• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5661 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۴ دي

جن‌گير، رماني كه فيلم شد

مرتضي ميرحسيني

«جن‌گير» از آن دسته فيلم‌هاست كه تقريبا همه آن را ديده‌اند يا حداقل چيزي درباره‌اش شنيده‌اند و مي‌دانند چنين فيلمي وجود دارد. اين فيلم كه اكنون بخشي از تاريخ سينماست سال 1973 در چنين روزي اكران شد و تجربه موفقي را براي سازندگانش - بسيار بيشتر از آنچه انتظارش را داشتند - رقم زد. يكي از دو اسكاري كه بُرد، اسكار فيلمنامه اقتباسي بود، چون آن را از روي رماني به همين نام كه دو سال قبل از آن منتشر شده بود ساخته بودند. البته نويسنده رمان و فيلمنامه يك نفر، ويليام پتر بلاتي است. او در نوشتن فيلمنامه، همه ماجراهاي فرعي و نقش‌هاي حاشيه‌اي را كنار گذاشت و فقط بر اتفاقاتي كه براي دخترك روي مي‌دهد متمركز ماند. اما تفاوت اصلي ميان رمان و فيلم، چيز ديگري است. آن صراحتي را كه در فيلم مي‌بينيم در رمان وجود ندارد و نويسنده امكان حدس و احتمالات ديگر را براي خواننده باقي مي‌گذارد. در فيلم، همه‌چيز معلوم و قطعي است. وجود دخترك به تسخير موجودي شيطاني درآمده است، مادرش كه از درمان به شيوه‌هاي مرسوم عاجز و نااميد شده است به كليسا پناه مي‌برد و از كشيش‌ها كمك مي‌گيرد. دو كشيش - كه يكي از آنان، موجود پليد را مي‌شناسد - به كمك مادر مي‌روند و با شيطاني كه در جسم دخترك لانه كرده است گلاويز مي‌شوند. رمان، اين احتمال را هم در نظر مي‌گيرد كه شايد ماجرا با منطق متعارف، توضيحي پذيرفتني داشته باشد، اما فيلم به حضور قدرت‌هاي فراطبيعي اذعان مي‌كند و جايي براي شك و شبهه باقي نمي‌گذارد. برخي مي‌گويند اين ماجرا و ماجراهاي مشابه واقعي‌اند و گاهي در گوشه و كنار دنيا روي مي‌دهند، اما برخي ديگر معتقدند براي چنين حوادثي قطعا دلايلي منطقي و زميني وجود دارد (هرچند شايد ما از اين دلايل بي‌اطلاع باشيم). راستش خودم درباره اين دو باور متضاد نظري ندارم، اما فيلم طرف دسته نخست را مي‌گيرد و رمان به دسته دوم - نيز - حق مي‌دهد. شركت وارنر كه پخش «جن‌گير» را در دست داشت، تعداد محدودي سينما براي اكران اين فيلم در نظر گرفت. آن زمان نظر مديران وارنر اين بود كه نمي‌شود به فروش فيلم ترسناكي كه بازيگر مشهور و سرشناسي هم ندارد اميد چنداني بست و ظرفيتي بيشتر از حد چنين فيلم‌هايي به آن اختصاص داد. بهتر مي‌ديدند اعتبار و امكانات‌شان را براي فيلمي بگذارند كه احتمال موفقيت آن در گيشه بيشتر به نظر مي‌رسيد. نمي‌شود گفت اشتباه مي‌كردند. استدلال‌شان درست بود، اما اين استدلال، حداقل درباره فيلم «جن‌گير» كار نكرد. فيلم بسيار بيشتر از انتظارات‌شان ديده شد و طبق آماري معتبر، بيشتر از 440 ميليون دلار فروخت. در نوع خودش نيز به فيلمي مهم و جريان‌ساز تبديل شد و اكنون نامش در كنار فيلم‌هايي مانند «رواني» (1960) هيچكاك، «شب مردگان متحرك» (1967)، «درخشش» (1980)، «آرواره‌ها» (1975) و «هالووين» (1978) در فهرست مهم‌ترين‌ آثار سينمايي ژانر وحشت ديده مي‌شود. اما چرا اين فيلم، فيلمي مهم و موفق از آب درآمد؟ پائول مك‌كلور در سايت كوليدردات‌كام دلايلي را در پاسخ به اين پرسش برمي‌شمرد. يكي اينكه «جن‌گير» داستان ساده‌اي دارد و در آن همه‌چيز به صراحت و مستقيم روايت مي‌شود. حتي گاهي شخصيت‌ها در صحبت با يكديگر، نقاط مبهم را روشن مي‌كنند و توضيحي را كه تماشاگر نياز دارد به او مي‌دهند. همچنين هيچ شوخي و كمدي در فيلم وجود ندارد و چيزي از تلخي و ترسي كه بر داستان سايه انداخته است كم نمي‌كند. كارگردان فيلم، ويليام فريدكين - كه همين چند ماه پيش، در تابستاني كه پشت سر گذاشتيم از دنيا رفت- همه‌چيز را سر جاي خودش قرار مي‌دهد و كنش و واكنش‌هاي دخترك و اطرافيانش و نيز آدم‌هاي ديگري را كه درگير ماجرا شده‌اند، به خدمت داستان درمي‌آورد. تصاويري كه او مي‌سازد، با معيارهاي آن زمان، جذاب و بسيار ترسناك هستند و تماشاگر را روي صندلي سينما ميخكوب مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون