در مراسم بدرقه بيتا فرهي مطرح شد
هنرمندي كه عاشق زندگي كردن بود
روز گذشته مراسم بدرقه پيكر بيتا فرهي با حضور جمعي از چهرههاي شناخته شده و زير باران پاييزي در خانه سينما برگزار شد. رخشان بنياعتماد، داريوش فرهنگ، ليلا حاتمي، سهيلا رضوي، عزيز ساعتي، شهره سلطاني، منوچهر شاهسواري، انديشه فولادوند، فرخ نعمتي، لاله اسكندري، آزيتا موگويي، شايسته ايراني، سام قريبيان، همايون ارشادي، بهاره افشاري، پژمان بازغي، ستاره اسكندري، علي دهكردي (مديرعامل خانه سينما)، ساره بيات، اكرم محمدي، كوروش سليماني، احترام برومند، سعيد خاني، مجيد توكلي، و... از جمله حاضران در اين مراسم بودند. كوروش سليماني بيانيه انجمن بازيگران را قرائت كرد كه در بخشي از آن آمده بود: كارنامه بيتا فرهي نشانگر اين حقيقت است كه او بازيگر شايسته سينماي تفكربرانگيز بود و به همين سبب با بيشتر فيلمسازان سينماي انديشمند ايران همكاري كرد و به آثار ايشان دعوت شد. بيتا فرهي را هر كه ديده و با او همكاري و معاشرت داشته، ميتواند شهادت بدهد كه وقار و مهرباني، تشخص و دانايي و مردمداري از ويژگيهاي بارز او بوده و اين ويژگيهاي انساني در كنار هنرمندي از او شخصيتي دوستداشتني و فراموش نشدني پديد آورده كه نام و يادش را در خاطر ما جاودان ميسازد ... سلام ما را به آقاي مهرجويي و آقاي شكيبايي و ياران سفر كرده ديگر برسانيد ... مهسا قريشي دختر اين هنرمند در اين مراسم گفت: مادر، عاشق كشور و خاكش بود و دوست داشت اينجا نفس بكشد. او عاشق كارش بود و گزيده كار ميكرد. هيچوقت از شرايط سخت گله نكرد و عاشق زندگي كردن بود. به تصميم خودش از فرانسه به ايران برگشت چون عاشق مردمش بود. ارزش آدمها براي او به انسان بودن آنها بود. مادرم دوست داشت در خانه خود باشد و آنقدر مردم را دوست داشت كه دوست نداشت در قطعه هنرمندان دفن شود. او عاشق هواي باراني بود و امروز هم باران ميبارد ...
در ادامه مراسم ليلا حاتمي با يادآوري ويژگيهاي زندهياد بيتا فرهي گفت: او باصفا و بيريا بود. خصوصيترين مسائل و عواطف را با ظرافت ميتوانست به زبان بياورد. با او اصل مطلب در جريان بود، بيهيچ تعجبي. غرور بيتا نميدانم از كجا بود. فكر كنم اصلا غرور نبود. انگار حواسش اصلا به اين موضوع هم نبود.
وي گفت: فكر كردن به بيتا فرهي و حالتهايش، اشكم را درميآورد. او يك انسان واقعي و حواسجمع بود. مرا ياد وضعيت انساني «خود بودن» ميانداخت؛ وقتي واقعا فقط انسان هستيم و حواسمان جاي ديگري نيست. به نظرم بيتا همينگونه بود.
به نقل از مهر در ادامه مراسم بعد از خواندن دلنوشته مسعود كيميايي داريوش فرهنگ پشت تريبون قرار گرفت و عنوان كرد: چندي نبود كه از خبر سلاخي مهرجويي باخبر شديم و هنوز آن را هضم نكرده يكي از همكاران خردمند خودمان را از دست داديم. اين يك سونامي وحشتناك است كه سراغ هنرمندان آمده است. كار ما اين شده است كه به جاي زندگي از مرگ سخن بگوييم، به جاي نور و روشنايي از تاريكيها صحبت كنيم، به جاي زيبايي از زشتيها، از دستهاي آلوده و قلب و افكار آلوده صحبت كنيم.
وي ادامه داد: مگر اين دل پاره پاره شده يا تركخورده ما چقدر طاقت دارد كه خبر پشت خبر و بدي پشت بدي سراغ همكاران ما آمده است. بيتا فرهي يك بانوي خاص سينما بود. به تكتك عكسهاي او نگاه كنيد، انگار از ازل براي سينما ساخته شده بود و چه خوب وارد سينما شد و چه بد از بين ما رفت. هنرمندان دو بار ميميرند؛ يكبار از اين همه اما و اگر دق ميكنند و يكبار هم با مريضي و دورافتادگي و استرس. چند روز پيش قبل از فوتش به بيمارستان رفتم، درست نميتوانست صحبت كند اما با ايما و اشاره به من گفت سينما در چه حال است و اوضاع و احوال چگونه است، من گفتم مشغول هستيم. روح اين بانوي خاص شاد باشد. درود ميفرستم به همه آنهايي كه در شرايط سخت در سرما و گرما و اين همه رنج كار ميكنند تا روح امثال بيتا فرهي شاد باشد.
فرهنگ يادآور شد: همكاران همچنان نميگذارند پرچم كار روي زمين بيفتد. ما هنوز نتوانستيم خبر درگذشت مهرجويي را هضم كنيم كه اين خبر آمد، اين چه زندگي است؟ چرا بايد اين همه ناملايمات سراغ همكاران و قلبهاي ما بيايد. شب گذشته در مراسم ختم اين بانوي خاص بودم كه دخترش مهسا از من خواست چند كلمه صحبت كنم. وقتي عكسهاي او را ميديدم متوجه شدم كه او ويژه و خاص بود و شخصيت و منش و روش خاص خود را داشت. من اين شانس را داشتم كه يك بار در يك سريال با او همكار شدم، هيچوقت نديدم از خودش صحبت كند يا خودش را جدي بگيرد اما كارش را جدي ميگرفت. هيچ كدام از ما شايسته نيست خودمان را جدي بگيريم اما كارمان را جدي ميگيريم.