درسي از زلزلههاي فاجعهبار
در ايران كنار يك شهر حدودا صد هزار نفري رخ داده و ما يكسوم جمعيت آن را از دست دادهايم و از نظر نسبت تعداد كشته به كل جمعيت ساكن در پهنه كانوني يك زمينلرزه در دهه 2000 تا 2010 در صدر آسيبپذيرترينها قرار گرفتيم، چراكه 30 درصد ساكنين كشته شدند.
استاد مرحوم من شادروان دكتر نوگل سادات هميشه ميگفت اثبات وجود گسل فعال به لحاظ زمينشناسي شرط لازم و كافي است براي خطرناك بودن آن محل و ديگر لازم نيست سراغ سابقه لرزهخيزي به عنوان دليل فعال بودن گسل برويم. شهر بم با اينكه در گذشته هيچ زمينلرزهاي نداشته، ولي وجود گسل فعال بم كافي بوده براي اينكه آنجا را به عنوان مكان آسيبپذير در نظر بگيريم.
زلزلههاي گذشته مانند زلزلههاي 1341 بوئينزهرا، 1357 طبس، 1369 منجيل و زلزله 1382 بم با بزرگاي 6.5 آن فاجعهها را به وجود آوردند. با اين حال در بيست ساله اخير زلزله سرپلذهاب 1396 با بزرگي 7.3 و ورزقان 1391 با دو زلزله به بزرگي 6.3 و 6.2 كه در فاصله يازده دقيقه اتفاق افتاد كمتر از 1000 نفر كشته داشتند. اگر زلزلههاي پس از زلزله بم مانند زلزله ورزقان با 306 كشته، سرپلذهاب با 660 كشته تلفاتي كمتر از زلزله بم داشتند، الزاما به معني پيشرفت ما از نظر تابآوري نيست. اتفاقات مثبتي را كه پس از زلزله بم در جاهاي مختلف مملكت رخ داده، ناديده نميگيريم. كارهايي كه براي بهسازي و مقاومسازي لرزهاي انجام شده و دقتهايي كه در زمينه بازنگري و بهروزرساني آييننامه زلزله شده، در ايران بسيار با ارزش است ولي يادمان باشد كه اگر زلزلهاي شبيه و هم اندازه با زلزله 1382 بم در تاريخ 29 آذر 1389 در محمدآباد ريگان با بزرگاي 6.5 در هشتاد كيلومتري بم و مجددا همانجا در ۷ بهمن ۱۳۸۹ با بزرگاي 6.2 رخ داد، ولي فقط چهار نفر كشته شدند، دليلش اين بود كه در كانون زلزلههاي ياد شده و در نزديكي فهرج كسي زندگي نميكرد، يعني در آنجا معرضيت نزديك به صفر بود. در واقع ميتوانيم بپرسيم چرا اصلا آن چهار نفر در جايي كشته شدهاند كه فقط چند باب خانه روستايي وجود داشت؟
در 23 آبان 1400 دو زلزله نزديك به بزرگاي بم، در فاصله يك دقيقا در 50 كيلومتري شمال بندرعباس به ترتيب با بزرگاهاي 6.3 و 6.2 در نزديكي فين رخ دادند و فقط يك نفر كشته شد، چون اين زلزلهها نيز در محدوده خالي از سكنه رخ داده بود. همه خوشحال ميشويم كه اين زلزلهها در جاهايي اتفاق ميافتد كه كسي زندگي نميكند، اما نبايد خودمان را فريب دهيم و اگر در زلزلههاي ورزقان و سرپلذهاب و بندرعباس تلفات كمتر بود، همه دلايل را به پيشرفت در مقاومسازي معطوف كنيم.
در تركيه و در جريان زمينلرزههاي 6 فوريه 2023، 17 بهمن 1401 كه اولين سالگرد آن رخدادها در هفتههاي بعد است، ميتوانيم بگوييم كه سناريوي كمتر بد برايشان رخ داده است، چراكه با اينكه يازده استانشان در معرض جدي آسيب قرار گرفت و حدود 70 درصد از شهر هاتاي -انتاكيه - بهطور كامل از بين رفت، ولي كانون زلزله مثلا در استانبول نبود كه 15.8 ميليون نفر در آن در هنگام زلزلههاي بهمن 1401 زندگي ميكردهاند. در كشورهايي مانند تركيه و ايران كه توسعهاي ناپايدار دارند، اگر در معرض فجايع بزرگ قرار بگيرند، تبعات بسيار بدي خواهد داشت. در عمرم دو بار پس از ديدن يك منطقه زلزلهزده دچار افسردگي شدهام. يكي در شهر بم، پس از بازديد از آسيبهاي زمينلرزه در روز بعد از زلزله 5 ديماه 1382 بود دچار حالتي شدم كه بعدا فهميدم افسردگي بوده است. تا مدتها بعد هر اتفاق كوچكي من را به گريه ميانداخت. دومي هم كه البته به شدت اولي نبود در همين شهر هاتاي تركيه و در اسفند ماه 1401 و در حين بازديد از آسيبهاي زمينلرزه 6 فوريه 2023 بود. به هر طرف كه نگاه ميكرديم، ويراني بود. آن روز خود را در يك استيصال عجيب و غريب حس ميكردم. 70 درصد يكي از تاريخيترين شهرهاي دنيا از بين رفته بود. اينها همه پيامهايي براي ماست كه آسيب زمينلرزهاي محتمل در كانونهاي مهم جمعيتي مانند تهران، تبريز، كرج و مشهد را جدي بگيريم.