نگاهي به كتاب «جستارهايي در زيباييشناسي سازمان»
مديريت زيباييشناسانه
احمد ميمندي
در ادبيات علمي و محاورات رشته مديريت، اين عبارت همواره مطرح است كه مديريت تركيبي است از علم و فن و هنر. به بيان ديگر مدير موفق بايد همزمان از دانش، مهارت و شم و كاريزماي مديريت برخوردار باشد. اما بهرغم تكرار و تواتر اين انديشه، كمتر به اين معنا توجه شده كه هنر و ادراك و احساس و ابراز هنري چه رهيافتي در عرصه مديريت و سازمان دارد و رويكردهاي زيباييشناسانه كه برآمده از فلسفه و هنر است چگونه ميتواند بابي جديد در عرصه مديريت بگشايد و نگاهي متفاوت بر اين عرصه حاكم كند. به عبارت ديگر در فضاي علم مديريت كه از زمان پيدايش خود به عنوان رشته علمي متعين و منسجم (حدود صد سال پيش) تاحد زيادي متاثر از پارادايم مدرنيسم بوده است، انگارههاي پسامدرنيستي زيباييشناسانه و ابزارها و ظرفيتهاي هنري چه راهي براي ورود و عرضه دارند. اين پرسش دغدغه اصلي نگارش كتاب «جستارهايي در زيباييشناسي سازمان» به قلم محمد ذاكري است.
محمد ذاكري مدرس مديريت در دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاه تهران، در مقدمه كتاب، پس از طرح مساله و بيان دغدغه و انگيزه خود از نگارش كتاب تصوير نسبتا جامعي از ساختار و محتواي آن به دست ميدهد و به طرح چند پرسش اساسي ميپردازد كه فصول كتاب براي پاسخ به اين پرسشها نگاشته شدهاند. فصل اول اين كتاب تلاش ميكند مخاطبين را با مفهوم زيبايي و زيباييشناسي آشنا كند. از ديد نويسنده، فلسفه متكفل اصلي تبيين و تشريح اين مفاهيم است و بدين منظور تلاش ميكند ديدگاه انديشمندان باستان چون افلاطون و ارسطو و فلوطين، ديدگاه فلاسفه متاله همچون آكويناس و جوادي آملي را در باب زيبايي و انديشمنداني همچون هيوم، كانت و بامگارتن در باب زيباييشناسي را مختصرا معرفي كند. در انتهاي اين فصل نيز بابي به زيباييشناسي امر روزمره با تكيه بر انديشههاي جان ديويي ميگشايد و مينويسد: «چگونه ميتوان به فردي كه سالهاست در ساعت معيني وارد محل كار خود شده و در ساعت معيني از آن خارج ميشود و همه روزه به كار مشابهي اشتغال دارد، كمك كرد زيباييهاي كار و سازمان خود را دريابد. چگونه ميتوان ظرفيتي براي مديران سازمانها ايجاد كرد تا با افزايش كيفيت تجربههاي زيباييشناسانه، حال و هواي بهتري براي خود، كاركنان و مراجعانشان فراهم سازند.» (ص۳۴) فصول آتي اين كتاب قرار است بدين پرسشها پاسخ دهد. فصل دوم به تشريح ابعاد و مفاهيم زيباييشناسي سازمان پرداخته و بدين منظور گذار نظري از انگارههاي مبتني بر مدرنيسم به پست مدرنيسم را مطرح كرده و ميگويد: «اين رشته از دهه ۱۹۹۰ وارد عرصه مطالعات سازمان و مديريت شده ... با اين حال، همواره هم به عنوان يك سنت معرفتشناختي و روششناختي در سايه سنت پوزيتيويسم و عقلانيت ابزاري قرار گرفته و هم ابعاد زيباييشناسانه فرآيندهاي سازماني مورد كمتوجهي پژوهشگران و كاروران سازمان قرار داشته است.» (ص۳۹) مقولاتي همچون زيبا، زشت، والا، كمدي، دلپذير، موزون، تراژيك و مقدس به عنوان مقولات زيباييشناسي سازماني مطرح شده و گونهشناسي رويكردهاي مطالعاتي اين رشته براساس دو بعد محتوا (زيباييشناسي و ابزاري) و روش (عقلايي و ابزاري) واكاوي شدهاند.
پس از طرح تعاريف و مفاهيم، دو پرسش ديگر مطرح شده است؛ نخست آنكه مهمترين تجليات كيفيتهاي زيباييشناسانه در سازمان چيست؟ دوم آنكه با توجه به پيوند وثيق زيباييشناسي با هنر؛ فعاليتها، بداعتها و صناعتهاي هنري در كدام ابعاد فعاليت سازمان رخنمايي بيشتري دارند؟ پاسخ نويسنده به اين دو پرسش، دو حوزه اصلي از ابعاد محتوايي سازمان است: رهبري و فرهنگ. بر اين اساس فصل سوم كتاب را به زيباييشناسي رهبري اختصاص داده است. در اين فصل پس از اشاره به برخي مولفههاي زيباييشناسي رهبري همچون حس-آگاهي و همدلي، جسم-آگاهي، گرايش به زيبايي، زيست در لحظه و درك چشمانداز ديگران، آموزههايي از رهبري اركستر و كارگرداني تئاتر براي رهبران سازماني ذكر شده است.
از فصل چهارم تا هشتم كتاب نيز به ابعاد و جنبههايي از فرهنگ سازماني پرداخته شده است. فصل چهارم ابتدا رابطه اخلاق و زيبايي را در ديدگاه برخي انديشمندان غربي و ايراني همچون افلاطون، فلوطين، شيلر، شفستبري، هيوم، علامه طباطبايي، علامه جعفري و سروش بررسي كرده و سپس ديدگاههاي اصلي در حوزه اخلاق و زيباييشناسي سازماني را در دو محور تبيينهاي هستيشناسانه و معرفتشناسانه ارايه كرده است. در فصل پنجم موضوع داستانسرايي در سازمان مورد توجه قرار گرفته و نويسنده در بيان ضرورت پرداختن به اين مقوله مينويسد: «نخست آنكه داستان به خاطر برخورداري ذاتي از عناصر هنري و روايي خود يكي از جلوههاي هنر و زيباييشناسي سازماني است و ديگر آنكه آشنايي با جلوههاي زيباييشناسانه داستانهاي سازماني براي گسترش اين ابزار و اثربخشي بيشتر آن حائز اهميت است.» (ص۱۶۴) اين فصل معناي ادراكي، پيوستگي و لذتبخشي را سه عنصر اصلي زيباييشناسانه داستانهاي سازماني معرفي كرده و ميگويد: «ديدگاه زيباييشناسي، تعريفي از داستانسرايي خوب و بد ارايه ميدهد. داستانهاي خوب شامل يك تجربه زيباييشناسي قوي هستند كه معناي ادراكي و حس پيوستگي و لذت را فراهم ميكند. داستانهاي بد، تجربه زيباييشناسي بسيار ضعيفي را ارايه ميدهند و بدون هيچگونه معناي ادراكي كلي و حس پيوستگي، مخاطبان را با درك معناي عقلاني داستان تنها ميگذارد.» (ص۱۹۰) فصل ششم از موسيقي و عنصر بداههپردازي موسيقي براي طرح موضوع بداههپردازي در سازمان و جنبههاي زيباييشناسانه آن به عنوان يك ابزار جديد براي رويارويي با پيچيدگيهاي سازمانهاي جديد سخن ميگويد. اين فصل ابتدا ريشههاي بداههپردازي را در سنت موسيقي ايراني و موسيقي جاز رهيابي كرده و آموزههايي از بداههپردازي موسيقايي را براي مديران و سازمانهاي امروزي ذكر ميكند. رضا نجفبيگي، استاد پيشكسوت مديريت، اين فصل را باب تازهاي در كتب مديريت دانسته است. فصل نهم تئاتر سازماني را به عنوان يك ابزار هنري ديگر براي تحقق اهداف و منويات سازمان خصوصا در عرصه فرهنگ سازماني و پروژههاي توسعه و بهبود و تحول معرفي ميكند. «مداخلات تئاتري آنقدرها هم كه به نظر ميرسد، جديد نيست. حتي در عهد باستان نيز استفاده از تئاتر براي بيان نگرانيها، آشكار ساختن اختلافات و انعكاس افكار يا زمينهسازي بحث روي موضوعات و مسائل مختلف به عنوان يك سنت وجود داشت... در دوره معاصر نيز همچون دنياي باستان، تئاتر سازماني در بيشتر موارد به مثابه يك ابزار ارتباطي در بستر شرايط تغيير و تعارض به كار ميرود.» (ص۲۴۰) در ادامه انواع و گونهشناسيهاي تئاتر سازماني تشريح شده و تغيير و توسعه سازماني، كنترل سازماني، زيباييشناسي و لذت و توانمندسازي به عنوان كاربردهاي تئاتر سازماني ذكر شده است. فصل هشتم نيز محيط فيزيكي كار و دكوراسيون سازماني را موردتوجه قرار داده و از سه منظر ابزاري و كاركردي، نمادين و زيباييشناسانه بدان پرداخته است. از نگاه نويسنده «درنظر گرفتن سه رويكرد فوق موجب ارتقاي طراحي دفاتر كار خواهد شد تا بتواند هم فضاي مناسب براي انجام وظايف كاركنان را فراهم آورد، هم ارزشها، باورها و هنجارهاي سازمان را در قالب نمادها عرضه و ترويج كند و هم موجب لذت بردن كاركنان از ساعات حضور در فضاي سازمان و تعلق و وابستگي بيشتر آنها شود.» (ص307)
اين كتاب به واسطه ورود به عرصه فكري پستمدرنيسم در نظريه سازمان و مديريت و رويكردي بينرشتهاي اثري بديع در رشته علمي مديريت تلقي ميشود، اما در عين حال نتوانسته همه ابعاد زيباييشناسي سازمان را دربر بگيرد. موضوعي كه نويسنده خود نيز به عنوان يك محدوديت در مقدمه كتاب بدان اذعان كرده است. همچنين ممكن است برخي مباحث فلسفي يا هنري مطرح شده در كتاب براي مخاطب اصلي آن كه دانشجويان و پژوهشگران حوزه مديريت است نامأنوس و نامرتبط باشد.
كتاب جستارهايي در زيباييشناسي سازمان، چاپ اول آن در 310 صفحه در قطع رقعي و به همت انتشارات سياهرود در زمستان 1401 وارد بازار نشر شده است.