عصيان آدمهاي خيلي معمولي
مقيم صديق
افلاطون فيلسوف بزرگ يونان باستان در مجموعه آثار خود همواره ارتكاب جرم يا گناه در يك جامعه را ناشي از سه عامل آرزوها و خواستهها، عشرتخواهي و اعتياد و جهالت و ناداني ميداند و تنها عامل پيشگيري افراد از كجروي و هنجارشكني را آگاهسازي و پرورش فردي و اجتماعي. اين ديدگاه در مقابل نظريه اقليت قديميتري كه صرفا مسائل زيستشناسي و حالتهاي فيزيولوژيك و ژنتيك و بيماريهاي جسمي و اختلال در ساختار مغز را از عوامل انجام بزه توسط افراد ميشمارند، امروزه طرفداران بيشتري دارد و با تلفيق آنها شكل تكامل يافتهاي به خود گرفته و راهگشاي جرمشناسان به ويژه در بحث پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي است.
تجربيات اجتماعي و تربيتي به ويژه در دوران كودكي، فشارهاي رواني، محروميت، بيسوادي و ناآگاهي، تبعيض، ناامني، فقر و ... همگي از عواملي هستند كه به تدريج و ناخواسته افراد را به سمت ارزششكني و ضد اجتماع بودن و تنش و نزاع با اطرافيان ميكشاند. به عنوان نمونه، كسي كه خيانت ميبيند، با فقر و نداري و تامين معيشت خود به سختي دست و پنجه نرم ميكند، گرفتار دام اعتياد است يا شخصي كه مورد سوءاستفاده و آزار جنسي قرار گرفته است، به صورت بالقوه و همانند يك بمب ساعتي سيار، آمادگي بروز هرگونه رفتار خشونتآميز انتقامجويانهاي را از خود دارد. نمايش «اعترافها و دروغها» به نويسندگي مهدي ميرباقري، به عنوان اولين تجربه كارگرداني پيمان محسني از بازيگران باتجربه تئاتر و سينما، روايت اعترافگويانه چهار مجرم گرفتار شده در بند را به صورت تكگوييهاي معماگونه بيان ميكند كه در نهايت پس از اتمام زمان نمايش، مخاطب با صحنهسازي كامل و داستان قتلهاي انجام شده توسط آنها روبهرو ميشود. ميترا، خاور، سعيد و ايمان شخصيتهاي نمايشنامه هستند كه هر كدام - ناخواسته و بيآنكه بخواهند- گرفتار مسائل و مصائبي ميشوند كه در آخر آنها را به ارتكاب قتل وادار ميكند. آنان همگي آدمهاي خيلي معمولي هستند كه در همين جامعه و در حوالي ما به صورت روزمره حضور دارند و ميتوانيم انبوه آنها را در پيادهرو خيابانها، در ايستگاههاي مترو و اتوبوس، در محل كار و حتي در آپارتماني در همسايگي خود ببينيم. شخصيتهايي كه در مواجهه با چالشهاي برآمده از دل شرايط ناامن و بحراني محيط پيرامون خود و در پي روبهرو شدن با خيانت اطرافيان، دروغ، آزار جنسي، فقر و اعتياد، دچار نوعي عصيان و جنون آني شده و به نوعي با كشتن و نابود كردن «ديگري» و به هم زدن نظم اجتماعي كه آن را عامل اين شرايط ميدانند، انتقام خود را ميگيرند.
در نمايش «اعترافها و دروغها» البته كه موشكافي و ريشهيابي دقيقي از منظر جامعهشناسي و روانشناسي ارايه نميشود، ولي هر چند سطحي و زودگذر، تلنگري بر شرايط نابسامان و عدم امنيت رواني افراد جامعه و تاثير آن بر افزايش هنجارشكني و تبديل همين آدمهاي معمولي به مجرمين بالفطره را پيش روي ما ميگذارد. در متن نمايش، جنسيت، جغرافياي محل زندگي، وضعيت مالي و معيشتي و رفتارهاي احساسي افراد مورد توجه قرار ميگيرد و جز سعيد، پزشك محترم و محتاطي كه با اطلاع از خيانت اطرافيانش دچار خشم و آشفتگي شده و كاملا آگاهانه و با نقشه قبلي و به صورت عمدي مرتكب قتل ميشود، شخصيتهاي ديگر داستان يا در وضعيت نامتعادل فقدان اراده ناشي از مصرف بيرويه مواد مخدر (خاور) يا در پي نزاع و درگيري ناخواسته و بدون سوء نيت قبلي (ايمان) يا در مقام دفاع از خود به منظور مقابله با آزار جنسي (ميترا) مرتكب بزه آدمكشي ميشوند كه به صورت بديهي، با توجه به متفاوت بودن وضعيت ارتكاب جرم، مجازات آنها نميتواند در دستهبندي مشابه و يكساني قرار گيرد و قضاوت راجع به مجازات آنها را دچار سختي و چالش ميكند.
با تمام شدن نمايش، مخاطبان و تماشاچيان - در مقام قاضي و هيات منصفه- در حالي سالن را ترك ميكنند كه در ذهن خود به منظور تشخيص گناهكار بودن يا تعيين مجازات اين آدمهاي معمولي با سوالات زيادي روبهرو هستند: وظيفه ما به عنوان شهروندي كه بايد از قانون و قواعد اجتماعي در راستاي حفظ نظم عمومي تمكين كند و وظيفه كساني كه به سلامت رواني و امنيت و عدالت اجتماعي و بالا بردن آگاهي عمومي در راستاي پيشگيري از جرم بايد توجه كنند، چيست؟
نمايش «اعترافها و دروغها» به كارگرداني پيمان محسني هر شب ساعت 21:15 تا هشتم دي ماه در عمارت نوفل لوشاتو روي صحنه ميرود.