• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5665 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۹ دي

فرصت بي‌نظير يادگيري در اعتلاي فرد و جامعه

محسن حاجي‌ميرزايي

بحث درباره مسووليت‌هاي نظام حكمراني نسبت به آموزش و پرورش را با طرح پرسش‌هايي آغاز مي‌كنم: 
 نخستين پرسش اين است كه وقتي از نظام تعليم و تربيت سخن مي‌گوييم در اصل راجع به چه موجوديتي صحبت مي‌كنيم، اندازه و اهميت آن چيست؟ كاركرد اين نظام چيست و پيامدهاي كاستي در توجه به آن كدامند؟ بديهي است اندازه و اهميت يك موضوع در ميزان و كيفيت توجه به آن تاثير مستقيم و تعيين‌كننده دارد. انسان موجودي است كه در پرتو آگاهي هويت مي‌يابد. فرهنگ و تمدن امري اكتسابي و محصول قابليت يادگيري در انسان است. انسان‌ها چون مي‌توانند ياد بگيرند و يادگيري خود را، انباشته، طبقه‌بندي، تحليل و منتقل كنند و تجارب خود را با ديگران به اشتراك بگذارند، مي‌توانند نهاد‌سازي كنند، فرهنگ و تمدن را رقم بزنند. نهادها، قواعد بازي جمعي و الگوهاي مناسبات اجتماعي هستند. انسان‌ها با اتكا به نهادها، پيش‌بيني‌پذير شده و راه و رسم تركيب در جامعه را كسب مي‌كنند. روابط اجتماعي، اقتصادي و سياسي در متن نهادها شكل مي‌گيرد. به عبارت ديگر اين نهادها هستند كه با معرفي قواعد، زيست در جامعه انساني را ممكن مي‌كنند. اينكه چگونه تشكيل خانواده بدهيم، كسب و كار داشته باشيم، با ديگران ارتباط برقرار كنيم، مطالبات خود را پيگيري كنيم در الگوهاي ارايه شده توسط نهادها تعيين مي‌شود. داگلاس نورث، اقتصاددان و دريافت‌كننده نوبل اقتصادي تغييرات پايدار در جوامع را محصول تغيير در نهادها و تغيير نهادها را بر اثر تغيير در مدل‌هاي ذهني مشترك معرفي مي‌كند و شكل‌گيري مدل‌هاي ذهني را متاثر از نظام ترجيحات و يادگيري معرفي مي‌كند. انسان‌ها به مدد قابليت يادگيري و در تعامل با ديگران ياد مي‌گيرند، يادگيري‌ها را در تعاملات جمعي به كار مي‌برند و متناسب با واكنش‌هاي اجتماعي كنش و واكنش‌هاي خود را اصلاح مي‌كنند و محصول اين تبادل يادگيري‌ها و كنش و واكنش‌هاي اجتماعي توليد قواعد جمعي است كه مبناي تعاملات بعدي قرار مي‌گيرد..

اين الگو پايدار مي‌ماند تا با الگوي ديگري جايگزين شود و الگوي ديگر نيز متاثر از نظام ترجيحات و يادگيري متولد مي‌شود و بدين‌سان تغييرات شكل مي‌گيرد، پايدار يا با تغيير ديگري روبه‌رو مي‌‌شود. فهم من از تغييرات پاراديمي بيان شده توسط توماس كوئن و جايگزيني پارادايم‌هاي جديد نيز در همين چارچوب قابل توضيح و تبيين است. بيان اين مقدمه كه كمي نيز طولاني شد با اين انگيزه صورت گرفت كه مهم‌ترين، فراگيرترين و تاثيرگذار‌ترين رفتار آدمي، يادگيري است. همه ‌چيز از يادگيري آغاز مي‌شود. در منطق قرآني انسان‌ها در شرايطي به دنيا مي‌آيند كه هيچ نمي‌دانند و با برخورداري از سه قابليت بسيار ممتاز سمع، بصر و فواد و در پرتو تعامل با طبيعت و انسان‌ها كسب آگاهي مي‌كنند، يافته‌هاي خود را اصلاح، انباشته، متراكم، طبقه‌بندي، تجزيه و تحليل، استنتاج و منتقل مي‌كنند. در تعاملات پيوسته انسان‌ها با يكديگر به تدريج نهاد، فرهنگ و تمدن شكل مي‌گيرد و تمايزات انسا‌ها و جوامع با يكديگر، كارايي و اثربخشي نهادها، ميزان غناي فرهنگ و پرباري تمدن را مي‌توان در پرتو چنين تبييني توضيح داد. 
وقتي يادگيري تا اين اندازه مهم است، آموزش و پرورش نهادي است كه به موجب قانون مسووليت دارد نظام يادگيري عمومي و پايه را طراحي و اجرا كند. وقتي گفته مي‌شود آموزش و پرورش هويت‌ساز، فرهنگ‌ساز، تمدن‌ساز و آينده‌ساز است با اتكا به چنين تبييني است. آموزش و پرورش عمومي، مهم‌ترين ركن فرهنگ و تمدن و ساختن آينده، مصونيت‌بخش و توانمندساز در رويارويي با پدیده‌هاي نوظهور و آسيب‌هاي جسمي، فكري، رواني و اجتماعي است. خروج از استيصال، درماندگي و انفعال در پرتو كيفيت نظام يادگيري و برخورداري از فرصت‌هاي باكيفيت آن ميسر مي‌شود. افراد بر پايه ميزان يادگيري، امكان بروز و ظهور مي‌يابند و نقش‌آفريني مي‌كنند.
آنچه هستيم چه خوب و چه بد، چه درست يا نادرست و مجموعه مناسباتي كه در ميان‌مان حاكم است چه عادلانه و چه ظالمانه و تمام فعاليت‌هايي كه انجام مي‌دهيم چه كارا و اثربخش و چه بي‌خاصيت و اتلاف‌كننده و... همه محصول نظام يادگيري است و اصلاح هر يك از آنها جز از مسير اصلاح نظام يادگيري ميسر نخواهد بود.
اگر جامعه ما قادر به گفت‌وگو نيست، اگر درصدد رمزگشايي از دلايل ناكامي‌هاي مزمن در مسير توسعه و پيشرفت نيستيم، اگر قادر به حل پايدار مسائل نيستيم و اگر آسيب‌هاي اجتماعي گسترده و فزاينده است و به سنين كودكي تسري يافته، مي‌توان از مسير نظام يادگيري تحليل، رمزگشايي و نتيجه‌گيري كرد يا مي‌توان از همين طريق توانمندي ملي را ارتقا بخشيد، ظرفيت حل مسائل را بالا برد، نسبت به آسيب‌هاي متنوع فردي و جمعي پيشگيري و مصونيت‌سازي كرد. 
البته ضروري مي‌دانم در اينجا تصريح كنم كه عرصه يادگيري گسترده و پهناور است و آموزش و پرورش را مي‌توان متولي بخش رسمي، برنامه‌ريزي شده، پايه، عمومي و الزامي آن بدانيم و ساير عرصه‌ها از قبيل خانواده، گروه همسالان، رسانه‌ها و نهادها و نظام ترجيحات نيز در توسعه يادگيري انسان‌ها نقش دارند كه مي‌تواند همراستا با بخش آموزش رسمي يا غير همراستا باشد. با اين توصيف همچنان مي‌توان به دلايل برنامه‌ريزي شده، آگاهانه، الزامي، عمومي و با پايش و ارزشيابي مستمر بودن، نقش آموزش عمومي در يادگيري را نقشي متمايز و راهبردي شناسايي كنيم. اين بحث را در روز ديگر پي مي‌گيريم.
 وزير اسبق آموزش و پرورش

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون