ضرورت تفكيك انديشه از كردار
از حرف تا عمل
محسن آزموده
اظهارنظرها و موضعگيريهاي يورگن هابرماس، فيلسوف مشهور آلماني در قبال جنگ اخير حماس و اسراييل و دفاع او از حملههاي صهيونيستها به مردم بيپناه تعجب و در عين حال خشم و ناراحتي بسياري را برانگيخته است و واكنشهاي متفاوت و بعضا تندي را موجب شده تا جايي كه برخي از مرگ هابرماس يا زوال و انحطاط او و بلكه كلا روشنفكري غربي سخن گفتهاند. سنجيدهترين اين واكنشها، نامه متين و مستدل آصف بيات پژوهشگر نامآشناي ايراني است كه در آن موضعگيري اخير هابرماس را با انديشهها و ديدگاههاي او درباره گفتوگو، رهاييبخشي عقلانيت و خرد انتقادي و ارزشهاي روشنگري متعارض خوانده و او را به بازنگري در ديدگاههايش راجع به مناقشه اخير فراخوانده. البته اين اولينبار نيست كه فيلسوف يا انديشمندي حرفي ميزند يا كاري ميكند كه با ايدههايش در كتابها و آثارش، تعارض دارد. در واقع تعارض حرف و عمل يا انديشه و كردار مختص به متفكران و انديشمندان نيست. متاسفانه اين دوگانگي و يك بام و دو هوايي را در بسياري از آدمها ميتوان ديد كه البته امري مذموم است و يك رذيلت اخلاقي محسوب ميشود، ضمن آنكه اين تعارض در ميان متفكران و روشنفكران ناپسندتر از كساني است كه ادعايي ندارند، انگشتنما نيستند و نقش پيشرو و پيشگام بازي ميكنند. اما در نهايت بايد بتوان ميان اين دو ساحت تفكيك كرد (با همه دشواريهاي آن) و معيارهاي قضاوت متفاوتي براي ارزيابي حرف و عمل در نظر گرفت، اگرچه دشوار است. در ماجراي اخير هم بايد به آقاي هابرماس و ساير روشنفكران و متفكران غربي كه گز نكرده، پاره ميكنند، بايد گفت: استاد محترم و عزيز! انديشهها و كتابهاي شما محترم و در جاي خود قابل توجه و بررسي، اما حرفهايتان درباره حمله اسراييل به غزه از جنس ديگري است. قرار نيست هر چه شما ميگوييد يا انجام ميدهيد، درست و پذيرفتني باشد. ما اگرچه دوست داريم، تلائم و هماهنگي ميان انديشه و عمل شما باشد، اما لاجرم محدوديتهاي زندگي انساني را متوجه هستيم و حساب اينها را از هم جدا ميكنيم.