۶ متهم با راهاندازي باندي به نام خفاشسياه، اسلحه به دست وارد خانهها ميشدند و نهتنها دست به سرقت اموال باارزش ميزدند كه با تهديد اسلحه، زنان و دختران را مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميدادند. از مدتي قبل پليس پايتخت در جريان فعاليت يك گروه خشن قرار گرفت كه دست به سرقتهاي سريالي از خانهها ميزدند. اعضاي اين باند صورتشان را با نقاب پوشانده و با تخريب قفل در يا بالكن وارد خانهها ميشدند. آنها با اسلحه افرادي را كه در خانهها حضور داشتند تهديد به قتل ميكردند و سپس هرچه اموال قيمتي در خانه بود را به سرقت ميبردند. دزدان مسلح اما در برخي از سرقتهايشان دست به اقدامات هولناكي هم زده بودند. آنها پس از ورود به تعدادي از خانهها، دست و پاي ساكنان داخل خانه را با طناب بسته و سپس زنان يا دختران را مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميدادند. اين اقدامات هولناك دزدان، باعث شد تيم ويژهاي از كارآگاهان وارد عمل شده و تحقيقات براي دستگيري دزدان آغاز شود. سرقتهاي خشن اين گروه ادامه داشت و آنها سعي ميكردند خيلي حرفهاي عمل كنند. سارقان پلاك ماشين را مخدوش كرده و از خودروهاي سرقتي استفاده ميكردند تا پليس نتواند شناساييشان كند. آنها صورتشان را كاملا ميپوشاندند تا دوربينهاي مداربسته هم نتواند به پليس كمك كند و در اين شرايط تحقيقات كارآگاهان زيرنظر قاضي محمد ولدي بيرانوند، بازپرس شعبه هفتم دادسراي ويژه سرقت براي شناسايي اعضاي اين گروه خشن ادامه داشت. تيم تحقيق در ادامه بررسيها متوجه شد كه اعضاي اين باند در جريان سرقتهايشان باعث مرگ يك مرد هم شدهاند. ماجرا از اين قرار بود كه سارقان مسلح پس از ورود به خانهاي، دست و پاي پدر خانواده را بستند و به سمت همسر و فرزندانش هجوم بردند تا با تهديد آنها رمز گاوصندوق را به دست آورند. مرد ميانسال نيز قصد داشته خانوادهاش را از دست سارقان نجات دهد اما بهدليل شوك ناشي از اين حمله وحشيانه دچار سكته قلبي شده و جانش را از دست داده است. تلاش تيم تحقيق براي دستگيري سارقان ادامه داشت تا اينكه چند روز قبل اتفاق عجيبي افتاد. زوج جواني كه مدتي قبل به دام اين باند افتاده بودند، براي هواخوري به پارك رفته بودند كه بهصورت اتفاقي يكي از متهمان را در پارك ديدند. آنها فورا با پليس تماس گرفتند و با كمك افرادي كه در پارك بودند متهم را دستگير كردند و تحويل ماموران دادند. هرچند متهم منكر سرقت و آزار و اذيت جنسي بود اما وقتي شواهد را عليه خود ديد لب به اعتراف گشود و گفت با همدستي 5نفر از دوستانش باند سرقت تشكيل دادهاند و بهصورت سريالي دست به سرقتهاي خشن و مقرون به آزار ميزنند. با اعتراف اين مرد، همدستان او يكي پس از ديگري دستگير شدند و تحقيقات از آنها ادامه دارد. اين در حالي است كه بخشي از پرونده كه مربوط به اتهام تجاوز به عنف متهمان بوده، به دادگاه كيفري ارجاع شده است.
سركرده باند در پروندهاش سابقه سرقت دارد اما حالا اتهام آزار و اذيت جنسي نيز به پرونده او اضافه شده است. متهم در رابطه با پروندهاش به برخي سوالات پاسخ ميدهد.
سرقتهايتان را از چه زماني شروع كرديد؟
حدود 2 سال قبل از زندان آزاد شديم و چند مورد سرقت انجام داديم اما يكسال به خودمان استراحت داديم و سرقتها را متوقف كرديم. از چند ماه قبل دوباره شروع به سرقت كرديم اما اينبار شگردمان متفاوت بود.
شگردتان چگونه بود؟
روش سرقتها مثل قبل بود اما اينبار وسوسه شديم و كاري كرديم كه نبايد ميكرديم. آن موقع اصلا حالت عادي نداشتيم و الان هم خيلي پشيمانيم.
مگر انگيزهتان سرقت و به دست آوردن پول نبود؟ پس چرا زنان و دختران را مورد آزار جنسي قرار داديد؟
دست خودمان نبود و حالت عادي نداشتيم.
خانههاي خاصي را براي سرقت انتخاب ميكرديد؟
خانههايي كه صاحبخانه در آنها حضور نداشت را انتخاب ميكرديم. اول زنگ خانههايي را كه چراغشان خاموش بود ميزديم و چنانچه كسي باز نميكرد با تخريب در يا از راه بالكن وارد ميشديم و نقشهمان را اجرا ميكرديم.
گفتيد يكسال به خودتان استراحت داديد، چرا؟
چون پول كافي به دست آورده بوديم. از طرفي نميخواستيم دستگير شويم. پولمان كه تمام شد دوباره سرقت را شروع كرديم.
ميدانيد يكي از مالباختگان از ترس سكته قلبي كرده و جان باخته است؟
آن روز متوجه شديم كه طرف حالش بد شد اما فكرش را نميكرديم كه جانش را از دست بدهد. مرگ او به ما ارتباطي ندارد.
در همه سرقتهايتان، دختران و زنان را مورد آزار و اذيت جنسي قرار داديد؟
نه. بيشتر وقتها فقط دست و پاي افرادي را كه در خانه بودند ميبستيم، سرقت را انجام ميداديم و بعد آنجا را ترك ميكرديم. شايد 2 يا 3 مورد آزار و اذيت جنسي داشتيم. ما گل ميكشيديم و در حال خودمان نبوديم.
چطور دستگير شديد؟
يكي از اعضاي باند رفته بود پارك تا يكي از دوستانش را ببيند كه از بخت بدمان يكي از شاكيان او را ديد. او تنها كسي بود كه موقع سرقت ماسك نداشت و شناسايي شد.
ظاهرا براي باندتان هم اسم گذاشتيد؟
بله. اسم باندمان را گذاشته بوديم خفاش سياه. بچهها به خفاش سياه راي دادند و به اين ترتيب نام باندمان شد خفاش سياه ...