توافق بر مساله مشترك راهكار برونرفت از مشكلات
زهرا نژادبهرام
جستوجوي راهكار براي حل مشكلات و مسائل و پيچيدگيهاي روزگار كنوني نيازمند نگاهي دوباره به ساختارها و كاركردهاي متفاوت است. تفاوت در نگاهها، تضاد در رويكردها، فاصله عميق ميان خواستهها و... جملگي در شرايط كنوني كشور بيانگر نياز به راهي ديگر است. راهي كه بتواند بخش بزرگي از مشكلات را مرتفع كند بدون آنكه نيازمند توافق بر اصول و ساختارها و نگرشهاي خاص سياسي باشد. به عبارت ديگر از آنجا كه ما در زمين واحد، دردهاي مشترك، زندگي مشترك و كشوري مشترك زندگي ميكنيم نيازمند حل مسائل هستيم. حال كه اشتراكاتمان، ما را به صورت تاريخي مجبور به حل مساله ميكند نيازمند توافق بر مسائل مشترك هستيم بدون آنكه باورها و نگاهها و ديدگاههاي مشترك داشته باشيم. ما شهروندان فارغ از هر نوع ايده و تفكر، فارغ از هر نوع جهتگيري سياسي و اقتصادي اهالي اين كشور هستيم و نيازمند حل مسائل مبتلا به خود ميباشيم بدون آنكه مجبور باشيم ايدهها، علايق، رويكردها و... خود را مشترك كنيم. اين رويكرد را از ديدگاههاي دكتر محمد مجاهدي وام گرفتهام كه بايد بر سر مسائل مشترك به توافق برسيم، چراكه تجربه 44 سال گذشته مويد اين حقيقت است كه به دلايل متعدد سياسي و اقتصادي و... نتوانستهايم به تعريف واحدي از حل مساله برسيم چون تعلقات گروهي و فردي و باور به حقانيت خود مانع از رفع مشكلات و كاهش مسائل شده است.
از اين رو لازم است براي حل مسائل خود تلاشي دوباره كنيم. كه الزاما نيازمند كسب قدرت در عرصههاي گوناگون قانونگذاري، اجرايي يا قضايي و نظامي نيست بلكه نيازمند عزم جدي براي ادامه حيات و زندگي است.
لذا شايد كه امكان گفتوگو نداريم چون لوازم آن را تهيه نكردهايم و شايد حتي فضاي گفتوگو را تنگ كردهايم. و گاهي به صورت فصلي سعي در گفتوگو محوري داريم. گفتوگو ابزاري براي رسيدن به ديدگاههاي سياسي و اجتماعي و... شده و اين مهم براي ما نهادينه نشده است. اما نيازمند حل مساله هستيم. پس با نگاهي براي حل مساله بدون آنكه روي به دست آوردن ابزارهاي قدرت تمركز كنيم. مسائل مشترك را جستوجو كنيم. و نوعي تفاهم عمومي براي حل آنها ايجاد كنيم شايد بتوانيم از اين منظر فضاي زيست مشترك خود را مناسبتر سازيم. راه بلندي تا توافق عمومي و دوري از هم نظري و شكلگيري كانونهاي گفتوگو داريم اما امكان حل مساله هنوز از ما سلب نشده است. مسائلي چون كمبود آب، آلودگي هوا، مهاجرت، نرخ آموزش ترك تحصيلكردگان، خشونت خانگي و... قابليت حل دارند به شرط آنكه بخواهيم مسالههاي خود را حل كنيم. ما ميتوانيم بدون آنكه از مواضع سياسي خود دور شويم بدون آنكه توافقي براي ايجاد مباني گفتوگو داشته باشيم مسائل جدي جامعه خود را حل كنيم. مسالهاي مثل آلودگي هوا فارغ از تعلقات سياسي و حزبي و ايدئولوژيك مساله جدي جامعه ماست بياييد روي همين تمركز كنيم.
در واقع، هوايي كه تنفس ميكنيم فارغ از هر نوع نگرش سياسي و هر نوع دسترسي به قدرت براي همه است. آلودگي آن نه فقط براي گروهي خاص بلكه براي همه است. با هر نوع تفكر سياسي، با هر نوع سواد دانشگاهي يا غيردانشگاهي، با هر نوع طبقه اقتصادي و... حتي اگر براي كوتاهمدت هم به جايي كه آلودگي وجود ندارد سفر كنيم، باز آلودگي هوا را درك ميكنيم. همين ميتواند بستري براي حل مساله باشد. بايد توان مشترك جامعه و حاكميت در حل اين مساله بهكار گرفته شود و جامعه و حاكميت و سياست و اقتصاد را كنار هم قرار دهد. شايد بتوان گفت عادلانهترين امر موجود در كشور همين هوا است براي همه به صورت يكسان است. همه داريم از اين هوا تنفس ميكنيم. اين عدالت ناصواب را با همت جمعي ميتوان حل كرد. به گفته رييس بيمارستان سينا تهران در مطالعات جهاني اگر دنبال مواردي بگرديم كه دياكسيدگوگرد (SO2)، ديگر آلايندههاي پالايشگاه، فلوئور ناشي از آلومينيومسازي و... در كنار هم وجود داشته باشد پاسخ اين است كه چنين موردي در دنيا پيدا نخواهيم كرد كه همه اين آلايندهها كنار هم باشد. ما در يك شرايط استثنايي زندگي و تنفس ميكنيم. شايد آيندگان روي ژنهاي ما بررسي بكنند و ببينند كه چگونه يك جمعيتي به دست خودشان چه بلايي سر خودشان آوردند. (1)
يا نگاه عضو دوره ششم شوراي شهر تهران كه گفته است در سال 1400 تعداد مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا در تهران 6 هزار و 398 نفر بوده است. (2) يا گفته رييس مركز ملي هوا و تغيير اقليم سازمان حفاظت از محيطزيست: «در بررسيهاي انجام شده توسط وزارت بهداشت در ۳۳ شهر (سال ۱۴۰۱)، بيش از ۲۶ هزار نفر به دليل مرگ و مير منتسب به آلودگي هوا جان خود را از دست دادند كه خسارت معادل آن ۱۱.۳ ميليارد دلار برآورد شده است، طبق اين گزارش تهران بيش از ۶ هزار مرگ و مير منتسب به آلودگي هوا داشته كه خسارت معادل آن ۳ ميليارد دلار است.(3)
اين همه شواهد و عينيت زندگي در شهرهاي بزرگ و كوچك حاكي از مساله مشترك است. مساله آلودگي هوا همه ويژگيهاي مساله بودن را دارد، از نظر همه علوم، اين مساله است. درك مشترك همه اعضاي جامعه اعم از مديران و شهروندان در اين امر ذهنيت مشتركي ايجاد كرده است. پس نيازمند نوعي توافق است. توافق براي حل آن.
ما براي خودمان و فرزندانمان بايد روي اين مساله تمركز كنيم و براي حل آن از توان جمعي بهره بگيريم و اين را نه به خاطر سياست نه به خاطر قدرت نه به خاطر كرسي مجلس نه به خاطر دستيابي به اهداف گروه و حزب بلكه براي زنده ماندنمان و سالم ماندنمان انجام بدهيم.
شايد اين مهم بتواند گام نخست در دسترسي به امكان گفتوگوي مشترك باشد. باور به حل مساله و تمركز بر مساله مشترك گام بلندي است كه نيازمند بستر توافق جمعي است از مردم تا مديران، از كنشگران اجتماعي تا كنشگران سياسي، از حجاببان تا معترض به حجاب اجباري، از قاضي تا فعال اقتصادي و... همه بايد در اين گام مشترك با هم باشند. براي حل مساله گام پيش بگذاريد. رهبران سياسي. صاحبان قدرت اقتصادي و سياسي الان وقت حل مساله بزرگ كشور است.
1-https: //ettelaat.com/fa/news
2-https: //www.farsnews.ir/news
3-https: //www.tabnak.ir