ادامه از صفحه اول
دانشآموزان هدفند نه وسيله
در حالي كه آن تربيت ناشي از عملكرد خانواده بود و اكنون كه نهاد خانواده با ارزشهاي رسمي همدلي ندارد، نهاد آموزش عمومي نيز قادر نيست كوچكترين تاثيري بر دانشآموزان بگذارد. آنان به راحتي محتواي كتابها و ارزشهاي رسمي را پس ميزنند. امروزه برخلاف گذشته دسترسي دانشآموزان منحصر به كتاب درسي نيست. آنان دسترسي نامحدود دارند. كافي است چند نفر در كلاس متوجه حقايق شوند كه ميشوند، در نتيجه تمام آموزش رسمي خلاف حقيقت را به چالش ميكشند. اگر ادعاهاي مرا در اين يادداشت نميپذيريد، كافي است، گزارشي مستقل از برداشتها، رفتارها و تصورات دانشآموزان كشور از درسهاي گوناگون چون ديني، تاريخ، اجتماعي، ادبيات و عربي ارايه شود تا بدانيم، اصولا آنان تا چه اندازه با محتواي آموزشي اين كتابها همدلي دارند؟ و از آن مهمتر تا چه اندازه با رفتارها و برنامههاي پرورشي و تربيتي مدارس موافقت دارند؟ كافي است در چند مدرسه نمونه رفتارهاي دانشآموزان در مواجهه با اين برنامهها بررسي شود. يكي از ويژگيهاي مهم آموزش عمومي نقش آن در توسعه و عدالت اجتماعي است. ممكن است ما فقير باشيم ولي ميتوانيم بر اثر كار و كوشش يا اقدام ديگر در ميانسالي وضع بهتري پيدا كنيم. ولي اگر كسي به عللي از آموزش عمومي عقب افتاد، ديگر نميتواند آن را جبران كند. نه فرصت آن را دارد و نه استعدادش را و اين سرآغاز افتادن در گرداب فقر و توسعهنيافتگي جامعه است. جامعهاي كه تعداد قابل توجه آن همچنان بيسواد يا كمسواد باشند يا از كيفيت خوب آموزشي بيبهره باشند، قادر به قرار گرفتن در مسير توسعه پايدار نخواهد بود. از اين نظر آموزش عمومي يكي از عوامل مهم در ارتقاي اجتماعي و كاهش نابرابري و فقر است و اگر از آموزش عمومي بيبهره شويم يا كيفيت آن نازل و ضد توسعه باشد، اثرات آن را با فاصله كوتاه در توقف و ركود فرآيند توسعه خواهيم ديد. متاسفانه نظام آموزش عمومي ايران در مسير سرازيري بود كه كرونا ضربه سختي به آن زد و رويكردهاي دولت جديد نيز پس از كرونا آموزش عمومي را ناكارآمدتر و نحيفتر از گذشته كرده است، اخبار گوناگون درباره كمبود كادر آموزشي و نيز اولويتهاي غيرآموزشي اين مديريتها و تركتحصيلها جملگي از اين وضعيت حكايت ميكنند.گرچه اميد چنداني براي تغيير در آينده نزديك وجود ندارد، ولي بايد مسائل آموزش عمومي را بيش از پيش تشريح كرد، بلكه راهي براي بهبود گشوده شود.
بيانيه مذكور اجمالا سند بسيار خوبي است كه در فهم نظام آموزشي كنوني و نيز انتظارات از يك نظام آموزشي عمومي كارآمد، در دسترس است و ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.
سرنوشت جنگ، با جنگ تعيين ميشود يا با سياست؟
چنانكه از مذاكرات سياسي موسوم به ماجراي مك فارلين، همچنين پذيرش قطعنامه598، انتقاد شده و همچنان ميشود.
2- روسيه و اوكراين هماكنون گرفتار جنگ فرسايشي و گسترش دامنه جنگ به ساير حوزهها شدهاند. به اين معنا كه ناتواني اوكراين در بازپسگيري مناطقي كه از دست داده، موجب ادامه جنگ و گسترش آن به ساير مناطق و در عين حال خودداري از خاتمه دادن به جنگ، با برخورداري از حمايت غرب در برابر روسيه شده است. متقابلا روسيه متكي بر مناطقي كه تصرف كرده، به دليل حمايت امريكا و اروپا از ادامه جنگ اوكراين، قادر به تحميل اراده خود بر اوكراين، براي پايان دادن به جنگ نيست. در عين حال هزينهها و دستاوردهاي تصرف برخي مناطق، موجب انگيزه روسيه براي ادامه جنگ تا دستيابي به پيروزي قطعي شده است. برونرفت از وضعيت كنوني، يا با تغيير در موازنه نظامي قابل دستيابي است كه در اين زمينه نشانه برجستهاي قابل مشاهده نيست، يا بايد طرفين جنگ، با تعديل در اهداف و تقسيم شكست و پيروزي، امكان خاتمه دادن به جنگ را فراهم كنند. در اين صورت وقوع جنگ و ادامه آن قابل توجيه نخواهد بود.
3- در جنگ غزه با وجود انتشار اطلاعات مديريتشده از پيشرفت نظامي اسراييل در رسانهها، همچنين دشواريهاي جنگ براي حماس و مردم غزه، به نظر ميرسد به دليل دشواري پيروزي نظامي اسراييل بر حماس، همراه با كشتار گسترده و آوارگي مردم غزه، چشمانداز جنگ فرسايشي در حال شكلگيري است. اسراييل به دنبال پيروزي نظامي و ترور رهبران حماس است تا از اين طريق، پيروزي تاكتيكي را به پيروزي استراتژيك تفسير كرده و اقتدار اطلاعاتي- نظامي آسيبديده در 7 اكتبر و تهديدات موجوديتي خود را برطرف و اسرا را آزاد كند. تحقق اين هدف، به دليل پايگاه مردمي حماس و حضور در ميان مردم، هزينههاي پيروزي را براي اسراييل در نزد افكار عمومي جامعه بينالمللي افزايش داده و با طولاني شدن زمان، پيامدهاي روحي ـ امنيتي و اجتماعي اين جنگ، مانع از ادامه آن خواهد شد. پيشبيني اين وضعيت از سوي وزير دفاع امريكا به عنوان اشتباه استراتژيك از سوي اسراييل ارزيابي شد. با اين وضعيت، حماس با وجود آسيب ساختاري ـ نظامي، ميتواند شكست اقتدار نظامي اسراييل و رفتار انتقامي عليه مردم غزه، مهمتر از آن، تبديل مساله فلسطين به مساله جهاني را به مثابه نشانههاي پيروزي، براي ادامه مقاومت در جنگ و بازسازي سازماني پس از جنگ، مورد استفاده قرار دهد. با اين توضيح، ناتواني اسراييل در تعيين سرنوشت جنگ بر پايه قدرت نظامي و با طولاني شدن زمان جنگ بر اثر مقاومت حماس، موجب انتخاب راهحل سياسي خواهد شد كه نتيجه آن پيروزي حماس خواهد بود، زيرا اسراييل براي تبادل اسرا با زندانيان، سرانجام بايد با حماس مذاكره كند. در غير اين صورت با ادامه جنگ فرسايشي، پيامدهاي دشوار آن براي اسراييل و منطقه، با احتمال گسترش جنگ همراه است و موجب تخليه ظرفيتهاي استراتژيك اسراييل و از دست دادن قدرت بازدارندگي خواهد شد. اگر اين برداشت به معناي ناتواني اسراييل در پيروزي نظامي بر حماس، صحيح باشد، نتيجه جنگ غزه را بايد در «توافق صلحي» كه پس از جنگ فرسايشي برقرار ميشود و پيامدهاي سياسي آن، با تحولات سياسي- اجتماعي در داخل سرزمينهاي اشغالي و چگونگي شكلگيري معادلات جديد منطقهاي براي تامين بازدارندگي جستوجو كرد.
سرزندگي شهري، ظرفيت كنار هم بودن شهروندان
توجه به اين موضوعات از اين منظر حائزاهميت است كه اصولا از معيارهاي سرزندگي شهري ميتوان به كنار هم قرار گرفتن مردم در مكانهاي خاص اشاره كرد كه تحت عناويني چون خيابان غذا و... تعريف ميشود. در همين زمينه ميتوان به تجارب مفيد و قابل توجه كشورهاي اروپاي غربي، آسياي جنوب شرقي و امريكاي لاتين و مركزي اشاره كرد كه بعضا در بستر تاريخي-فرهنگي خود از اين عرصههاي عمومي شهر به صورت محورهاي غذاخوري (سنتي و...) برخوردار بوده و هستند. غذاهاي ارزانقيمت سنتي و با كيفيت كه در بسترهاي مختلف نظير ونكافهها، بساطيها، گاري دستيها و... گذشته از آنكه فرصت شغلي براي بخشي از شهروندان تامين ميكند، بستري براي خوشحالي و شادي و تعامل بين شهروندان را نيز ايجاد ميكند. هر چند كه ممكن است در بعضي از اين موارد ترافيك، تجمع افراد يا حتي در مواردي نادر مزاحمتهايي ديده شود اما اين مهم در كنار شادي دركنار هم بودن مردم قابل تحمل است و ايجاد تسهيلاتي نظير پاركينگ عمومي در كنار اين نوع گذرها فرصتي است كه ميتواند با همآميزي فرهنگي، بازخواني مجدد و پيوستگي به سنتهاي غذايي و فرهنگي گذشته باشد. به عنوان مصداق براي غذاهاي سنتي ميتوان به فروش سيب زميني و نان سنگك و پياز و فلفل در اروميه از چرخدستيهاي قديم يا آش دوغ در اين شهر يا كوفته در تبريز يا فلافل در اهواز و... اشاره كرد كه سنت غذايي بخشي از فرهنگ عامه است و بيتوجهي بدان ميتواند زمينهساز از ميان رفتن اين غذاهاي محلي و سنتهاي بومي شود. اين درحالي است كه در صورت توجه مضاعف به اين وجوه فرهنگي، خاستگاه فرهنگي شهرها و اقوام تعريف ميشود. اين گون رخدادهاي فرهنگي-بومي در مجاورت اماكن مقدس و مذهبي ايراني نيز قابل مشاهده است و به نوعي بخشي از تاريخ و سنت بومي شهرهاي ايراني محسوب ميشود. ازجمله اينكه از گذشته دور حرمهاي مطهر به ويژه حرم امام رضا عليهالسلام در مشهد يا شاهعبدالعظيم در شهرري، تصويري 24 ساعته از شهر و شهر هميشه بيدار را براي همه در بر داشته كه با انواع غذاها و نوشيدنيهاي گرم و سرد فرصتي براي سرزندگي محلي اين مكانها ايجاد كرده است. هماكنون اين مهم در ميان همه شهرها گسترش پيدا كرده و لازم است ضمن استقبال از اين ظرفيت نسبت به ساماندهي آنها تلاشي جدي صورت گيرد، زيرا همانطور كه ذكر شد، استقبال از فرهنگ عامه در كنار توليد فضاي سرزنده شهري گامي براي حيات شهرهاست كه مديران شهري ميبايست نسبت به آنها با ديدِ فرصت بنگرند. اين نوع فضاها امكان بزرگي براي شهرها به خصوص شهرهاي بزرگ است. در واقع، خيابان به عنوان ركن اصلي سرزندگي و پويايي شهر تنها مسير عبور نيست بلكه جايگاهي براي بازخواني هويت شهر و تعامل انسانها ميباشد از اين رو گذرهايي نظير سيتير تهران، ستارخان و... همان صداي شهر است كه امكان ارتباط شهري در بستر پويايي آن را در قالب زيباييشناسي ناشي از حضور شهروندان ايجاد كرده است. ناكارآمدي در ساماندهي برخي از اين معابر به معناي حذف آن نيست بلكه نيازمند ايجاد تسهيلات و تبيين راهبرد براي تداوم اين حضور شهروندي به بهانههايي نظير غذا و خريدهاي كوچك و حضور و همنشيني است. لذا از آنجا كه امكان آمادهسازي همه خيابانهاي شهري براي حضور مردم در قالب ادبيات ذكر شده نيست اما فراهم كردن برخي خيابانها يا گذرها براي تجربه مشابه خيابان سيتير ضروري است، زيرا برخي خيابانها ناخواسته و نه براساس برنامهريزي خاص خودشان در اين مسير حركت كردند اما برخي ديگر با برنامهريزي و مديريت شهري اين قالب را پيدا كردهاند. از اين رو، ضروري است با ساماندهي نظير نظارت بر كالاهاي عرضه شده، ايجاد ظرفيتهاي نورپردازي، تدارك پاركينگ و... تعداد اين فضاها افزوده و فضاهاي موجود حفظ گردد. زندگي شهري برخلاف زندگي در روستا نيازمند تعامل و فضا براي تجلي آن است هر جا امكاني براي اين مهم وجود دارد سرزندگي و تنوع و شادي در آن موج ميزند. ساختار هستهاي خانواده در كنار مشغلههاي روزمرّگي منجر به دور شدن مردم از فضاهاي عمومي- خصوصي و عمومي- عمومي شده است از اين رو وجود اين نوع گذرها يا خيابانها ميتواند تا حد زيادي بسياري از نيازهاي زندگي شهري را تامين كند. ضمن آنكه با فعال شدن اين نوع گذرها امنيت نسبي نيز به معابر شهري حداقل در پيرامون اين نوع فضاها ناخواسته به دليل نظارت مداوم اجتماعي مردم و حضور آنها تامين ميشود.
جنايت اسراييل با سكوت دولتهاي عرب
جنگ و نزاع هيچوقت صلح و آرامش به همراه نداشته است بلكه ماحصل آن چيزي جز ويراني، بيماري، خانه خرابي و تنفر از يكديگر نبوده است. لذا اين جنگ نيز به صرف وسعت جنايات رژيم صهيونيستي دلالت بر آن ندارد كه اين رژيم پيروز اين غائله بشود. به قول محمود درويش شاعر بزرگ عرب: جنگ پايان خواهد يافت و رهبران با هم گرم خواهند گرفت وباقي ميماند آن مادر پيري كه چشم به راه فرزند شهيدش است و آن دختر جواني كه منتظر معشوق خويش است و فرزنداني كه به انتظار پدر قهرمانشان نشستهاند. نميدانم چه كسي وطن را فروخت اما ديديم چه كسي بهاي آن را پرداخت.