• ۱۴۰۳ جمعه ۱۵ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5657 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۹ آذر

احسان هوشمند در گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن واكاوي رخدادهاي سيستان و بلوچستان بررسي مي‌كند

ريشه‌هاي تروريسم در شرق كشور

گروه سياسي

در شرايطي كه بيش از 4روز از حادثه تروريستي راسك با 11كشته و 7زخمي نمي‌گذرد، ديروز خبر رسيد كه گروه‌هاي تروريستي، اقدام به برنامه‌ريزي براي انجام يك عمليات تروريستي ديگر در شورو زاهدان كرده‌اند. ‌ديروز تسنيم از يك اقدام تروريستي ديگر خبر داد و نوشت: «يك مين كنار جاده‌اي در مسير خودروي خدماتي و پشتيباني تيپ ويژه ۱۱۰ سلمان فارسي در منطقه شورو زاهدان منفجر شد.» اين خبرگزاري در ادامه مي‌نويسد: «در اين حادثه به هيچ‌يك از خدمه خودرو آسيبي وارد نشده و صرفا شيشه‌هاي خودرو آسيب جزيي ديده است.» در اين ميان گروه تروريستي انصار الفرقان كه يكي از گروه‌هاي نزديك به جندالله محسوب مي‌شود مسووليت اين حادثه را به عهده گرفت. براي واكاوي چرايي رشد يك چنين فعاليت‌هاي تروريستي «اعتماد» اخيرا باب گفت‌وگو را با اساتيد، كنشگران و پژوهشگران مسائل قومي و منطقه‌اي باز كرده است. در اين نوبت در جريان گفت‌وگو با احسان هوشمند، پژوهشگر مسائل قومي به بررسي ريشه‌هاي اصلي تشكيل گروه‌هاي تروريستي پرداخته‌ايم. هوشمند ضمن بازخواني تغييرات اجتماعي در سلسله‌مراتب قدرت در منطقه به شكاف‌هايي اشاره مي‌كند كه از دل آن زمينه‌هاي راديكاليسم و افراط بروز كرده است. به اعتقاد اين پژوهشگر مسائل قومي، حذف «سرداران» در سلسله‌مراتب اجتماعي شرق كشور، مهم‌ترين دليل شكل‌گيري رويكردهاي افراطي در شرق كشور بوده است؛ رويكردي كه به اعتقاد اين محقق بايد با ايجاد زمينه‌هاي اعتدال و ميانه‌روي تغيير كند.

 

روز گذشته دوباره خبر تلاش براي ايجاد يك حادثه تروريستي در شهر زاهدان رسانه‌اي شد. در روزهاي پاياني هفته هم موضوع حمله به راسك در راس اخبار سياسي قرار گرفت. به نظر مي‌رسد براي درك شرايط نيازمند تحليل‌هاي متفاوتي هستيم. شما زمينه‌هاي بروز اين بحران‌ها را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

متاسفانه استان سيستان و بلوچستان طي روزهاي اخير شاهد برخي اقدامات تروريستي بوده كه مورد نخست آن در راسك و دومين مورد هم ديروز (سه‌شنبه) در منطقه شورو زاهدان رخ داده است. مدت‌هاست برخي جريانات كه در كشورهاي مجاور مستقر شده‌اند، هر از گاهي اقدام به اجراي عمليات‌هاي تروريستي در ايران مي‌كنند و به عمق خاك كشورهاي همسايه مي‌گريزند. البته ريشه‌هاي اين تحولات را بايد در دهه‌هاي قبل جست‌وجو كرد. پس از انقلاب، فضاي سياسي استان سيستان‌و‌بلوچستان به خصوص بخش‌هاي جنوبي آن با دگرگوني‌هايي مواجه مي‌شود. در اين استان مناسبات ارتباطي ميان طوايف با هم و طوايف با حكومت و... نظام ارتباطي، اجتماعي و سياسي را تضمين و تامين مي‌كند. در سال‌هاي قبل از انقلاب به جز برخي رقابت‌هاي طايفه‌اي بين طوايف رقيب، اقدامات امنيتي خاصي در منطقه شكل نمي‌گرفت. حتي در دهه 70 ميلادي، صدام حسين كه تلاش كرده بود با سرمايه‌گذاري بالا، يك جريان بلوچ تجزيه‌طلب با عنوان «جنبش آزادي‌بخش بلوچستان»را ايجاد كند توفيق نيافت. كمااينكه كشورهاي عرب هم همواره تلاش داشتند تا هويت بلوچ‌ها را از ايراني بودن به عرب بودن باز گردانند. يعني زبان اين منطقه را كه يكي از زبان‌هاي ايراني (مازني، گيلي، بختياري، لري و...) را به تبار عربي بازگردانند كه توفيقي نيافتند.

اين روند اما طي دهه‌هاي بعدي تغيير كرد. روند اين تغييرات چگونه بود؟

در روزهاي پس از انقلاب برخي طيف‌هاي راديكال همراه با ماركسيست‌هاي چپ با اين توجيه و بهانه كه در بلوچستان مناسبات طايفه‌اي كه در راس آن سردارها قرار دارند، نوعي رابطه فئودالي است، بنابراين تلاش كرد با اين سلسله‌مراتب طايفه‌اي و اجتماعي برخورد كنند. همواره در جاي جاي ايران خوانين داراي نقش بوده و خان‌ها، بيگ‌ها، آقاها (غرب كشور) فعاليت داشتند. در مناطق شرقي اما سردارها اين نقش را به عهده داشتند. سردارها لزوما داراي زمين‌ها و مايملك نبوده‌اند، بلكه نفوذ اجتماعي فراواني داشتند. نفوذي كه باعث مي‌شد در درون طايفه، مناسبات با ساير طايفه‌ها و نهايتا حكومت داراي نقش باشند. اين در حالي است كه مولوي‌ها قبل از انقلاب در مناسبات ارتباطي سيستان و بلوچستان جايگاه برجسته امروزين را نداشتند و در سلسله مراتب اجتماعي جايگاه 3يا 4 نيروهاي اثرگذار را داشتند. برخي تندروي‌ها در سال‌هاي پس از انقلاب، عدم كار كارشناسي توسط دولت و... باعث مي‌شود بدون دگرگوني مناسبات اجتماعي، سردارها حذف شوند. به عبارت روشن‌تر، راس سلسله مراتب اجتماعي در استان‌ها حذف مي‌شود و به تدريج مولوي‌ها جايگزين سردارها مي‌شوند.

چرا حذف سردارها در مناسبات اجتماعي منطقه داراي اهميت بوده است؟

شما توجه داشته باشيد كه اين استان از نظر اقتصادي، آموزشي، فرهنگي و... ذيل استان‌هاي محروم كشور قرار دارند. با توجه به اينكه پس از انقلاب ساختار مذهبي جمهوري اسلامي در ايران سكان هدايت را در دست گرفته بود، در آن دوران شخصي به نام مولوي عبدالعزيز اعتراضاتي را مطرح مي‌كند، ابراهيم يزدي كه پس از استعفاي دولت موقت، نماينده امام (ره) در امور شهرستان‌ها بود، براي آرام‌تر كردن فضا راهي استان مي‌شود. ابراهيم يزدي نامه‌اي به امضاي امام (ره) دريافت مي‌كند كه در مطبوعات آن زمان هم چاپ شد. در اين نامه امام تاكيد دارند كه برادران اهل سنت در انتخابات شركت كرده و راي دهند، تا در آينده برنامه‌ريزي براي احقاق آنها صورت گيرد. مخاطب اين نامه مردم و مولوي‌ها بودند؛ اين اتفاقات باعث مي‌شود فضاي استان بيشتر تحت سيطره مولوي‌ها قرار بگيرد. به عنوان نمونه در سال‌هاي ابتدايي انقلاب مساجد اهل سنت كمتر از 300 واحد بود، اما امروز تعداد مساجد مرتبط با اهل سنت در استان ده‌ها برابر بيشتر شده به گونه‌اي كه نرخ رشد مساجد در اين منطقه به مراتب بيشتر از نرخ رشد مدارس بوده است.

يعني همه مشكلات مرتبط با تحولات داخلي بود؟

خير، بسياري از گزاره‌ها هم بيروني بودند. شبه‌قاره هند به‌طور كلي، محل تلاقي اديان و مذاهب مختلف هستند. هندوها، مسلمان، بودايي، طريقت‌هاي مختلف و... در اين منطقه حضور دارند. وقتي شبه‌قاره اشغال شد، آيين‌هاي معتدل اسلامي تحت‌تاثير روايت‌هاي اسلامي عربستان (وهابيت) قرار گرفته و به تدريج وارد ايران هم شدند. در كنار اين گزاره‌ها اشغال افغانستان توسط شوروي هم فضايي را ايجاد مي‌كند تا گروه‌هاي جهادي توسط كشورهاي مختلف براي مقابله با شوروي ايجاد شوند و مجموعه رقباي شوروي يعني امريكا، كشورهاي عربي كمك به افغانستان را آغاز مي‌كنند. ايران هم كه در آن زمان درگير جنگ عراق است، كمك به مجاهدين افغان را در دستور كار قرار مي‌دهد. مهاجرين افغانستاني هم يا به ايران مهاجرت كرده‌اند يا به پاكستان. در پاكستان زمينه‌هاي نوع خاصي از اسلامگرايي با كمك عربستان و امريكا و... ايجاد مي‌شود به‌طوري‌كه ده‌ها هزار مدارس علوم ديني در پاكستان تاسيس مي‌شود. در اين مدارس طالب‌هاي پاكستان تحت‌تاثير آيين‌هاي افراطي (وهابيت) رشد مي‌كنند. در اين مرحله طالب‌هاي پاكستان كه افغانستاني‌ها را هم با خود همراه كرده‌اند، زمينه ظهور نوع جديدي از اسلام طالباني را آغاز مي‌كنند. امروز اين جريانات قدرت را در افغانستان در دست دارند و در پاكستان هم يكي از متغيرهاي اثرگذار در مناسبات سياسي هستند. فقط در شرق ايران و همسايگي بلوچستان ايران، بيش از 10هزار مدارس علوم ديني در حال پرورش طلبه‌هاي علوم ديني از اين نوع هستند.

ردپاي اين تحولات سياسي، اجتماعي و ديني در ايران چگونه ظهور و بروز پيدا مي‌كند؟

اين روند بلوچستان ايران را هم تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. در اين مرحله گروهي از روحانيون اهل سنت ايران هم براي تحصيل راهي پاكستان مي‌شوند. اين اظهارنظر به اين معنا نيست كه هركس در آنجا درس مي‌خواند قواعد طالبانيسم را در ذهن دارد. ما با استثناها كاري نداريم. بسياري از مولوي‌ها تلاش مي‌كنند رويكردهاي متعادل را ترويج كنند. يك اتفاق مهم ديگر هم در اين دوران رخ مي‌دهد و آن حضور نيروهاي مسلح است. القاعده، طالب‌ها و... جنگ با امريكا را پس از شكست طالبان آغاز مي‌كنند. هم منابع مالي در اختيار آنهاست و هم تسليحات لازم را دارند. اين فضا فرصتي را ايجاد مي‌كند تا گروهي از ناراضيان ايراني بتوانند در منطقه خود مختار بلوچستان پاكستان از خلأ قدرت دولت پاكستان سوءاستفاده كنند و براي خود امكانات آموزشي، نظامي و... فراهم كنند. امكان گسيل نيرو به داخل كشورمان هم در اين مرحله فراهم مي‌شود. در بلوچستان پاكستان 2نوع خود مختاري وجود دارد؛ هم دولت فدرال محلي دارد و هم درون دولت محلي فدرال هم برخي طوايف از دولت فدرال، فدرال هستند. در اين فضا طبيعي است كه هرج و مرج بسياري ايجاد مي‌شود.

خروجي اين فضاي آشفته چيست و چگونه باعث بروز تروريسم مي‌شود؟

پاكستان يك كشور فقير است و امكانات مالي كمي دارد و مهم‌تر از آن قدرت بزرگي مانند هند در كنارش قرار دارد. بخش قابل توجهي از تمركز دولت پاكستان متوجه هند است بنابراين براي اثرگذاري بيشتر نيازمند تقويت جريانات مذهبي است. واقع آن است تنها عاملي كه مي‌تواند هويت پاكستاني را تقويت كند، اسلام است. چون پاكستان اساسا فاقد هويت تاريخي است. بخشي از اين سرزمين در گذشته ذيل ايران تعريف مي‌شده و بخش ديگري از آن ذيل حوزه تمدني هند قرار داشته. گروه‌هايي مانند انصار الفرقان، جيش‌العدل و... در اين خلأ‌ها فعاليت كرده‌اند. در اينجا لازم است به گزاره‌هاي داخلي هم پرداخته شود. استان سيستان و بلوچستان به ويژه بخش جنوبي آن يكي از بخش‌هاي كشور است كه از منظر شاخص‌هاي توسعه وضعيت رنج‌آوري را تجربه مي‌كنند. از نظر راه‌ها، راه روستايي، شاخص‌هاي بهداشتي، آموزش و پرورش، آموزش دانشگاهي، صنعت و... بسيار فقير است. اين در حالي است كه استان ظرفيت‌هاي اقتصادي قابل توجهي دارد. تنها استاني كه به درياي آزاد راه دارد و با پاكستان هم مرز است اين منطقه است. چون به اين مسائل توجه نشده و در عين حال از نيروهاي تكنوكرات، فن‌سالار و تحصيلكرده جنوب استان هم براي مديريت در سطح ملي در ساير استان‌ها استفاده نشده، طبيعتا اين موضوعات باعث شكل‌گيري نارضايتي محلي مي‌شود.

يعني زمينه‌هاي نارضايتي اقتصادي و معيشتي است؟

امروز مي‌دانيم سبك زندگي ايرانيان تغيير كرده است و بسياري از ايرانيان مطالبات خاصي را دنبال مي‌كنند. در ايران حتي در شهرهايي مانند همدان، كرمانشاه، اصفهان و... كنسرت برگزار مي‌شود. تئاتر در آنها نمايش داده مي‌شود يا سالن‌هاي سينما دارند. اما در بسياري از شهرهاي جنوبي سيستان و بلوچستان در طول 30الي 40سال گذشته، حتي يك كنسرت موسيقي هم اجازه پخش پيدا نكرده است. نه اينكه دولت اجازه برگزاري اين كنسرت‌ها را نداده باشد، فضاي سنتي اجازه نداده است! چنين فضايي از يك طرف تحت‌تاثير برخي رويكردهاي مذهبي است و از سوي ديگر از نظر شاخص‌هاي توسعه مساله دارد و نارضايتي رشد كرده، ولي جامعه به دنبال تنفس است.

به اين تنفس به چه شكل پاسخ داده مي‌شود؟

اين تنفس معمولا در آوردگاه‌هاي انتخاباتي ايجاد مي‌شود. از انتخابات سال 72 و دور دوم رياست‌جمهوري هاشمي رفسنجاني كه مردم اين منطقه به ايشان راي ندادند و در سال 76 راي بالايي به سيد محمد خاتمي دادند، اين فضاي تنفسي همواره دنبال شد. مردم منطقه تلاش داشتند از طريق مشاركت در انتخابات به برخي مطالبات خود دست پيدا كنند. در انتخابات سال 84، در استان سيستان‌و‌بلوچستان راي احمدي‌نژاد بسيار پايين بود. قبل از آن اما راي خاتمي در برخي مناطق مثل شهرستان سرباز از اردكان يزد بيشتر بود. در ازاي اين مشاركت‌طلبي، توجه لازم به بلوچستان صورت نگرفت. هم در درون استان يك نوع دوگانگي شكل گرفت و هم در سطح ملي اين حضور تقويت نشد.

براي مقابله با اين مشكلات چه كار بايد مي‌شد؟

اين نارضايتي‌ها فرصتي را براي دشمنان ايجاد كرد تا اقدام به تشكيل گروه‌هاي تروريستي كنند. گروه تروريستي انصار‌الفرقان يكي از اين گروه‌هاست. گروهي كه متشكل از دو گروه انصار است و گروه انصار هم يكي از شاخه‌هاي جندالله است كه ريگي آن را تاسيس كرد. در اين ميان آنها با گروه الفرقان يكي مي‌شوند. (الفرقان قبلا با القاعده هم‌پيمان بود و تاسوعاي چابهار را ايجاد كرد) نهايتا اين گروه‌ها شكل گرفته و درون پاكستان، پايگاه ايجاد مي‌كنند. دولت پاكستان هم كه خودش با گروه‌هاي تجزيه‌طلب بلوچ مشكلاتي دارد جلوي فعاليت‌هاي اين گروه‌ها را نگرفت. اين گروه‌هاي تروريستي اگر چه از نظر كمي و كيفي وزن قابل توجهي ندارند، اما توانسته‌اند در چابهار، زاهدان و... چند اقدام تروريستي سهمناك انجام دهند. اين روند به ما مي‌گويد كه حل مشكلات اين منطقه راه‌حل‌هاي ملي نياز دارد. پارسال اتفاقاتي در بلوچستان رخ داد كه همه مسوولان ابراز تاسف كردند و مسوولاني چون امام جمعه زاهدان و... وعده برخورد جدي با كساني دادند كه مردم نمازگزار را هدف قرار داده بودند. مسوولان ارشد كشور به درستي متوجه شده‌اند گروه‌هاي تندرو از شكاف‌هايي كه ايجاد شده، يارگيري مي‌كنند و اين يارگيري‌ها منشأ حوادث تلخ منطقه مي‌شود. البته امروز برخي افراد معتدل در منطقه حضور دارند كه تلاش مي‌كنند شكاف ايجاد شده را پوشش دهند و فضاي استان را به حالت متعادل خود باز گردانند. براي مقابله با اين وضعيت ابتدا بايد توسعه متوازن منطقه‌اي در دستور كار قرار بگيرد، افراد معتدل و اثرگذار تقويت شوند مثلا اقدامي كه مولوي عبدالحميد انجام داد و در برابر حركت تروريستي حمله به پاسگاه راسك با خانواده‌هاي شهدا ابراز همدردي كرد و عمل تروريستي را تقبيح كرد، فرصت مناسبي است كه مي‌تواند زمينه‌هاي گفت‌وگو را فراهم سازد.


  اقدامی که مولوی عبدالحمید انجام داد و دربرابر حرکت تروریستی حمله به پاسگاه راسک با خانواده های شهدا ابراز همدردی کرد و عمل تروریستی را تقبیح کرد، می تواند زمینه های گفتگو را فراهم سازد
  گروه های تروریستی  شرق اگر چه از نظر کمی و کیفی وزن قابل توجهی ندارند، اما توانسته‌اند در چابهار، زاهدان و...چند اقدام تروریستی سهمناک انجام دهند
  اما در بسیاری از شهرهای جنوبی سیستان و بلوچستان در طول 30الی 40سال گذشته، حتی یک کنسرت موسیقی هم اجازه پخش پیدا نکرده است
  ابراهیم یزدی در سالهای ابتدایی انقلاب  حامل نامه امام(ره) به مردم سیستان و بلوچستان شد
  در سال‌های ابتدایی انقلاب سرداران(گروه های با نفوذ در سیستان و بلوچستان)  از مناسبات ارتباطی و اجتماعی شرق کشور حذف و مولوی ها جایگزین آنها شدند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون