عدم برخورد قاطع فدراسيون فوتبال متخلفان را جري كرده است
بيخيالي كافي است! مشت آهنين نشان بدهيد
همين حالا توي گوگل سرچ كنيد «بزن بزن در فوتبال»، «چاقوكشي در زمين مسابقه»، «درگيري بين تيمهاي...» يا «حمله به داور»؛ و ببينيد چندين مورد نتيجهاي را كه همه مال همين چند ماه گذشته هستند. آخرين مورد هم برميگردد به چاقوكشي در ليگ اميد كه فقط خدا رحم كرد كسي كشته نشد.
در تمام اين موارد واكنش فدراسيون فوتبال چه بوده؟ تقريبا هيچ! واقعا فدراسيون به جز انتشار چند بيانيه ملو و انتشار جملات تكراري مثل بررسي خواهد شد، برخورد صورت ميگيرد، احضار ميشوند و... نهايت چند جلسه محروميت كه بعد هم به طرق مختلف منتفي ميشوند هيچ اقدام بازدارنده درستي صورت نميگيرد!
برخوردهاي به شدت قهري كه در فوتبال ما رواج پيدا كرده سرتاپاي ليگهاي برتر تا زيرگروه و پايه را دربرگرفته. تقريبا ميشود گفت اگر در ليگ برتر يا ليگ يك كار به زد و خورد با چاقو يا سنگپراني نميكشد به خاطر وجود دوربينهاي تلويزيوني و به هر حال تجربهاي است كه بازيكنان دارند. هرچند ساير حواشي و درگيريهاي لفظي كه هر هفته در بالاترين سطح فوتبال ايران به چشم ميخورد دست كمي از برخورد فيزيكي ندارند.
وقوع درگيري در فوتبال اجتنابناپذير است اما اين نحوه برخورد با درگيريها و در مجموع هرگونه ايراد و فساد است كه ميتواند يا منجر به كاهش آسيب شود يا بالعكس باعث جري شدن متخلفان شود.
در سالهاي گذشته و در فدراسيونهاي قبلي نمونههايي از برخوردهاي چكشي به موقع كه باعث شده متخلفان حساب كار دستشان بيايد، داشتهايم. چه در زمان داريوش مصطفوي كه بعد از آن دربي معروف در كمترين زمان ممكن احكام متخلفان را صادر كرد چه در زمان محمد دادكان كه بدون مسامحه رفقاي خودش يعني علي پروين و ناصر حجازي را بابت اظهاراتشان محروم كرد. همين اواخر در تابستان 1400 هم ماجراي تباني در ليگ دستههاي پايينتر را داشتيم كه شهابالدين عزيزيخادم بلافاصله دستور برخورد جدي داد و بابت جريمه براي اولينبار تيمهايي به دستههاي پايينتر فرستاده شدند. در سطح اول فوتبال جهان هم نمونههاي زيادي هست. زماني كه هوليگانها فوتبال انگليس را به سمت افراطيگري پيش ميبردند «مشت آهنين مارگارت تاچر» آنها را سر جاي خود نشاند.
مطمئنا در تمامي اين پروندهها فشارهايي روي تصميمگيرندگان وجود داشته. به هر حال افرادي كه ذينفع يا صاحب نفوذ هستند، تلاش ميكنند اقداماتي انجام بدهند. مثلا در همان پرونده تباني ليگ دسته دو مديركلهاي ورزش استانها يا برخي نمايندگان مجلس تلاش كردند به تيمهاي شهرشان كمك كنند ولي موفق نشدند چرا كه با سد محكمي به نام «عزم جدي برخورد با متخلفان» روبهرو شدند؛ عزمي كه در دوره اخير فدراسيون و مخصوصا مواجهه با درگيريهاي سريالي ديده نميشود و همين مساله در كنار ساير مشكلات باعث تكرار چندباره اتفاقات ناگوار در مستطيل سبز فوتبال ايران شده است در حالي كه برخورد جدي در چنين مواردي از نان شب براي فوتبال كشور واجبتر است.
بدون شك اگر همان زمان كه ماجراي حمله دسته جمعي به داور در شهريور امسال رخ ميداد متخلفان با مشت آهنين مواجه شده بودند آن وقت در آبان درگيري در ردههاي پايه استان تهران كه طرفين با چوب و سنگ و مشت و لگد به جان هم افتادند رخ نميداد و اگر باز همان موقع برخورد مقتضي و عبرتآموز رخ ميداد كار به چاقوكشي در ليگ اميد نميكشيد.
حال شرايط طوري شده كه احتمالا خيلي از خانوادهها ديگر جرات نميكنند فرزندانشان را به سمت فوتبال هدايت كنند چرا كه امنيت آنها تامين نميشود. آنها ميبينند محيط ورزش كه قرار بود فرزندانشان را از آسيبهاي اجتماعي دور كند، خودش تبديل به يك محيط آسيبزا شده كه در سيطره چاقوكشها و الوات قرار گرفته است.