ساكنان محله اطراف بناي ثبتشده در آثار ملي ميگويند ساختوسازهاي مشكوكي
در حريم اين عمارت آغاز شده است
بيم گزند به عمارت عينالدوله
اطلاعات رسيده به «اعتماد» نشان ميدهد كه شهرداري به همراه بخش خصوصي ميخواست در حريم اين عمارت مسكن براي بازنشستگان بسازد، اما پروژه متوقف شده است
محمد باقرزاده
«عينالدوله باغ و عمارتي در مباركآباد بنا نهاد كه در آن عصر، بيرون از حصار ناصري تهران بود»؛ سخن از اثري ملي و يكي از ميراث فرهنگي ايرانيان است كه در سه دهه گذشته بارها آسيب ديد و حدود هزار درخت اطرافش به يغما رفت، اما همچنان پابرجاست و در منطقه پاسداران تهران دلبري ميكند هرچند كه حالا ساختوسازي مشكوك در اطراف اين ميراث ملي در جريان است. اين عمارت اگرچه به اشتباه در منابع خبري و حتي رسمي محل نشست «سه بزرگ» متفقين و آن تصوير معروف كنفرانس تهران شناخته ميشود، اما اين غلط رايج هم چيزي از ارزش و اهميت آن كم نميكند. تن نحيف عمارت پر رمز و راز و تاريخي شمال شرق پايتخت ايران اما اين روزها هم محل بحث است و دستكم اهالي اين منطقه و ساكنان محلات اطرافش ميگويند كه ساختوسازي تازه و برجي بزرگ در راه است و نگرانند كه اين ميراث ملي بيش از اين به حاشيه برود هرچند كه مسوولان شهرداري منطقه ميگويند جاي نگراني نيست. خبر را اهالي كهنسال منطقه به «اعتماد» اطلاع ميدهند و دستكم دو هفته است كه اداره به اداره و وزارتخانه به وزارتخانه ميگردند و براي حفظ ابهت و شكوه بناي منطقه محل سكونتشان تلاش ميكنند و مدام هم نتيجه اين پيگيريها را به خبرنگار اعتماد مخابره ميكنند. بررسيهاي «اعتماد» و پيگيري اين موضوع از مسوولان اثرگذار در اين زمينه اما روايت ديگري را برجسته ميكند؛ وزارت ميراث ميگويد كه مراقب و پيگير پرونده است و شهرداري ناحيه و منطقه هم ميگويد كه تنها بحث ايمنسازي گود اطراف اين عمارت در جريان است. اين توضيحات اما نگراني اهالي را برطرف نكرده و آنها خواستار پر كردن اين گود مسالهساز براي اطمينان در شرايط كنوني و حتي آينده را خواستار هستند؛ به عبارتي ساده دغدغهمندان اين اثر ملي و همچنين ساكنان منطقه هروي تهران ميگويند اگر قصد برجسازي و ساختوساز وجود ندارد چرا اين گود را پر نميكنند؟ آنها ميگويند اين گود عميق نه تنها امينت محله و خيابانهاي اطراف را به خطر مياندازد كه امنيت رواني دوستداران اين عمارت تاريخي را هم دچار چالش ميكند. ماجرا اما دقيقا چيست، قانون در اين باره چه ميگويد و حريم اين عمارت تاريخي و ثبتملي چه شرايطي پيدا خواهد كرد؟
چرا عمارت قاجاري عينالدوله مهم است؟
در خيابان جمالي و در محله پاسداران تهران، عمارتي قرار دارد كه سازنده آن در سالهاي پاياني دوران قاجار نقشي برجسته در سياست داشته و در سالهايي پراتفاق و حساس نخستوزير يا وزيري اثرگذار بوده است. هرچند روايتهاي تاريخي درباره شخصيت، اثرگذاري بر سياست و همچنين كارنامه «سلطان احمد ميرزا عينالدوله» متفاوت و بعضا متناقض است، اما دستكم عمارتي ساخته كه همچنان باقي است و حالا يكي از ميراث ملي ايرانيان است. روايتهاي تاريخي ميگويد كه مظفرالدين ميرزا به خاطر توجه بسيارش به احمد ميرزا، دختر خود انيسالدوله را به عقد او درآورد و حكومت كردستان را به او سپرد. علاوهبراين او پيشتر از سوي ناصرالدين شاه لقب عينالدوله گرفته بود و پس از همين شاه قاجار در سال ۱۳۱۳ هجري قمري، امير دربار شاه جديد شد و بعدتر هم به حكومت تهران رسيد. فارغ از اين مسووليتها اما بحث درباره يكي از ميراث همچنان پابرجاي عينالدوله است؛ اين عمارت آن روزها خارج از شهر بود و «عينالدوله» هم آن را براي ييلاق خود ساخت. باغ اطراف اين عمارت هم تا همين چنددهه پيش زنده بود و اما قطع هزار درخت آن در اوايل دهه هفتاد، بخشي از اين عمارت را ويران كرد. تاريخ ميگويد قصر و عمارتها به سازندگان وفا نميكند و هميشه با آنها نميماند و درباره عمارت عينالدوله هم همين بود و با تغيير حكومت قاجار اين عمارت به محل سكونت خانواده هروي يا بصيرالدوله تبديل شد. روايتهاي رسمي ميگويد كه اين ساختمان بين سالهاي ۱۳3۰-۱۳1۰ هجري قمري ساخته شد و شامل يك عمارت تشريفاتي، استخري بزرگ و باغات بسياري در اطراف بود، اما تا همين دهه هفتاد شمسي جايي در ميراث فرهنگي ايرانيان نداشت. براساس اسناد وزارتخانه ميراث فرهنگي ايران، اين اثر در سال ۱۳۷۶ هجري شمسي و در حالي كه از سالها پيش ويران و متروك شده بود، شناسايي شد و در تاريخ ۴ تير سال ۱۳۷۷ هم با شماره ۲۰۴۲ در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيد. همين ثبت در آثار ملي، گزندهاي فراوان مديريت تهران دوره توسعه و ساختوساز را تا اندازهاي از اين عمارت دور كرد هرچند كه تازيانههاي تراكمفروشي و برجسازي بر تن اين عمارت قاجاري هم اثر گذاشت و نزديك به هزار درخت و حريم اين اثر تا حد فراواني از بين رفت و گود بزرگ هم براي پيريزي برجي غولپيكر هم ايجاد شد. بحث برجسته گزارش پيشرو اما همين گود است و فعاليتهاي تازه شكلگرفته در اطراف اين گود كه اهالي و دوستداران ميراث فرهنگي را بار ديگر نگران كرده است. پيش از پرداختن به دلايل اين نگراني و پرسش از مسوولان شهرداري و وزارت ميراث اما كمي به اهميت و اين عمارت بپردازيم و يك اشتباه پرتكرار تاريخي را هم به بحث بگذاريم؛ عمارتي مهم كه لوكيشن عكس تاريخي سه بزرگ متفقين در تهران نيست، اما اين نبودن چيزي از اهميت آن كم نخواهد كرد.
زدودن يك اشتباه پرتكرار تاريخي
از تن عمارت عينالدوله
جستوجوي ساده «عمارت عينالدوله» در فضاي وب يك موضوع را به سرعت برجسته ميكند و آنهم چسباندن عكس تاريخي كنفرانس تهران به باغ و عمارت عينالدوله است؛ اشتباهي پرتكرار كه در بسياري از صفحات گردشگري مجازي و حتي منابع رسمي هم برجسته است و كار به جايي رسيده كه شهرداري تهران در اسناد رسمي خود بر اين موضوع تاكيد دارد و در تابلوهاي راهنماي اين عمارت هم به چنين موضوعي اشاره ميكند. كنفرانس تهران بخش مهمي از تاريخ جنگ جهاني دوم است كه در فاصله روزهاي ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲ در تهران رخ داد و پايتخت ايران ميزبان ناخوانده رهبران سه كشور مهم آن دوره يعني «فرانكلين روزولت» رييسجمهوري امريكا، «وينستون چرچيل» نخستوزير انگليس و «ژوزف استالين» رييسجمهوري شوروي ميشود. «فرزانه ابراهيمزاده»، روزنامهنگار و پژوهشگر تاريخ معاصر ايران درباره اهميت اين عمارت به «اعتماد» ميگويد: «عمارت عينالدوله از اين جهت كه منسوب به عبدالمجيد خان عين الدوله صدر اعظم مظفرالدين شاه است، اهميت فراواني دارد. عينالدوله البته شغلهاي فراواني داشت و ميدانيم كه منزل اصلي آن در خيابان ايران بود كه تا مدتها اسم اين خيابان هم عينالدوله و اين عمارت ييلاق او بوده است. درباره اهميت بنا هم غير از نكات تاريخي صاحب عمارت، ميدانيم كه اين ساختمان، بناي قاجاري است و شكل و شمايل معماري و ظاهر بنا به ما ميگويد مربوط به اواخر دوره قاجار است و از اين جهت اهميت فرهنگي و تاريخي فراواني دارد.» ابراهيمزاده در ادامه اما به اشتباه رايج تاريخي و دلايل اشتباه بودن آنهم ميپردازد: «بحث دوم درباره اين عمارت اما يك سوءتفاهم يا اشتباه تاريخي است كه گويا ريشه آن به اشتباه كارشناسان شهرداري برميگردد و ميگويند عكس تاريخي توافق تهران آنجا گرفته شده است. حتي آنجا تابلويي هست كه چنين چيزي روي آن نوشته شده و با وجود تاكيد فراوان من و ديگر دوستان هنوز اصلاح نشده است.» اين روزنامهنگار و پژوهشگر تاريخ درباره دلايل اين موضوع هم ميگويد: «چه براساس متن روزنامههاي ايران و دنيا در سال ۱۳۲۲ و چه براساس خاطرات و متنهاي منتشرشده از آن دوره و روزهاي كنفرانس تهران مثل خاطرات برژكف كه مترجم استالين در اين كنفرانس بوده و چندين سند تاريخي ديگر، همه ميگويند كه اين كنفرانس در سفارت شوروي يا سفارت روسيه كنوني برگزار شده و به لحاظ منطقي و عقلي هم اين برداشت درست است. بحث درباره سال ۲۲ است كه ايران ناخواسته وارد جنگ شده و كل كشور پر از جاسوسهاي متحدين و متفقين است وقتي كه تهران براي اين نشست انتخاب شده دليل سران سه كشور اين بود كه چون شوروي درگير جنگ در جبهه شرقي بوده استالين نميخواست و نبايد از جنگ دور ميشود و روايت ديگر هم اين است كه استالين نميتوانست سوار هواپيما شود كه البته خيلي متقن نيست و به همين دليل جايي نزديك شوروي را انتخاب كردند. پس محل نشست بايد ويژگيهاي خاصي ميداشت؛ اينكه اداره امور آن كشور براي متفقين قابلكنترل و امن باشد و با اين اوصاف چه جايي بهتر از تهران كه اشغال شده بود.» ابراهيمزاده درباره دليل انتخاب سفارت وقت شوروي براي چنين كنفرانسي هم ميگويد: «خب پارك اتابك يا سفارت روسيه نزديك به سفارت انگلستان بوده و فاصله يك خيابان دارد و بر همين اساس هم به روزولت پيشنهاد ميدهند وارد سفارت روسيه شود كه البته منابعي ميگويند ابتدا روزولت قبول نميكند، اما استالين ميگويد يك بخشي در سفارت شوروي را به عنوان خاك امريكا قرار ميدهيم كه شما راحت باشيد.» اين پژوهشگر تاريخ درباره اسناد اين روايتها هم ميگويد: «به هر حال اقامت روزولت در داخل سفارت روسيه بوده است و درباره آن به لحاظ تاريخي شكي وجود ندارد و نامهنگاريهاي آنهم وجود دارد. علاوهبراين در سال ۲۳ هم شهرداري تهران به يادبود اين نشست كه «تري بيگ» يا «سه بزرگ» خوانده ميشد سه خيابان نزديك محل كنفرانس را به نام اين سه نفر نامگذاري كرد كه نزديكي اين سه خيابان به سفارت شوروي هم سند ديگري در تاييد محل اين كنفرانس است. در كنار همه اين موارد، در سند رسمي خود كنفرانس كه به امضاي سه نفر رسيده نوشته شده، امضا شده در سفارت شوروي. پس اسناد و روايتهاي تاريخي درباره محل اين نشست جاي هيچگونه شك و شبههاي باقي نميگذارد. نميدانيم چرا اينقدر چنين اشتباهي مصطلح شده است! من در اين سالها بارها در نشستها و سخنرانيهاي مختلف به آن اشاره كردم، اما همچنان اين اشتباه رايج است.» ابراهيمزاده در پايان اين توضيح اما بار ديگر تاكيد ميكند كه زدودن اين اشتباه از تن عمارت عينالدوله چيزي از اهميت اين ميراث ملي كم نميكند و در پاسخ به اين پرسش كه بهترين شيوه برخورد با اين عمارت در شرايط كنوني چيست، هم توضيح ميدهد: «والا چندسال پيش آنجا نگارخانه برگ شده بود، اما به گمانم بناهاي تارخي به ذات ميتوانند محلي براي رفت و آمد مردم باشند. مثلا در خانه اتحاديه اگر موزهاي هم راه نيفتد خانه اتحاديه است و مهم اما اگر شهرداري ميتواند كاري كند شايد فرهنگسرا گزينه مناسبي باشد البته به شرطي كه به اصالت بنا آسيبي وارد نشود. علاوهبراين و با گذشت حدود ۱۱۸ سال از مشروطه اما همچنان ما موزه مشروطه نداريم و شايد عمارت عينالدوله گزينه مناسبي براي چنين كاربري فرهنگي باشد هرچند كه تاكيد دارم اين ساختمان به ذات و بدون هرگونه كاربري ديگر مهم و واجد اهميت است و ميتواند دوستداران ميراث فرهنگي و تاريخ ايران را به خود جذب كند.»
سه دهه سال حمايت اهالي منطقه
از عمارت عينالدوله
اگرچه عمارت عينالدوله كمتر از سه دهه پيش و حوالي سال ۷۷ شناسايي و ثبت ملي شد، اما براي اهالي فرهنگدوست منطقه هروي و خيابان جمالي بيش از سه دهه است كه اين ساختمان بخشي از هويت منطقه است و آنها خود را پاسدار اين عمارت منطقه پاسداران مينامند؛ آقاي ابوالحسني مردي حالا ۷۴ ساله است و در همين سن هر روزي در اداره و وزارتخانهاي است كه اين عمارت را از گزند برجهاي ناگهاني بالاآمده حفظ كند. او تنها يكي از دوستداران و دغدغهمندان اين عمارت است و خود مدام تاكيد دارد كه در محله و منطقه آنها همه پيگیر حفظ اين اثر هستند و حتي چندنسل خانوادهاي دراين زمينه تلاش كردند و نسل به نسل اين مسووليت اجتماعي در اين خانوادهها منتقل شده است. خبر فعاليتهاي تازه در اطراف اين عمارت را هم او و ديگر اهالي محله به خبرنگار «اعتماد» ميرسانند و در اين دو هفته بارها نتيجه پيگیري خود از نهادهاي مختلف را روز به روز به خبرنگار اعتماد اطلاع ميدهند. او در اين باره ميگويد: « از حوالي سال ۵۹ ما اينجا ساكن هستم؛ روبهروي عمارت عينالدوله. بعضي از فعالان اهالي از جمله مرحوم دكتر كني هم از دهها پيش پيگير بودند و اينقدر تعداد اين فعالان زياد است كه نميتوان از همه نام برد. حوالي سال ۶۰ عمارت را بهشدت داغون كردند؛ مثلا يك درياچه و درختهاي فراواني داشت و باغ باصفايي آنجا بود كه حالا همه از بين رفتند. بدتر اينكه حدود ۲۵ سال پيش كاري را آغاز كردند كه عملا نابودي كامل اين عمارت بود و يكي از بانكهاي دولتي گودبرداري عظيمي اطراف عمارت ايجاد كرد و ميخواست برجي ۲۵ طبقه بسازند كه با فعاليت اهالي، پيگیري از نهادهاي دولتي و شهرداري، وكيل گرفتند و شكايت كردند و درنهايت هم حكم ديوان که اين ساختوساز لغو شود.» مشابه اين سخنان را ديگر اهالي منطقه از جمله خانواده آقاي بنايي هم مطرح ميكنند و صحت روايت آنها را ميتوان در اسناد رسمي هم ديد؛ مثلا شوراي چهارم شهر تهران كه مصوبهاي اختصاصي درباره اين عمارت داشت و ضمن تاكيد بر حفظ آن، هرگونه ساختو ساز در حريم اين بناي قاجاري را غيرقانوني اعلام كرد. علاوهبراين جستوجو در اسناد رسمي وزارتخانه ميراث فرهنگي، شهرداري تهران و ديوان عدالت اداري هم اين ادعاها را تاييد ميكند. به صورت خلاصه ميتوان نتيجه بيش از دو ساعت گفتوگو با اهالي منطقه را به اين صورت خلاصه كرد كه آنها در اين سه دهه نقش برجستهاي در حفظ اين اثر داشتند و حالا با پررنگشدن فعاليتها در اطراف گود ايجادشده، آنها بار ديگر نگران حريم اين عمارت شدند و فعاليت خود را از سر گرفتند. بخش مهمي از خواسته آنها، پر كردن اين گود است و ميگويند كه اگر قرار نيست ساختوسازي در حريم اين عمارت ايجاد شود چرا اين گود پر نميشود؟ پرسشهايی كه «اعتماد» در گفتوگو با مسوولان وزارتخانه ميراث فرهنگي و همچنين شهرداري تهران آنها را مطرح كرده و با پاسخهايي هم روبهرو شده است كه در ادامه خلاصهاي از آنها ارايه ميشود.
شهرداري تهران: ساختوسازي در كار نيست و داريم گود را ايمن ميكنيم
در سخنان اهالي منطقه و در روايت تاريخي چنددهه گذشته اين عمارت مدام به دوران شهرداري «مرتضي اولويري» اشاره و گفته ميشود كه در اين دوره حدود هزار درخت اين عمارت از بين رفته است. آقاي الويري در پاسخ به تماس خبرنگار اعتماد اما ميگويد كه از اين موضوع اطلاعي ندارد و در خاطره دوران كارياش اثري از عمارت عينالدوله نيست. پيگيري خبرنگار اعتماد از چند مسوول و مدير مرتبط در وزارتخانه ميراث هم از بياطلاعي اين مسوولان از امكان ساختوساز تازه در حريم اين عمارت حكايت دارد هرچند كه همه تاكيد دارند در اين باره قانون شفاف و مشخص است و اجازه هيچگونه ساختوسازي در حريم اثر ثبت ملي را نخواهند داد. يكي از اين مسوولان پس از تماس با شهرداري تهران اطلاعاتي را با خبرنگار اعتماد در ميان ميگذارد كه البته مشابه سخنان شهرداري منطقه چهار در گفتوگو با «اعتماد» است و به همين دليل هم از تكرار آنها خودداري ميشود. شهرداري اما دقيقا چه ميگويد؟ پيگيريها از شهرداري تهران ما را به «محمدمهدي مقدم»، شهردار ناحيه سه منطقه چهار تهران ميرساند و مسوولان شهرداري ميگويند او آگاهترين مسوول شهرداري از اين پرونده است. مقدم در اين باره به «اعتماد» ميگويد: «يكسري گود پرخطر در شهر داريم كه بايد براي آنها چارهانديشي شود. در اين منطقه هم گودي وجود دارد ممكن است به همين عمارت، ساختمانهاي اطراف و حتي خيابان آسيب وارد كند و به همين دليل هم ايمنسازي اين گود آغاز شده و موضوع فقط همين است.» درباره اين توضيح اما مهمترين پرسش اهالي، چرايي پرنكردن اين گود است؟ به عبارت ديگر اهالي ميگويند حالا كه قرار نيست ساختوسازي در حريم اين عمارت انجام شود چرا اين گود پر نميشود كه اين مقام شهرداري تهران در اين باره هم ميگويد: «به ما اعلام شده كه اين گود را ايمن كنيم و نگفتند كه پر شود. بحث تخصصي است و افراد عامي كه نميتوانند بررسي دقيق داشته باشند. پس بحث ايمنسازي گود است و ساختوسازي در كار نيست. اصلا سازمان فني - مهندسي شهرداري تهران در يك مكاتبه طولاني اعلام كرده كه اين گود به خاطر شرايط پيرامون خطرساز است و بايد ايمنسازي شود و ما هم همين كار را داريم انجام ميدهيم. كسي بايد دستور پر كردن گود را بدهد و فعلا سازمان مهندسي شهرداري دستور ايمنسازي داده است. البته پركردن كار غيراصولي است. زماني كه خاك برداشته ميشود مقاومت خاك از بين ميرود و وقتي شما گود را پر ميكنيد آن خاك مقاومت فشاري را ندارد و ممكن است گود به ظاهر پر شده باشد، اما در عمل و به صورت ناگهاني شاهد يك ريزش شديد باشيم. ما كار مهندسي ميكنيم كه با كار عوامانه و غيرتخصصي متفاوت است. هيچ بحث ساختوسازي آنجا وجود ندارد و اصلا خود اهالي باعث شدند كه ما سمت مالك برويم و او را وادار كنيم كه ايمنسازي كنيم و ما داريم براساس نظر و خواست مردم و شهروندان عمل ميكنيم.»
با اين اوصاف به نظر ميآيد دستكم فعلا در بين مسوولان اثرگذار كسي از ساختوساز در حريم اين عمارت تاريخي سخن نميگويد و مدافع آن نيست؛ شرايطي كه تااندازهاي نگرانيهايي درباره حفظ اين اثر ملي را برطرف ميكند هرچند بيم آن وجود دارد كه بهطور غيرقانوني و در مدتي كوتاه برخي سربرآورد و بعدتر با پرداخت جريمههاي قانوني در حريم اين ميراث فرهنگي جا خوش كند و اين اثر تاريخي را به گفته اهالي «دق دهد.»
اگرچه عمارت عينالدوله كمتر از سه دهه پيش و حوالي سال ۷۷ شناسايي و ثبت ملي شد، اما براي اهالي فرهنگدوست منطقه هروي و خيابان جمالي بيش از سه دهه است كه اين ساختمان بخشي از هويت منطقه است و آنها خود را پاسدار اين عمارت منطقه پاسداران مينامند؛ آقاي ابوالحسني مردي حالا ۷۴ ساله است و در همين سن هر روزي در اداره و وزارتخانهاي است كه اين عمارت را از گزند برجهاي ناگهاني بالاآمده حفظ كند. او تنها يكي از دوستداران و دغدغهمندان اين عمارت است و خود مدام تاكيد دارد كه در محله و منطقه آنها همه پيگیر حفظ اين اثر هستند و حتي چندنسل خانوادهاي دراين زمينه تلاش كردند و نسل به نسل اين مسووليت اجتماعي در اين خانوادهها منتقل شده است. خبر فعاليتهاي تازه در اطراف اين عمارت را هم او و ديگر اهالي محله به خبرنگار «اعتماد» ميرسانند و در اين دو هفته بارها نتيجه پيگیري خود از نهادهاي مختلف را روز به روز به خبرنگار اعتماد اطلاع ميدهند. او در اين باره ميگويد: « از حوالي سال ۵۹ ما اينجا ساكن هستم؛ روبهروي عمارت عينالدوله. بعضي از فعالان اهالي از جمله مرحوم دكتر كني هم از دهها پيش پيگير بودند و اينقدر تعداد اين فعالان زياد است كه نميتوان از همه نام برد. حوالي سال ۶۰ عمارت را بهشدت داغون كردند؛ مثلا يك درياچه و درختهاي فراواني داشت و باغ باصفايي آنجا بود كه حالا همه از بين رفتند...»