روزنامهنگاري كه خوب ميشناسمش
محمدجواد حقشناس
انتشار خبر محكوميت سارا معصومي به زندان و محروميت از فعاليتهاي روزنامهنگاري، فعالان رسانهاي و فرهنگي كشور را با بهت مواجه ساخت. شخصا از اولين روزهاي آغاز به كار و انتشار شادروان روزنامه اعتمادملی كه به اتفاق همسر ارجمندش شادروان مهران قاسمي سرويس سياست خارجي يا بين الملل روزنامه را راهاندازي كردند؛ ايشان را ميشناختم و با روحياتشان آشنا بودم. اين همكاري تا روزي كه شريان روزنامه چهار ساله اعتماد ملي، هنگامي كه در آستانه انتشار هزارمين شماره آن بوديم توسط قاضيمرتضوي قطع شد يعني ۲۸ مرداد ۸۸ ادامه داشت. و از آن پس كما بيش اين شناخت ادامه و حتي افزون شد، جز راستي و درستي و اعتدال و انصاف نديدم. خبرنگاري كه به شدت با انضباط و داراي نگاه حرفهاي به كار بود. برايش منافع ملي و عزت و اقتدار ايران بيش از هر چيز ديگري مهم بود. از حاشيه دوري ميجست، هوش، تعهد به آگاهيرساني و سرعت عمل در حوزه خبر همراه با تسلطي كه بر زبان خارجي داشت از وي يك خبرنگار تمامعيار ساخته بود.
شنيدن اين خبر توسط وكيل سارا معصومي مرا در بهت وحيرت فرو برده كه به كجا ميرويم؟ چگونه است كه روزنامهنگاراني كه برخورد حرفهاي و تخصصي با شغل خود دارند و بايد تشويق شوند و ارج ببينند، با برخوردهاي سلبي و زندان و محكوميتها و محروميتها مواجه ميشوند؟ شايسته است جناب محسنياژهاي به نامه الياس حضرتي توجهي دوچندان كند. شايد دستي در كار باشد! به نظر نميرسد صدور چنين احكامي كه مغايرتهاي آشكار با روح و نص قانون اساسي دارد به خير وصلاح كشور، جامعه و ملت باشد و از سويي جز زيان براي نظام قضايي نتيجه ديگري ندارد.