واشنگتنتايمز با انتشار گزارشي از شكست روساي جمهوري امريكا در برابر راهبرد تهران نوشت
معناي هژموني ايران در خاورميانه
گروه جهان | بايدن بسان اوباما و ترامپ تلاش كرد تا ردپاي نظامي امريكا در منطقه پرآشوب خاورميانه را كمرنگ كند. با اين حال آنگونه كه ناظران ميگويند، رييسجمهوري امريكا نيز بسان اسلافش براي تحقق اين طرح شكست خورد. از منظر تحليلگران، فراتر از ترامپ كه نيروهاي زميني ايالات متحده را به بهانه مبارزه با گروه تروريستي داعش وارد ميدان خاورميانه كرد و بايدن كه براي حراست ادعايي از امنيت خطوط كشتيراني جهاني مواضع انصارالله يمن را هدف حملات موشكي و پهپادي اين كشور قرار داده، اهداف روساي جمهوري امريكا يكي است، مقابله با افزايش نفوذ و قدرت ايران در خاورميانه.
پاشنه آشيل امريكا در خاورميانه
جنگ اسراييل و حماس منابع ديپلماتيك و نظامي ايالات متحده را به خاورميانه بازگردانده، ميداني كه محل تلاقي منافع تهران و واشنگتن است. از همين رو فعلا ساير اولويتهاي استراتژيك واشنگتن، مولفههايي چون حمايت نظامي از اوكراين يا تعريف ائتلاف در اقيانوس آرام براي مقابله با يكهتازيهاي چين در تايوان، كناري رفتهاند. به ادعاي واشنگتنتايمز، امروز ايالات متحده به خوبي ميداند كه محور مقاومت حامي ايران پايگاه اين كشور در عراق و سوريه را هدف قرار داده و همزمان نظاميان امريكايي در درياي سرخ را به چالش كشيده است. به ادعاي اين نشريه حتي حماس كه عمليات 7 اكتبر را رقم زد و حزبالله لبنان، قدرت با نفوذ شيعي نيز از حاميان جدي ايران در خاورميانه محسوب ميشوند؛ دو بازيگري كه تهديدي جدي براي اسراييل محسوب ميشوند.
به ادعاي واشنگتن تايمز، در چنين قابي مهار جنگ در سرزمينهاي اشغالي و ناديده انگاشتن فلسطين غير ممكن است چرا كه ايران و گروههايي كه از اين كشور حمايت ميكنند، بزرگترين تهديد براي اسراييل و فراتر از آن ايالات متحده به عنوان مبتكر طرحهاي ابتكاري و ماجراجويانه قلمداد ميشوند. از همين رو به ادعاي تحليلگران تصور خاورميانه بيتنش و همسو با منافع واشنگتن (به شكلي كه حضور نظامي اين بازيگر كمرنگ شود تا منابع خود را به اقيانوس آرام هدايت كند) منوط به درك قدرت و خواست ايران در منطقه است. بهنام طالبلو، يكي از اعضاي ارشد فعال در انديشكده بنياد دفاع از دموكراسيها، در اين باره مدعي است: مقابله با مناطق پرتنش و ميدانهاي جنگ در خاورميانه مستلزم تعامل با ايران است.
ميراث شوم
به ادعاي طالبلو امروز هر دو حزب بزرگ سياسي امريكا (اعم از دموكرات و جمهوريخواه) مقصر وقوع تنش و بيثباتي در خاورميانه هستند. از منظر اين تحليلگر، از «كمپين فشار حداكثري» تحريمهاي اقتصادي دولت ترامپ و پاره كردن توافق هستهاي با تهران گرفته تا سيگنالهاي ديپلماتيك بايدن، هيچكدام كارساز نبوده است. تمامي اين رويكردها صرفا نشان داد كه ايالات متحده قادر نيست يا نميخواهد پويايي را به نفع خود تغيير دهد. طالبلو در ادامه ادعا كرد: چالش واشنگتن اعتبار از دست رفته اين بازيگر نزد متحدانش در خاورميانه است. او گفت: استراتژي مبتني بر بازدارندگي يكشبه فرسوده نشده و يكشبه بازسازي نخواهد شد.
فعلا چشماندازي براي پايان رويارويي ميان محور مقاومت با اسراييل و امريكا وجود ندارد، بالاخص آنكه جنگ در غزه ادامه دارد و گزينه عاديسازي روابط رياض و تل آويو كنار گذاشته نشده؛ اسراييل و عربستان سعودي مدعياند چنين توافقي امكان پذير است، اما با توجه به درگيريهاي جاري در غزه و فجايع انساني كه مردم فلسطين با آن روبرو هستند، دو بازيگر شمشيرها را غلاف كردهاند. وزير خارجه عربستان سعودي روز يكشنبه در مصاحبهاي با سيانان گفت كه هرگونه توافق عاديسازي با اسراييل منوط به تعريف كشور فلسطيني در سرزمينهاي اشغالي است؛ شرطي كه نتانياهو با اجرايش مخالف است.
به باور گروهي از تحليلگران، گسترش دامنه هرج و مرج در سراسر منطقه نشان داده كه رويكرد ايالات متحده، تحت رهبري چند دولت كارساز نبوده و از برخي جهات، وضعيت را بدتر كرده است. آنها معتقدند فراتر از ترامپ يا بايدن، نقش امريكا ميبايست در منطقه براي هميشه تغيير كند. هرچند اين گزاره نيازمند نبردي دشوار است. جان هافمن، تحليلگر سياست خارجي فعال در موسسه كاتو در مقاله اخير خود در فارين پالسي مدعي شد: پس از دههها استقرار نيرو در منطقه بدون پيروي از استراتژي منسجم، ايالات متحده تريليونها دلار هزينه كرده اما نتوانسته ثبات منطقهاي ايجاد كند يا منافع امريكا را محقق كند.
نظم جديد خاورميانه تحت رهبري ايران
در اين ميان هستند ناظراني كه با اشاره به حملات اخير ايران به مواضع موساد و گروههاي تروريستي داعش و جيش العدل به ترتيب در اقليم كردستان، سوريه و پاكستان از ظهور ايران در قامت ابرقدرت خاورميانه ميگويند. بازيگري كه به ادعاي آنها براي دستيابي به اهداف خود، آماده استقرار نيروهاي مسلحش براي دستيابي به تسلط استراتژيك است. اين گروه با استناد به اين گزاره مدعي آغاز دورهاي جديد و در عين حال خطرناكتر براي خاورميانه هستند.
به ادعاي آنها، غرور ملي در كنار برتري دستاوردهاي ايران در قياس با همسايگان عرب هميشه محرك قوي فرهنگ سياسي و فعل و انفعالهاي استراتژيك اين كشور بوده است. با اين حال به ادعاي گروهي ديگر، تغييرات استراتژيك در سطحي گستردهتر كنشهاي منطقهاي ايران را تسهيل كرد. آنها مدعياند، حمله امريكا به عراق در سال 2003، نه تنها به حضور يكي از دشمنان ايران پايان داد بلكه بستر را براي افزايش نفوذ تهران در اين جغرافيا هموار كرد، حال با خارج شدن عراق از معادله، هيچ كشور عربي آنقدر توان نظامي ندارد تا روياروي ايران قرار بگيرد. به نوشته استيس تايم، افزايش توانايي هستهاي ايران نيز اهرم ديگري در اختيار اين كشور قرار داده تا با توسل بدان بازدارندگياش را افزايش دهد و همزمان امتيازهاي (ادعايي) را از آن خود كند. به ادعاي اين نشريه تسليم عربستان در برابر ايران و احياي روابط ديپلماتيك دو بازيگر با ميانجيگري چين در همين راستا قابل تبيين است و نشان ميدهد رياض نفوذ و قدرت ايران در خاورميانه بالاخص يمن را پذيرفته است.
در همين چارچوب گروهي از ناظران ايران را هژمون منطقهاي ميدانند، بازيگري كه به ادعاي آنها براي نفوذ در قفقاز با تركيه در رقابت است، به واسطه عضويت در شانگهاي (در سال 2022) و بريكس (در سال 2023) به چين و روسيه نزديك شده و جاي پاي خود را در خاورميانه و شرق آسيا و حتي اوراسيا محكم كرده است. گروهي با استناد به افزايش نقش تهران در خاورميانه مدعياند كه اگر ايران از آستانه گريز هستهاي عبور كند، رقابت اين بازيگر با كشورهاي منطقه چون عربستان يا پاكستان ميتواند عصر تازهاي را در خاورميانه ترسيم كند. به ادعاي اين گروه، در چنين شرايطي اسراييل مجبور خواهد شد وضعيت توان هستهاياش را تغيير داده و به لحاظ دفاعي در موضع تدافعي بيشتر تعريف شود.