وحشيانه غزه توسط اسراييل و كشتاري كه تا به امروز بيش از چهارده هزار و پانصد قرباني برجاي گذاشته كه بخش عمده‌اي از آنها نيز كودك هستند؛ بعيد است مسائل منطقه و حتي روابط ميان كشورهاي منطقه بسان گذشته شود. اين جنگ غزه سرآغاز تحولات زيادي در آينده خواهد بود و بعيد مي‌دانم كه عوامل تنش‌‌زدايي ميان ايران و عربستان چندان اثرگذار باشد. امريكا اصولا اين محور را نبايد در معادلات و محاسباتش لحاظ كند، بلكه ‌بايد تلاش كند تا سياست‌هايش را براساس واقعيت‌هاي حاكم، اصلاح كند.

با لحاظ كردن سناريوي احتمالي واشنگتن مبني بر تجهيز رياض، آيا اين سناريو كه عربستان روياروي ايران قرار بگيرد و به فصل تنش با تهران بازگردد، محتمل است؟ اگر عربستان روياروي ايران قرار بگيرد، درگير چه پيامدهاي احتمالي خواهد شد؟

من بعيد مي‌دانم كه امريكا خواهان تقابل تهران و رياض باشد؛ چرا كه پيامدهاي نبرد احتمالي به دو كشور ايران و عربستان ختم نخواهد شد و تبعات منطقه‌اي نيز خواهد داشت، زيرا اهرم‌هاي قدرت و كارت‌هاي بازي ايران در منطقه فراوان است كه البته ايران به دنبال استفاده از آنها نيست؛ ولي اگر به هر دليلي منافع كشورمان به خطر بيفتد، تهران از همه اهرم‌ها استفاده خواهد كرد كه تبعات و خسارات فراواني براي امريكا دارد و بعيد است واشنگتن هزينه‌هاي چنين ريسكي را بپذيرد، به نظر من ايالات متحده بيشتر به دنبال تحميل فشار سياسي و رواني و تبليغاتي عليه تهران است و در همين چارچوب اعمال تحريم‌ها و فشار اقتصادي بر ايران در اولويت قرار دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون