نگاهي به دومين رويداد تئاتر در دانشگاه تربيت مدرس
آسيبشناسي بحرانهاي تئاتر
آناهيتا ايزدي
دومين «رويداد تئاتر تربيت مدرس» روز شنبه شانزدهم ديماه با سخنراني دكتر مهدي حامدسقايان، مديرگروهِ كارگرداني و بازيگري دانشكده هنر، در دانشگاه تربيت مدرس افتتاح گرديد. سقايان در سخنان خود به اهميت تئاتر دانشگاهي و تاثير آن بر تئاتر كشور و همچنين به عنوان امكاني مناسب براي پژوهش و آزمون و خطا اشاره نمود. اين رويداد به مدت چهار روز در سالن دكتر محمدرضا خاكي برگزار شد كه مجموعا در آن نوزده اجرا بر روي صحنه رفت. در پايان هر روز جلسات نقد و بررسي با حضور محمدحسن خدايي، مازيار نيستاني، حميد مرادويسي، اشكان خيلنژاد و آناهيتا ايزدي و با مديريت ارسلان شهبازبيگي برگزار شد. خانمها سميرا سرچاهي و دريا شيخ اسدي به ترتيب به عنوان دبير و مسوول امور اداري و اجرايي همايش و دكتر فارس باقري، به عنوان استاد راهنما و مشاور، در برگزاري اين رويداد حضوري فعال و موثر داشتند. دكتر محمدرضا خاكي نيز به عنوان مهمان ويژه در روزهاي شنبه و يكشنبه با سخنان خود بر ضرورت نقد و برقراري ديالوگ ميان منتقدين و عوامل اجرايي تئاتر تاكيد بسيار داشته و يكي از معضلات تئاتر كشور را بينيازي جامعه تئاتري در برقراري ديالوگ در حوزههاي عملي و نظري با يكديگر ارزيابي كرد. برگزاركنندگان و گروههاي اجرايي جهت كسب مجوز در برپاداشتن اين رويداد با موانع اداري بسيار روبهرو شدند كه در نتيجه تنها يكماه فرصت تمرين و رساندن پروژههاي خود به مرحله اجرا را در اختيار داشتند. متاسفانه تاثير اين امر و كمبود زمان تمرين در كيفيت اجراها نيز كاملا مشهود بود. اين رويداد اما با استقبال فراوان تماشاگران و دانشگاهيان روبهرو شد كه به واسطه آن فضاي گرم و فرهنگي بيسابقهاي در اين دانشگاه حاصل آمد. اگرچه اين رويداد فاقد داوري و فضاي رقابتي متداول در جشنوارههاي دانشگاهي بود، اما تماشاگران از طريق پنل نظرسنجي امكان مشاركت و امتيازدهي به اجراها را در اختيار داشتند. دومين رويداد تئاتري تربيت مدرس روز سهشنبه نوزدهم ديماه با راي تماشاگران به سه اجراي «پرولوگ» به كارگرداني ارسلان شهبازبيگي، «Connection» به كارگرداني مرتضي عبدالملكي و «مرگ در ساعت سگ» به كارگرداني كيانوش محمدي، به عنوان آثار برتر، خاتمه يافت. از ديگر آثار قابل تامل در اين رويداد ميتوان به اجراهاي «آفازي» به كارگرداني احمد بهاروند، «هملت است» به كارگرداني آريا كيانفرد و «ملكه زيبايي لي نين؛ يك آميختگي» به كارگرداني نسيم خسروشاهي اشاره نمود. اكثر گروههاي شركتكننده در اين رويداد از منظر فرم اجرايي به تئاتر فيزيكال و Performance Art گرايش داشته كه بهواسطه اين تمايل، در غالب اجراها محوريت از متن گرفته شده است تا روايت و خط داستاني از طريق بدن و فرم پيش رود. بهرغم اين گرايش، مخاطب اما با بدنها و فرمهايي روبهرو است كه نميتوانند او را از منظر زيباييشناسانه به وجد بياورند و در بيشتر مواقع نيز قادر به ارايه كيفيت متناسب با ايده اجرايي نيستند و از آن عقب ميمانند. به همين منظور اجراها در ايجاد آن درگيري عاطفي با مخاطب كه از ضرورتهاي تئاتر است، غالبا ناتوان باقي ميمانند. در بررسي آثار اين رويداد و با ارجاع به بسياري از آثار نسل جديد (به ويژه در يكسال گذشته و حضورشان در تئاتر بدنه) ميتوان به يك سير نزولي در بازيگري و همچنين فقدان بنيانهاي نظري در فرآيند توليد اجرا در تئاترمان اشاره نمود. فقداني كه ريشه آن را بايد در دانشگاههاي تئاتر كشورمان جستوجو كرد. عدم تنوع در انتخاب اساتيد و آموزش متدها و فرمهاي مختلف تئاتري و همچنين عدم سرمايهگذاري جهت برگزاري كارگاهها و همايشهاي بينالمللي در نهادهاي فرهنگي و دانشگاهي (همانند آنچه در سياستگذاريهاي فرهنگي دولت هفتم و هشتم تبادل فرهنگي با تئاتر اروپا را ممكن ساخت) از يكسو و فقدان انگيزه، جديت، سختكوشي و روحيه جستوجوگري در دانشجويان، از سوي ديگر، بازيگري در تئاتر و فرآيند توليد را به امري سخيف تبديل نموده است. ظاهرا تاسيس و رشد كمي آموزشگاهها و كارگاههاي خصوصي نسبت به دو دهه قبل، به ويژه در پايتخت، نيز نتوانسته به پرورش بازيگراني توانمندتر و كارگرداناني مسلط به مباني نظري كمك چنداني كند. بنابراين برگزاري چنين رويدادهاي دانشگاهي ميتواند در تشخيص و آسيبشناسي بحران و ايجاد بستري جهت رفع فقدانهاي موجود موثر باشد.