• ۱۴۰۳ شنبه ۱۰ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5662 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۵ دي

به مناسبت 5 دي ‌ماه سالروز تولد بهرام بيضايي

چه كسي‌ دوباره باور نسل‌ها را ورق خواهد زد؟

كامران مشفق‌آراني

حدودا بيست و يكي، دو ساله بودم كه يك روز صبح پسرعمويم كه از قضا هم‌دانشگاه و هم‌رشته بوديم، دو بليت تئاتر با خودش به دانشگاه آورد، اصلا به خاطر ندارم چرا آن روز به دانشگاه رفته بوديم، تنها آنچه در پس ابرهاي غليظ خاطراتم ورق مي‌خورد، فضاي اجتماعي و سياسي سال هشتاد و چهار است كه عموما براي من كه بسيار جوان و ناآگاه بودم شديدا غبارآلود به نظر مي‌رسيد، ترس از آينده روزهاي جواني‌مان در كنار آمال و آرزوهايي كه با خود سر كلاس‌هاي دانشكده با كوله‌باري از استرس يدك مي‌كشيديم به راستي انتها نداشت. دولت اصلاحات با تمام آرمان‌هايش تمام شده و عصر جديد با تمام ملايمات و ناملايماتش در شرف وقوع بود، آن روز عصر ما با اتوبوس شركت واحد خود را به تئاتر شهر رسانديم براي ديدن تئاتر «مجلس شبيه؛ در ذكر مصايب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رُخشيد فرزين»، اين اولين و آخرين باري بود كه استاد بيضايي را از نزديك ديدم، آن تجربه براي من كه چيز زيادي از فضاي سينما و تئاتر نمي‌دانستم بسيار فرا‌تر از يك نمايش رقم خورد، همان شب بيش از پيش مصمم شدم تا بيشتر مطالعه كنم و هنگام خروج از سالن نمايشنامه «مرگِ يزدگرد» را همانجا و در مسير خروج خريدم و در مسير خانه تلاش كردم آن را بخوانم گرچه ذهن لاغر آن دوران من از فهم مفاهيم عميق نقش بسته در آن بسيار عليل به نظر مي‌رسيد، اما گويي جهاني حقيقي لكن ناشناخته در جلوي چشمانم پديدار شده بود كه من تا به آن روز آن را نمي‌شناختم. نوشتن از بهرام بيضايي با آن ابعاد و گستره تاثيرات عميقش بر ادبيات، تئاتر و سينماي ايران بر كسي پوشيده نيست و اين براي شخصي چون من اصلا كار آساني نيست، آخر مگر مي‌توان در مورد او نوشت و تمام مشقت‌هاي پيراموني‌اش را در ادوار مختلف در نظر نگرفت؟ مگر مي‌شود به آساني تجربه تاثير آثار او را بر نسل‌ها ناديده گرفت؟ چه كسي‌ دوباره و به زبان امروز «سگ‌كشي» را براي ما روي پرده نقره‌اي خواهد آورد؟ و چه كسي با چه قلمي چنين توانايي‌اي را دارد تا نسل تازه نفس ايران را با سختي‌هاي مسير خلق شاهكارهاي او آشنا كند؟ گرچه نه تنها به باور حقير كه به باور خيلي از بزرگان آثار او در تمامي حوزه‌هاي فعاليت وسيعش تا سال‌ها چراغ راه فرزندان اين سرزمين خواهد بود. در ايام جواني به خود مي‌باليدم كه او از تبار همشهريان من يعني آران از توابع كاشان است، روزگار كه سپري شد به خود باليدم كه او هموطن من و يك چهره ايراني‌ است، اما امروز كه بهتر نگاه مي‌كنم، ژرفاي انديشه اين بزرگمرد پرتلاش و پراستقامت، مرزهاي سرزمين مادري را نيز پشت سر گذاشته و ديگر در اين چارچوب‌هاي تصنعي جغرافيايي نمي‌گنجد، چراكه آثار او به زبان‌هاي گوناگون در پهنه گسترده جهان ترجمه و در بسياري از كشورها روي صحنه رفته است، از تمام اينها اگر بگذريم بهرام بيضايي امسال در پنجمين روز زمستان در حالي قدم به هشتاد و پنج سالگي مي‌گذارد كه همچنان در كسوت استادي دانشگاه استنفورد روزگار سپري مي‌كند و جاي خالي او درمیان خيل دوستدارانش و در زادگاهش بيش از پيش احساس مي‌شود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون