يارگيري و ايجاد اجماع عليه تروريسم بين المللي اسراييل
تا با گستردهتر شدن زمينه درگيري فشار از روي اسراييل و شخص نتانياهو براي كنار رفتن فشارهاي سياسي بر وي برداشته شود.
اما عمليات اخير اسراييل پيامهايي را براي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي به دنبال خواهد داشت، نخستین پيام براي سوريه است چرا كه اسراييل با حملات اخير خود به شكلي آشكار حاكميت سرزميني سوريه را برخلاف قوانين و هنجارهاي بينالمللي نقض كرد. در اين زمينه توجه به سوريه و چگونگي عملكرد پدافند هوايياش و نياز به تشديد مسائل حفاظتي و بررسي اوضاع حفظ اطلاعات و عدم درز آن به جاسوسان اسراييلي بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد. دست يافتن اسراييل به اطلاعات دقيقتر ميتواند حاصل تشديد اقدامات اطلاعاتي خودش در راستاي استراتژي زدن سر مار باشد، ميتواند از كمك نيروهاي وابسته داخلي سوريه بهره ببرد و ميتواند از كمك كشورهاي عربي و همجوار استفاده كند و هم ميتواند از طريق فعاليتهاي اطلاعاتي غربي و مخصوصا انگليس و امريكا باشد. اينها همگي در تبعات مخاطرهآميز آتي از هم اكنون بايد مورد توجه قرار گيرد و دولت سوريه در اين زمينه نقش و مسووليت پذيري بيشتري تقبل نمايد.
پيام دوم اين حملات براي روسيه و چين است، دو بازيگري كه ظاهرا از تمام قدرت و توان ديپلماتيك خود در مجامع بينالملل و توازن قوايي كه با امريكا دارند به عنوان اهرمي براي جلوگيري از تشديد تنشها استفاده نميكنند. در بيعملي چين كه فقط به اقتصاد داخلي و مشكلاتي كه دارد چسبيده و روسيه كه منفعل و هر دو در اين وضعيت بي منفعت نيستند، اما ضرورت دارد به مخاطرات آتي توجه داشته باشند. پيام سوم، براي اروپا و امريكا است. حملات اخير اسراييل جدا از اينكه ايران پاسخ دهد يا خير؟ يا اينكه تهران از چه استراتژي پيروي ميكند، پيامي براي حلقه اول امنيتي منطقه يعني اروپا است و نه امريكا. ايالات متحده در برابر تشديد تنشها مسووليت ديگري دارد كه تمام قد از اسراييل و نتانياهو حمايت ميكند. به بياني ديگر اروپا نه تنها در برابر تشديد تنشها مسوول است بلكه حلقه اول امنيتي خاورميانه قلمداد ميشود و جامعهاش متاثر از تحولات ناامني اين منطقه است. از همين رو تصاعد بحران در راستاي منافع كشورهاي عضو قاره سبز نيست. از همين رو اروپا بايد سريع واكنش نشان دهد چرا كه اگر چنين عملياتي باعث تغيير استراتژي ايران شود و تهران بخواهد دست به عملياتي مشابه بزند و مقابله به مثل كند، امنيت اروپا هم به شكلي غير مستقيم و منفي متاثر خواهد شد. پس اروپا بايد مسوولانه عمل كند كه اين براي جلوگيري از تشديد تنشها لازم و ضروري است تا بدين طريق سطح تنش محدود بماند و گسترش پيدا نكند تا مادامي كه اسراييل و فلسطين بتوانند راهي براي حل چالشهاي خود بيابند. متاسفانه دولتهاي اروپايي و ساير كشورهاي غربي و مخصوصا امريكا كه چك سفيد به اسراييل داده شهامت و عرضه ندارند كه اسراييل را به خاطر حملات بي پروايش به دمشق و هدف قرار دادن وقيحانه اتباع كشورهاي ديگر در خاك سوريه كه نقض فاحش حاكميت و تماميت ارضي سوريه است محكوم كنند و اجازه ندهند منطقه و دنيا از اين طريق به آشوب كشيده شود. اگر آنها فقط نظارهگر اقدامات تحريكآميز اسراييل عليه ايران باشند و صرفا تا آغاز يك جنگ خانمانسوز در منطقه بخواهند به سكوت و نظارهگري بپردازند تبعات آتي آن را نيز بايد متحمل شوند. اين گزارهها پيامدهاي منطقهاي و بينالمللي جدي به دنبال دارد. پس ناظران در سطح جهان بايد كنشها و واكنشهاي تنشزاي اسراييل را لحاظ كنند تا متوجه شوند كه روند تخريبي منطقه به كدام سمت و سو ميرود.
و در نهايت پيام آخر به ايران است و بايد گفت ايران در واكنش به استراتژي نقطهزني كه در قالب ترور فرماندهان؛ خواه رهبران و فرماندهان حزبالله يا سپاه پاسداران خود را نشان ميدهد، بايد چند گزاره را لحاظ كند، نخست تحولات خاورميانه به سرعت پر تنش شده و رويارويي با آن نياز به آرامش دارد و از همين رو ايران با تكيه بر هر اهرمي بايد از استراتژي خويشتنداري پيروي كند و درگير رويارويي احتمالي نشود چرا كه چنين كنشي بازي در زمين دشمن است. دوم، ايران بايد اين مقوله را لحاظ كند كه نبايد تحت تاثير فشار رسانهاي و افراد مغرض و با اهداف متفاوت در داخل و خارج قرار بگيرد؛ افراديكه هدفشان كشاندن پاي ايران به درگيريها است. از همين رو تهران بايد منافع بلندمدت خود را لحاظ كند. ايران ميبايست خيلي سريع استراتژي آرامش و فضا دادن به رويكردهاي ديپلماتيك را در دستور كار قرار داده و اقدامات حقوقي در سطح جهاني را لحاظ كند. در همين زمينه يارگيري و ايجاد اجماع براي حركتهايي كه ميتواند از گسترش تنش فراتر از اسراييل و فلسطين و ورود آن به سطح وسيعتري جلوگيري كند، اهرمهايي است كه بايد لحاظ شوندو علاوه بر اين رايزني در سطوح مختلف به ايران كمك ميكند تا تبعات ماجراجوييهاي اسراييل را با بازيگران منطقهاي و نهادهاي جهاني به اشتراك گذاشته تا بدين طريق زمينه را براي روشن كردن مخاطرات سياستهاي اسراييل هموار كند. پس تهران در كنار اينكه مسائل حفاظتي و دسترسيهاي جاسوسي از جانب اسراييل با حمايت ايالات متحده را لحاظ ميكند، بايد ديپلماسي را در اولويت قرار دهد. درفقدان يك استراتژي بلندنگر و ديپلماسي قوي ايراني براي يارگيري و ايجاد اجماع جهاني عليه كشاندن منطقه به جنگي خانمانسوز، غرب اشتباه هولناكي ميكند اگر اوضاع منطقه وجهان را به سرنوشت نتانياهو گره بزند.
اقدامات اسراييل به نوعي گسترش تروريزم فرامرزي است و رويارویي با آن يارگيري و اجماع بينالمللي ميطلبد و راهي جز صبوري استراتژيك و آرامش تاكتيكي نداريم و عجله نبايد كرد. از آنجا كه اسراييل در شرايط سخت داخلي، منطقهاي و بينالمللي قرار گرفته و براي برونرفت از اين شرايط تنها راه را گسترش سطح تنش و درگيريها ميداند. اين امر مزيد بر مشكلات داخلي، منطقهاي و بينالمللي خود نتانياهو است و بايد توجه كنيم كه او سرنوشت خود را با پيروزي مطلق در اين ميدان تعريف كرده است. و از سوي ديگر درست است كه در يك نبرد اطلاعاتي- نظامي تلفات غيرقابل اجتناب است ولي نبايد دنبال استراتژي انتقام سخت و پاسخ هم سطح بود. ضربه كاري از جهت مادي و معنوي به اسراييل توسط فلسطينيها در عمليات 7 اكتبر وارد شده و الان با توجه به اقدامات ديوانهوار آنها بايد بسيار محاسبه شده از كارتهاي ديگر بدون رويارویي مستقيم استفاده كرد و با توجه به تبعات سياسي، اجتماعي و امنيتي که اينگونه عمليات براي ايران ايجاب ميكند كارهاي اطلاعاتي و حفاظتي بيشتر را در دستور كار قرار داد. انشاءالله!
ديپلمات بازنشسته
و سفير پيشين ايران در اردن