چه نوع حكمراني؟
معصومه ابتكار
مهمترين سوال اين روزها اين است كه مردمسالاري يا حكومت دموكراتيك يا حكومت ديني؟ واقعا چه نوع حكمراني ميتواند در دنياي معاصر موثر باشد؟ ديروز گزارشهايي را در منابع مختلف ديدم كه آقاي ترامپ با وجود اينكه هنوز هيچ جايگاهي در قدرت و پايگاهي در ساختار و نظام سياسي امريكا ندارد - يعني نه عضو كنگره يا صاحب پستي است - در جريان انتخابات مقدماتي حزب جمهوريخواه به كنگره كه اكثريتي جمهوريخواه دارد، فشار ميآورد تا توافقات مهمي كه آقاي بايدن سعي دارد شكل بدهد مثل مساله مهاجران يا مساله اوكراين و احتمالا بحث غزه، سعي دارد اجازه ندهد به نتيجه برسد يا مانع شكل گرفتن آنها ميشود. چرا؟ چون بايدن نتواند از اين بردها براي افزايش و بهبود محبوبيت خودش در انتخابات آتي استفاده كند. اين فشارها و ايجاد موانع باعث ميشود مسائل و بحرانها مردم را بيازارد تا ترامپ پيروز ميدان در رقابتهاي آينده شود و مسائل را با سليقه و نگاه و رويكردي كه خود ميخواهد به نتيجه برساند. اين نوعي از رقابت است كه عملا مانع پيشرفت و تحول و كاهش فشارها بر مردم ميشود تا شخص يا گروهي به نفع خود از فضاسازيهاي بحراني بهره ببرد. در واقع ترامپ به دليل نفوذي كه يافته، مانع از پيشرفت و دستاوردسازي براي رييسجمهور مستقر ميشود. ياد وقايعي افتادم كه طي دوران رياستجمهوري آقاي روحاني و به خصوص نوع اقداماتي كه در شرايط سخت سالهاي آخر دوره دولت دوازدهم توسط جناح رقيب رخ ميداد و به هر ترتيبي مانع ايجاد حس اميد و درك دستاوردها ميان مردم و هرگونه پيشرفت در اثر تلاش دولت مستقر ميشد. جناحي كه ابزارهاي لازم را براي ايجاد موانع و فضاسازي در اختيار داشت و ناجوانمردانه در شرايطي كه دولت در بدترين وضعيت ممكن از نظر تحريمهاي پي در پي ترامپ و جنگ اقتصادي تمام عيار و نيز درگير پاندمي كرونا بود، به جنگ رواني دامن ميزد. ماجراي «دلار چند؟» يا هياهوهاي واكسيناسيون كرونا و تخريب و ترور شخصيتي خادمين كشور در سريالهاي گاندوسازان رسانه ملي مصاديقي از اين واقعيت است. عزم جناحي تماميتخواه بر اين شد كه مانع ايجاد اميد در مردم شوند. چرا كه اميد و احساس دستيابي به پيروزي احتمال اينكه مردم در انتخابات رياستجمهوري حضور گستردهتري داشته باشند و به فردي راي بدهند كه بتواند شرايط را كماكان بهبود ببخشد، بالا ميبرد. پس به عنوان مثال بعد از پيروزي بايدن در انتخابات و اعلام آمادگياش براي حل مساله بازگشت به برجام با قانوني كه در مجلس با سرعت گذراندند...
مانع به نتيجه رسيدن مذاكرات مربوطه شدند و آن را دستاورد بزرگ ميشمارند.
فضاسازيها هم كه حتما به ياد همه هست؛ همه كساني كه بيطرفانه و منصفانه تحولات را دنبال ميكردند. بيراه نيست اگر ادعا شود در هر زمينه ممكن تمام تلاش آنها خنثيسازي دستاوردهاي دولت مستقر بود تا در هيچ امتيازي در روش و منش رييسجمهور مستقر به حساب نيايد و اكثريتي كه به دولت رأي دادند، احساس كنند كه آقاي روحاني نتوانست به قولهايش عمل كند و دستاوردي داشته باشد.
اين نشان ميدهد در امريكا كه مثلا نظام مردمسالاري هست، به دليل فقدان اخلاق و عدم پيروي از چارچوبهاي اخلاقي كه هر حكمران بايد در كنار دموكراسي از آن بهره ببرد، با ترفندهاي ضدمردمي روبهرو هستند كه دموكراسي را از درون خالي ميكند. البته آنها مدعي اخلاق نيستند و براي قدرت دست به هر كاري ميزنند. ولي ما در كشور خودمان با چه پديدهاي روبهرو هستيم؟ متاسفانه ما هم دچار و مبتلا شدهايم و در صحنه سياست چنين وضعيتي داريم؛ مضاف بر اينكه از ساختارهاي مردمسالاري غير از پوستهاي باقي نمانده است. مگر نه اينكه با حذف رقيب و يكدستسازي كامل حاكميت و لغو و رد فرصت براي رقابت حتي شخصيتي مانند آقاي حسن روحاني را كه سالها در جايگاههاي بالاي حكمراني كشور حضور داشته، بر نميتابند؟ آن هم براي رقابت در مجلسي ۸۸ نفره! يعني يك تن مقابل ۸۷ نفر؟ اين نشان ميدهد كه از الزامات مردمسالاري كه يكي رقابت آزاد و توجه به تنوع و تكثر ديدگاهها است، جز تشريفات باقي نمانده و اين در شرايطي است كه مهمترين و بارزترين امتياز انقلاب اسلامي احقاق حق انتخابات آزاد براي انتخاب رهبران عالي كشور به دست مردم بوده است. متاسفانه اينك چارچوبهاي اخلاقي همان طور كه در جهان نيست، در ميان ما هم فروپاشيده و به رغم ادعاها و شعارها، از پايبندي به اصول اخلاقي مبتني بر سيره پيامبراكرم(ص) و ائمهاطهار(ع) چيزي مشاهده نميشود. همان نوع رقابت و همان نوع تلاش براي از ميان بردن دستاوردها و پيشرفتها را شاهد بودهايم تا يك جريان بتواند خود را به طور كامل در نظام حكمراني مستقر كند. در كمال تحير مشاهده ميكنيم، براي جريان حاكم و در قدرت هدف كه همان ماندن در قدرت است وسيله را توجيه ميكند و اين نيز وجهه ديگر مردمسالاري كه جابهجايي مسالمتآميز قدرت است را نفي ميكند. عملا با جرياني روبهرو هستيم كه تمام فرصتها براي حل و فصل مسائل را به گروگان ميگيرد تا فقط خودش بماند.