نگرانيها از افزايش خشونتهاي سكسيستي عليه زنان در مستطيل سبز
آيا فوتبال واقعا زنان را ميپذيرد؟
تبعيض جنسي در فوتبال رو به افزايش است ؛ در اينجا چيزي است كه بايد تغيير كند
ترجمه: مرضيه حسينخاني
زناني كه در فوتبال كار ميكنند بهطور فزايندهاي مورد هدف قرار ميگيرند. سوالي كه مطرح ميشود اين است: آيا فوتبال واقعا زنان را ميپذيرد؟
حوادث اخير در رسانههاي اجتماعي و مناطق دورتر نشان داده است كه همچنان زنان در فوتبال منزوي ميشوند و همچنان مورد تهديد قرار ميگيرند، در مورد شايستگيهايشان سوال ميشود و به آنها گفته ميشود كه جايي براي كار در فوتبال ندارند.
كارشناسان و مفسران زن و همچنين بازيكنان و زناني كه در سراسر جهان در فوتبال كار ميكنند، به دليل انجام كارهايشان بهطور مداوم با آزار و اذيت مواجه شدهاند.
در هفتههاي گذشته در فوتبال انگليس ما منظمتر از هميشه شاهد گزارشهايي از تبعيض جنسي هستيم. گزارشهاي ما حاكي از افزايش قابل توجه سوءاستفاده از رسانههاي اجتماعي و افزايش چهار برابري در شعارهاي دستهجمعي مرتبط با جنسيت است. گزارشها نشان ميدهد شعارهاي تودهاي جنسيتي در بازيها در نيمه اول اين فصل چهار برابر شده است.
يك خبرنگار زن در بازي اخير فولام و برنلي در ليگ برتر مردان شركت كرد، جايي كه ربكا ولش اولين داور زن در ليگ برتر شد. براي يك زن هوادار فوتبال، ديدن پيشگامي فردي مانند ولش بايد هيجانانگيز باشد. اما اين ضمنا باعث ترس نيز ميشد، زيرا ميدانستيم كه او بدون توجه به تواناييهايش به عنوان داور، به گرمي مورد پذيرش همه طرفداران قرار نخواهد گرفت.
پوشش رسانهاي براي اولين حضور ولش مثبت بود. اما گزارشهايي دريافت كرديم توسط همكارم كه آنجا بود پشتيباني شد و نشان داد كه طرفداران عبارات جنسي را عليه ولش فرياد ميزدند و در طول بازي نيز شعارهاي جنسيتي را عليه ولش ميخواندند. اين آزار توسط مردان در سنين مختلف از نوجوانان گرفته تا افراد 60 و 70 ساله انجام شده است. آيا اين رفتار در هر محل كار ديگري قابل قبول است؟ نه!
در ادامه ميشود به رفتار نفرتانگيز برخي از افراد شاغل در فوتبال نيز پرداخت. نمونه اخير دني سندا، دستيار مدير سابق چارلتون است كه به دليل تجاوز جنسي به دو زن در حين شركت در يك دوره مربيگري در خارج از كشور، چهار سال محروميت دريافت كرد. محروميت او از شش سال به دليل اعتراف زودهنگامش به تخلف، كاهش يافت. او با پيگرد كيفري روبرو نشد و اين در حالي است كه او در واقع بايد در حال گذراندن حكم زندان باشد.
من از تجربه حضور در دورههاي مربيگري ميتوانم به شما بگويم كه اين دورهها براي حضور زنان برنامهريزي نشده است. تمام معلمان FA كه من داشتهام، مرد بودهاند كه اغلب تجربه كمي از كار با زنان يا فوتبال زنان داشتهاند. من زبان قديمي را تجربه كردهام. كلماتي مانند «عزيزم» و «قند عسلم» كه ممكن است براي من توهينآميز نباشد اما باعث ميشود شما احساس كنيد با رفتارهاي متفاوتي روبرو هستيد.
يكي از زنان در پرونده سندا «نگراني خود را در مورد تاثيري كه گزارش اين حادثه ممكن است بر آينده شغلي او داشته باشد، ابراز كرد.» اين نشان ميدهد كه زنان در يك محيط تحت سلطه مردان چقدر احساس حمايت ميكنند.
همچنين چندين مورد سوءاستفاده جنسي و خشونت عليه زنان در مورد فوتباليستهاي مطرح در طول سالها وجود داشته است. بسياري از آنها منجر به محكوميت نشدهاند. اين به دختران جواني كه مشتاق كار در فوتبال هستند، يا زناني كه قبلا در اين بازي كار ميكردند، در مورد ايمني آنها، چه ميگويد؟
بنابراين، چه چيزي بايد تغيير كند؟ ما به بازنگري در سياستها و فرآيندهاي حفاظتي و افشاي اخبار مربوط به زنان و دختران درگير در فوتبال نياز داريم. ما بايد بدانيم كساني كه محروميت دريافت ميكنند بهطور مناسب و تنبيهشده به بازي بازگردانده ميشوند، بنابراين آنها نميتوانند بدون ابراز پشيماني و تغيير رفتار بازگردند.
همچنين ضروري است كساني كه در مناصب قدرت هستند، پخشكنندگان اصلي، مقامات فوتبال و نهادهاي حاكم، صداي قويتري در برخورد با تبعيض جنسي و زنستيزي نشان دهند. شما ميتوانيد همه طرحهاي برابري، تنوع و شمول در جهان را بنويسيد، اما همه اينها چه فايدهاي دارند مگر اينكه با اقداماتي مورد پشتيباني قرار بگيرند و خارج از سازمانتان به اشتراك گذاشته شود؟
به دلايلي كه بيان نشده است، به نظر ميرسد كه تلويزيون تمايلي به صحبت در مورد مسائل اخيري كه زنان را تحتتاثير قرار ميدهد، ندارد، شايد ميترسند كه اين موضوع باعث ناراحتي مخاطبان آنها شود و بر حاشيه سود تاثير بگذارد. فوتبال بايد نشان دهد كه واقعا يك بازي براي همه است، بهجاي اينكه مدام كمپينهاي جديدي بياوريم كه هيچ محتوايي ندارند.
در نهايت، ما بايد از پذيرش تبعيض جنسي و زنستيزي به عنوان نوعي شوخي دست برداريم. اين نيست. اين تبعيض است و بايد با آن برخورد كرد. ما قاطعانه بر اين باوريم كه زنستيزي بايد به عنوان جنايت ناشي از نفرت طبقهبندي شود تا مرتكبين همان مجازاتها و عواقبي را داشته باشند كه براي ساير جنايات ناشي از بروز نفرت دريافت ميكنند.
ما بايد بتوانيم در اين عصر مدرن به دختران و پسران جوان اجازه دهيم هرچه هستند آرزوهاي يكساني داشته باشند. برخي ممكن است استدلال كنند اين يك جاهطلبي ساده است كه به نظر به واقعيت نميرسد.