واكنش آيات عظام و اعضاي مجلس خبرگان به پروندههای فسادهای اخیر
مردم با ديدن «مفاسد» مأيوس ميشوند
گروه سياسي
آيتالله مرتضي مقتدايي، عضو مجلس خبرگان رهبري و آيتالله مسعودي خميني عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، به پرونده فساد چاي واكنش نشان دادند و فسادهاي اقتصادي نظير چاي دبش را موجب مأيوس شدن مردم و خصوصا جوانان از نظام اسلامي، جمهوري اسلامي و مومنان دانستند.
آيتالله مرتضي مقتدايي در پاسخ به اين پرسش جماران كه تحليل شما از فساد اقتصادي كه در چاي دبش صورت گرفت و تبعات منفي آن روي مردم چيست؟ گفت: بالاخره خيليها با ديدن اين موضوعات مأيوس ميشوند از اينكه نظام اسلامي، جمهوري اسلامي و مومنان بتوانند كاري انجام بدهند. اين مأيوس شدن مردم و خصوصا جوانان بسيار مفسده دارد.
اين عضو مجلس خبرگان رهبري در پاسخ به پرسشي درخصوص ديدار وزير آموزش و پرورش با آيتالله نوري همداني و موضوع استخدام 25 هزار نفر در آموزش و پرورش كه بازخوردهاي منفي بسياري در افكار عمومي پيدا كرد و اينكه اگر طلبهها به سمت آموزش و پرورش بروند، به رسالت تبليغ آنها لطمه نميزند؟ گفت: قطعا لطمه ميزند. طلبه بايد درس بخواند تا مبلغ دين باشد.
وقتي شايستهسالاري نبود و رفاقت و دوستي ملاك انتصابها شد
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به پرونده فساد چاي گفت: سيصد هزار ميليارد تومان كجا بوده كه برداشتند و بردند و خوردند؟! من نميفهمم اين مقدار از كجا جمع شده؟ چه كسي آورده؟ سيصد هزار ميليارد پول كمي نيست، كار باند است. برويد باند را پيدا كنيد، هر كسي ميخواهد باشد، يقهاش را بگيريد و اعدام كنيد. چه عيبي دارد؟ چرا به انقلاب ضرر زدند؟ در هشت سال جنگ تحميلي، هزاران نفر از جوانان ما شهيد شدند؛ براي چه شهيد شدند؟ براي اينكه اسلام، قرآن و افكار اسلامي حاكم باشد نه دوست و رفيق و بالاسر من. آيتالله علياكبر مسعودي خميني در گفتوگو با جماران در پاسخ به اين پرسش كه از ديدگاه حضرتعالي ريشهها و دلايل پيدايش فسادهاي پي در پي در كشور و نيز تاثير منفي اين فسادها بر باورهاي مردم، چيست؟ گفت: مسائلي كه اين روزها در بين مردم و جامعه رخ ميدهد فراوان است كه هر كدام قابل بحث و گفتوگو است. براي من مايه تعجب است كه اختلاس سيصد هزار ميليارد تومان يعني چه؟ مگر ميشود جايي سيصد هزار ميليارد تومان باشد و كسي آن را اختلاس كند؟
آنچه كه من به طور كلي ميتوانم بگويم اين است كه ما از روز اول كه انقلاب كرديم، بحثي داشتيم و آن اينكه بايد شايستهسالاري باشد. از زماني كه انقلاب شروع شد تا الان كه سالها گذشته است، ما شايستهسالاري را نفهميديم و نتوانستيم آن را جاري كنيم و اگر در برخي اوقات جاري شده، چند مورد بوده است. از ديدگاه انقلاب اسلامي، شايستهسالاري به معناي پولدار بودن افراد نيست، بلكه شايستهسالاري يعني افرادي را كه ميخواهند به پستهايي منصوب كنند بايد بسنجد و ببينند كه آيا شايسته كار است يا نه؟ اما متاسفانه دوستي، همسايگي، رودربايستي و... باعث اين ميشود كه انسان از اصل اوليه دست بردارد. ما بايد از روز اول شايستهسالاري را به تمام معنا مثل زمان حضرت امام اعمال ميكرديم. بزرگاني شايستهسالاري را در زمان امام معنا كرده بودند و قوم و خويشي و رفاقت و پولداري و... در امور دخالت نداشت، لذا لازم است مقامي كه به شخصي واگذار ميشود، بررسي شود كه وي توان انجام آن را دارد يا نه؟ وقتي شايستهسالاري نبود و رفاقت، دوستي يا ساير مسائل ملاك انتصابها شد، اوضاع اينگونه ميشود. براي من معنا ندارد، سيصد هزار ميليارد تومان كجا بوده؟ چند نفر بودند كه توانستند اختلاس كنند و به فلان آقا بدهند؟ بنابراين، هر چه به عقب برميگرديم، ميبينيم كه شايستهسالاري در انتصابات رعايت نشده است، حتي اگر رفتگري را ميخواهيم انتخاب كنيم، بايد ببينيم اين شخص با اهالي محله ميتواند تعامل كند يا نه؟ فقط جارو كردن كه نيست، چون اهالي محله، بايد ببينند كه وي كار درستي انجام ميدهد يا به صورت فُرماليته و نصف و نيمه خيابان را جارو ميزند و ميرود و ميگويد كه من كارم را به خوبي انجام دادم، پس چرا به من رسيدگي نميكنيد؟!
او در ادامه گفت: اولا شايستهسالاري را بايد به درستي معنا كنيم و ثانيا درباره شايستگي فردي كه ميخواهيم به وي پست دهيم دقت داشته باشيم. براي نمونه اگر بخواهيم رييس اداره امور دانشجويي انتخاب كنيم بايد ببينيم كه آيا اساسا دانشجو را ميشناسد يا نه و نسبت به مسووليتي كه ميپذيرد تخصص لازم را دارد يا نه؟ واقع اين است كه اينگونه نيست و ملاك براساس رفاقت، دوستي، سفارشها يا مسائل ديگر است، لذا به طور كلي ميگويم كه در ظرف چهل و چند سالي كه از انقلاب گذشته است، شايستهسالاري را رعايت نكردهايم. ما گفتيم كه پستهايي وجود دارد و اين پستها را فلاني و فلاني بردارد درحالي كه اينگونه نبايد باشد. بايد يك مجموعه ده يا پانزده نفري از افراد فهميده، دانا و باارزش باشند و اگر قرار است فلاني وزير وزارتخانهاي باشد، اين جمع بررسي كنند كه اين پست با تخصص و كار و روشي كه آن آقا داشته، سازگار است يا نه؟ پس اساس مشكلات و ناتواني ما، نبود شايستهسالاري و وجود رفاقت، رودربايستي و جناحبازي است. الان جناحهايي سر كار آمدهاند كه نميخواهم اسم آنها را ببرم، ولي اگر موقعيتي شد كه ببينم واقعا به انقلاب ضربه ميزنند، ميگويم كه چه كساني هستند و چه كار ميكنند. عدهاي عده ديگر را به عنوان فلان گرفتند و... اينها چيست؟ اينها را بايد كنار بگذارند و ببينند اسلام، قرآن، انقلاب و امام خميني (ره) از انقلاب چه ميخواستند؟ آنچه امام ميگفت مردم همان را ميخواستند. امام ميگفت: بايد قرآن، اسلام، اخلاق و عدالت حاكم باشد. شايستهسالاري هم آن زمان وجود داشت. متاسفانه عدهاي از افراد كه براي انقلاب شايسته بودند مثل بهشتي، مطهري و رجايي را از ما گرفتند اما امروزه قوم و خويشي، رفاقت و دوستي و... هيچ كدام نبايد دخالت داشته باشد. اگر كسي گفت كه من در فلان منصب ميخواهم كار كنم، بايد ببينيم كه وي شايسته اين كار است يا نه؟ بنابراين كلمه «شايستهسالاري» بر امور ما حاكم نيست.
آيتالله مسعودي خميني در پاسخ به پرسش ديگري در اين خصوص كه يعني كارها به دست افرادي سپرده شده كه فساد دارند؟ گفت: من كلمه «فساد» را نميگويم، ولي مسائلي كه ميشنويم، فساد است. سيصد هزار ميليارد تومان كجا بوده كه برداشتند و بردند و خوردند؟! من نميفهمم اين مقدار از كجا جمع شده؟ چه كسي آورده؟ سيصد هزار ميليارد پول كمي نيست، كار باند است. برويد باند را پيدا كنيد، هر كسي ميخواهد باشد، يقهاش را بگيريد و اعدام كنيد. چه عيبي دارد؟ چرا به انقلاب ضرر زدند؟ در هشت سال جنگ تحميلي، هزاران نفر از جوانان ما شهيد شدند؛ براي چه شهيد شدند؟ براي اينكه اسلام، قرآن و افكار اسلامي حاكم باشد نه دوست و رفيق و بالاسر من. اين مسائل اوضاع ما را مختل كرده است. اين مفاسد در افكار عمومي صددرصدر اثر منفي ميگذارد. مردم توقع دارند كه اوضاع مثل زمان امام خميني (ره) باشد. در زمان امام خميني، آقايي مدتي رييسجمهور شد، ديدند كه نميتواند و شايسته نبود، لذا وي را بيرون كردند. وي چادر بر سرش كرد و با هواپيما از ايران فرار كرد و رفت. مجرم هر كس كه باشد اگر به انقلاب ضرر ميزند بايد وي را بيرون كنند و مجازات شود. امثال اين فسادها باور مردم را خراب كرده است.
او گفت: اگر مسوولي واقعا شايسته نيست خودش كنار برود. اگر به كسي پستي دادند اما وي ديد كه اين پست را نميتواند اداره كند، بگويد: من نميتوانم اداره كنم و خداحافظ! آيا يك نفر در كشور ما اين كار را كرده است؟ اگر رييسجمهوري سر كار رفت و ديد نميتواند كار كند، اعلام كند كه اي مردم شريف ايران من توانايي اين كار را ندارم، اگر يك نفر ديگر را شايسته ميدانيد، سر كار بياوريد. بايد اينگونه باشد. بايد رفتگر كوچهها هم اگر ديد نميتواند رفتگري كند، بگويد كه نميتوانم. آيا تاكنون در انقلاب ما چنين چيزي اتفاق افتاده است و كسي بگويد من شايسته اين كار نيستم؟ مدير بايد كارهاي تكتك نيروهايش را بررسي كند و ببيند كه آيا ميتوانند وظايفشان را انجام دهند يا نه؟ توانايي آن وظيفه را دارند يا نه؟ خودش انجام داده يا ديگري به نام وي انجام ميدهد؟