احمدرضا حجارزاده
اين روزها در تماشاخانه ايرانشهر، نمايش تازهاي در حال شكلگيري و آماده شدن براي اجراست كه ميتواند علاوه بر علاقهمندان به هنرهاي نمايشي، براي عاشقان سينما و ادبيات نيز بسيار جذاب و دوستداشتني باشد؛ نمايشي با عنوان «از نظر سياسي بيضرر» به نويسندگي و كارگرداني «ابراهيم پشتكوهي». نامي آشنا در عرصه تئاتر كه طي دو دهه گذشته شماري از نمايشهاي قابل اعتناي كشور را روي صحنه برده و علاوه بر سراسر ايران در سطح جهان نيز افتخارآفرين بوده است. اغلب اهالي تئاتر و تماشاگران حرفهاي اين عرصه، هنوز درخشش نمايشهايي مانند «تنها سگ اولي ميداند چرا پارس ميكند مكبث»، «تنها خرچنگ خانگي لاي ملافهها خانه ميكند اتللو»، «وقتي برميگرديم دو پاي آويزان مانده است»، «مثل آب براي شكلات»، «آخرين انار دنيا»، «كمدي الهي؛ جلد دوزخ»، «هملت پشتكوهي» و «مكبث زار» را در خاطر دارند. حالا اين كارگردان جنوبي دوباره به خانه آشناي خود برگشته؛ نمايشي كاملا متفاوت در ژانر كمدي. «از نظر سياسي بيضرر» نخستين تجربه تمامكمدي پشتكوهي است كه بيش از سه ماه از تمرينهاي آن ميگذرد و بعد از جشنواره فجر در سالن ناظرزاده تماشاخانه ايرانشهر ميزبان مخاطبان آثار او خواهد بود. اين نمايش، اقتباسي آزاد از رماني به نام «مامور مرگهاي غيراتفاقي» نوشته «حسام حيدري» بوده كه توسط نشر چشمه به چاپ رسيده و پس از دو رمان «مثل آب براي شكلات» و «آخرين انار دنيا»، سومين اقتباس ادبي پشتكوهي از آثار داستاني است. در تازهترين نمايش ابراهيم پشتكوهي، اتابك نادري، وحيد آقاپور، گاتا عابدي، مرضيه صدرايي، ياشار نادري، فهيمه موسوينياركي، سامان كرمي و... ايفاي نقش ميكنند. نزديك شدن به اجراهاي نمايش «از نظر سياسي بيضرر»، بهانهاي شد تا به پشت صحنه اين تئاتر كمدي سر بزنيم و گزارشي از تمرينهاي آن آماده بكنيم.
قرارمان ساعت 11 صبح است، در سالن استاد ناظرزاده. قرار است در تمرين امروز، يك اجراي كامل داشته باشند تا كارگردان شكل كلي آنچه روي صحنه ميرود، بار ديگر ببيند. با كمي تاخير به محل تمرين ميرسيم. خوشبختانه اجرا هنوز شروع نشده و بازيگران به صورت پراكنده روي سن و در پشت صحنه، مشغول گرم كردن بدن و بيان و مرور ديالوگهايشان هستند. همه هستند غير از اتابك نادري كه به دليل بازي در فيلمي سفري كوتاه به تركيه داشته و بهرنگ عباسپور (آهنگساز) كه امروز به دلايل شخصي نتوانسته در تمرين حاضر شود. بعضي از وسايل مورد نياز در نمايش «از نظر سياسي بيضرر» به صورت پراكنده روي صحنه ديده ميشود. تعدادي چهارپايه كوتاه چوبي، چند زونكن و يك موكت باريك و نسبتا بلند با طرح چمن مصنوعي. چند تايي از بازيگران، روپوشهاي آبي يكدستي بر تن دارند كه مربوط به نقش و صحنه خاصي از اجراست.گروه موسيقي شامل چند نوازنده با سازهايشان (جاز، فلوت، گيتار برقي، بيس، كلارينت، آكاردئون) غوغايي به راه انداختهاند و با بازيگران يك صحنه هيجانانگيز را مرور ميكنند. خودمان را به ابراهيم پشتكوهي ميرسانيم تا پيش از شروع اجراي غيررسمي نمايش، اطلاعاتي كلي درباره كار به دست آوريم.
او درباره طراحي صحنه ميگويد: «ما يكسري ديوارهاي كوتاه مينيماليستي داريم. انتهاي صحنه يك پنجره يكونيم متري داريم كه پشت آن، با صحنههاي مختلف تغيير ميكند. مثلا يك صحنه طبيعت و درخت داريم، يك جاي ديگر بنگاه قتل داريم كه با يك هواكش و نورپردازي اكسپرسيونيستي فضاي مخوفي ايجاد ميكنيم.»
پس از همين توضيحات كوتاه، در فضاي شلوغ و پرسر و صداي سالن، ناگهان ابراهيم پشتكوهي كه در رديف اول جايگاه تماشاگران ايستاده، براي اينكه همه بازيگران بشنوند، فرياد ميزند: «سه دقيقه ديگر تا شروع. همه كمك كنند صحنه اول را بچينند. آماده باشيد!»
موسيقي مهيجي كه نوازندگان تمرين ميكنند، گرچه با جنبوجوش اعضاي گروه در تناقض است، ولي به شكل عجيبي فضاي بامزهاي در صحنه ايجاد كرده.كارگردان آخرين اخطار را اعلام ميكند و ميشمارد: «بريم براي شروع؛ يك ... دو ... سه».
بلافاصله صداي موسيقي قطع ميشود و هر كدام از بازيگران، در جاي خود قرار ميگيرند تا نمايش را از ابتدا تا انتها اجرا كنند. شروع نمايش با حضور وحيد آقاپور در نقش «زينال غيربندري» و سامان كرمي در نقش «دانشجوي كارآموز» است. زينال روي صندلياش نشسته و پرتقالها را با اشتها ميخورد.كارآموز با لبخند مضحكي كنارش ايستاده و منتظر توضيحات او است:
زينال: آره ... كشتمش! ببين گُلپرنمك رو پيدا ميكني پشتِ زونكنِ سه؟! بيستوچهار ساعت بود چيزي نخورده بودم. داشتم از داخل مُنهدم ميشدم!
كارآموز: استاد، ديگه از آدممعروفا كيو كشتيد؟ فوتباليست چي؟ فوتباليستم كشتيد؟
زينال سر تكان ميدهد و صدايي به نشانه تاييد درميآورد.
كارآموز: پژمان جمشيدي رو هم شما كشتيد؟
زينال دوباره با سر تاييد ميكند.
كارآموز: واااااي! باورم نميشه استاد. من آرزومه مثل شما باشم. آرزومه سلبريتي بكشم!
تمرين نمايش «از نظر سياسي بيضرر» به خوبي و با رضايت كارگردان تمام ميشود. نمايش پر از لحظات كمدي و جالب است كه جنس كمدي آن با نمايشهاي رايج اين روزها فرق ميكند. از فرصت استفاده ميكنيم و تا بازيگران كمي استراحت و لباسهاي خود را تعويض كنند، سراغ كارگردان ميرويم تا با او كمي بيشتر درباره روند تمرينهاي نمايشي كه ديديم، حرف بزنيم.
كمدي با نفوذ در ريشههاي ادبيات
ابراهيم پشتكوهي پيش از هر چيز در مورد انگيزهاش براي انتخاب رمان «مامور مرگهاي غيراتفاقي» و نگارش نمايشنامهاي براي اجراي آن سخن ميگويد: «پس از اتفاقات طي يكي، دو سال اخير جامعه ما، احساسم اين بود كه جامعه نياز به اميد، خنده و ميل به زندگي دارد. معتقدم شاخكهاي حسي هنرمند بايد حساس باشد. بنابراين، انتخاب اين نمايش كه اقتباسي از رمان طنز «مامور مرگهاي غيراتفاقي» نوشته حسام حيدري است، در همين راستا بود و در كارنامه كاري من هم كار متفاوتي محسوب ميشود. احساس من و گروهم اين بود كه جامعه به فضاي تازه نيازمند است تا كمي از آن فضاي عبوس و غمگين و نااميدانه فاصله بگيرد. در عين حال كه اين نمايش، نوعي كمدي است كه ريشه در ادبيات دارد و از ارتباط بينامتني با ادبيات، سينما و تاريخ و فرهنگ و هنر اين مملكت برخوردار است.»
پشتكوهي كه معمولا يا خودش نمايشنامه آثارش را مينويسد يا از نمايشنامههاي مشهور دنيا مثل هملت، مكبث و اتللو برداشت آزاد ميكند، در رابطه با سومين اقتباس ادبياش پس از دو نمايش «مثل آب براي شكلات» و «آخرين انار دنيا» چنين ميگويد: «مدتها بود دنبال متني براي اقتباس ميگشتم كه با پيشنهاد يكي از دوستان، اين رمان را خواندم و خيلي دوستش داشتم. بعد با حسام حيدري و نشر چشمه صحبت كردم و در نهايت تصميم به اجراي آن گرفتم. در اقتباسي كه از رمان داشتيم، شاكله رمان حفظ شده، ولي خيلي چيزها هم بنا به ضرورت اجرا تغيير كرده، حتي در نمايشنامهاي كه خودم نوشتم هم تغييرات زيادي داشتيم.كار با همكاري گاتا عابدي، دوباره دراماتورژي شد و حين تمرين مدام رتوش شد. ضرورت صحنه خيلي وقتها باعث ميشود شما صحنه اوليه را كنار بزنيد و به لايههايي برسيد كه جنبههاي تصويري قويتري داشته باشند.»
كساني كه نمايشهاي ابراهيم پشتكوهي را دنبال كردهاند، ميدانند كه او معمولا در آثارش از بازيگران و موسيقي جنوبي استفاده ميكند، اما در نمايش جديد او اين اتفاق نيفتاده و تنها ارجاع نمايش به فرهنگ جنوب، ترانههاي بندري آن است. پشتكوهي در خصوص عدم حضور بازيگران و موسيقي جنوبي در نمايش «از نظر سياسي بيضرر» توضيح ميدهد: «ضرورت اجرا، موجب چنين تصميم و تغييري شد. قصه ما در تهران و يك فضاي معاصر اتفاق ميافتد و بالطبع بازيگران و موسيقي همان چيزي است كه اجرا ميطلبد. من بيش از هر چيزي به خود اثر متعهد هستم.گرچه در صحنه پاياني ترانه جنوبي خوانده ميشود، اما اينكه اجرا چه ميخواهد، برايم مهمتر است.» او به تركيب بازيگران نمايش اشاره ميكند و ميافزايد: «زماني كه نمايشنامه را نوشتم، غير از «گاتا عابدي» كه بازيگر ثابت و تاثيرگذار گروه است و بازياش با نقشهايش در نمايشهاي قبلي خيلي فاصله دارد و جنبههاي پاروديكال متفاوتي را به نمايش ميگذارد و همچنين ياشار نادري و فهيمه موسوي كه در «مكبث زار» هم حضور گيرايي داشتند، براي نقش «زينال» گزينهام وحيد آقاپور بود؛ به دليل نوع متفاوتي از كمدي كه در بازي خود دارد. برخلاف بسياري از بازيگران كه حس ميكنند كمدي بايد بيروني و داراي اغراق باشد، خونسردي آقاپور در اجرا خيلي مناسب نقش است. همچنين اتابك نادري كه بازيگر خيلي خوبي است و در نمايش ما، اجراي سه نقش را بر عهده دارد و به خوبي از عهده آنها برآمده و البته مرضيه صدرايي كه بازيگر پرتلاش، همراه و طنازي است. در كل تيم يكدستي داريم و از كاركردن با اين بچهها لذت ميبرم. آهنگساز ما هم مثل هميشه بهرنگ عباسپور است، ولي با يك فضاي متفاوت در موسيقي، مثل خود نمايش كه متفاوت است.»
ابراهيم پشتكوهي در اغلب نمايشهايش رگههايي از طنز داشته، ولي نمايش «از نظر سياسي بيضرر»، نخستين تجربه كاملا كمدي او در تئاتر است. ميخواهيم بدانيم خودش نسبت به اين اتفاق چه احساسي دارد و پيشبينياش چيست از برخورد تماشاگراني كه نمايشهاي قبلي او را ديدهاند و حالا با يك كمدي از ابراهيم پشتكوهي روبهرو هستند؟!
جناب كارگردان معتقد است: «گاهي همين تعريفها از آدم، دستوپاي ما را ميبندد. مثلا همه فكر ميكنند چون من يكسري كارهاي فرماليستي يا كارهاي رئاليسم جادويي كردهام، بايد هميشه در آن فضا كار كنم. همين ديدگاه و تعريفها محدوديت به وجود ميآورد. به نظرم هنرمند بايد اول از همه، خودش را به چالش بكشاند. اگر توانست خودش را غافلگير بكند، اين اتفاق براي تماشاگرش هم ميافتد. براي تماشاگري كه به ديدن اين كار ميآيد، كيفيت از همه چيز مهمتر است. در اين اثر خبري از شوخيهاي سطحي و خنده گرفتن از تماشاگر به هر قيمتي نيست، بلكه قرار است تماشاگر بعد از خنديدن وقتي از سالن بيرون ميآيد، وادار به فكر كردن بشود و تجربه تازهاي را پشت سر بگذراند.»
كارگرداني نامحسوس در كمدي متفاوت
وحيد آقاپور بيش از دو دهه است كه در حيطه بازيگري و هنرهاي نمايشي و تصويري فعاليت دارد. او كه سابقه بازي در تعدادي فيلم سينمايي نظير «پذيرايي ساده»، «موقعيت مهدي» و «تفريق» را دارد، مدتي است با برنامه طنز «مميزي» در فضاي مجازي و پلتفرمها بيشتر شناخته شده. نمايشهاي «خبري از او نيست»، «بوستان حيات ژوراسيك»، «مغازه خودكشي»، «مخاطب خاص»، «ايوانف»، «ملانصرالدين» و «قتل آقاي كاف» برخي از تئاترهايي هستند كه آقاپور در آنها ايفاي نقش كرده. او جزو بازيگران طناز و كاربلدي است كه هر كارگرداني روياي همكاري با او را دارد.
اين بازيگر كه در نمايش «از نظر سياسي بيضرر»، نقش يك قاتل آسوپاس به نام «زينال غيربندري» را ايفا ميكند، درباره حضورش در اين پروژه ميگويد: «مدتها بود من و آقاي پشتكوهي قصد داشتيم با هم كار بكنيم، اما به لحاظ زماني ميسر نميشد. از كارهاي او، فقط «مكبث زار» را ديده بودم تا اينكه رسيديم به نمايش «از نظر سياسي بيضرر». متن را خواندم و اين جنس از كمدي كه در متن وجود داشت خيلي دوست داشتم و پسنديدم. به نظرم كمدي خيلي متفاوتي بود. در روال كار من، اصولا اولين كانال براي ارتباط برقرار كردن با يك اثر، خواندن متن آن است. تا وقتي متن برايم جذاب نباشد، به پروژهاي ملحق نميشوم. متن اين نمايش را دوست داشتم. وقتي كارمان شروع شد، چون قبلا با آقاي پشتكوهي كار نكرده بودم، مدتي زمان برد تا به زبان مشترك برسيم و با هم هماهنگ بشويم، ولي خوشبختانه پروسه به خوبي طي شد و تا بيست روز ديگر اجراي عمومي ما شروع ميشود.»
آقاپور در رابطه با شيوه كارگرداني ابراهيم پشتكوهي ميگويد: «كارگرداني ايشان در برخي لحظات خيلي نامحسوس است و اجازه ميدهد پروسه خودش طي بشود و بازيگران آوردههاي خودشان را ارايه بكنند، اما در جاهاي ديگري كاملا متضاد ميشد و ما ريزبهريز كارگرداني در كار ايشان يا حك و اصلاح و پيشنهادهاي كارگردان را ميديديم. تلفيق اين دو سويه به ظاهر متضاد برآيند جالبي دارد. در مقام بازيگر، ابراهيم پشتكوهي كارگردان حس اتكاي خوبي به من ميداد و فكر ميكنم نتيجه خوبي از اجرا خواهيم گرفت.»
غزاله با يك خنده متولد شد
نمايش «از نظر سياسي بيضرر»، پنجمين همكاري گاتا عابدي با ابراهيم پشتكوهي، پس از بازي در نمايشهاي «هملت پشتكوهي»، «خرچنگ خانگي؛ اتللو»، «رود رادي» و «مكبث زار» است. او در مورد نمايشنامه تازهترين اثر اين كارگردان ميگويد: «نمايش «از نظر سياسي بيضرر» در ژانر كمدي سياه، بسيار جذاب و قابل اعتناست. ابراهيم پشتكوهي مولفههاي كمدي سياه را با شوخيهاي كه با ادبيات و سينما و جامعه ميكند، به خوبي در متن لحاظ كرده. جهان وارونهاي كه نويسنده خلق كرده، نمايش را جذاب و ديدني كرده است، مثلا جشن خودكشي، فقر يك قاتل تجربي يا كمپ ترك نوشتن، موردهاي تلخي هستند، اما به خاطر آشناييزدايي كه اتفاق ميافتد، ما را به خنده وادار ميكند. وقتي غزاله (شخصيت دختر نمايش) كه فوق تخصص سرقت گرايش كيفقاپي دارد، از خودكشي يا غمگين بودن حرف ميزند، باز هم تماشاگر را به خنده مياندازد. اين جذابيتهاي متن به علاوه ديالوگنويسي موجز و عميق، كار را براي بازيگر دوستداشتني ميكند.»
عابدي به اولين تجربه كمدي ابراهيم پشتكوهي اشاره ميكند و در مورد كارگرداني او ميگويد: «وقتي به بخش كارگرداني رسيديم و روي صحنه آمديم، آقاي پشتكوهي بسيار هنرمندانه با ما كار كردند كه البته شوخطبعي كه در شخصيت خود ايشان هست هم در شيرين كردن اين نمايش بيتاثير نيست. ابراهيم پشتكوهي طبق تخصص و مهارتي كه در نمايشهايشان دارد، از يك نمايش كمدي متنمحور، يك كمديموزيكال، شنيداري/ ديداري ساختهاند كه حركات فرم، رقص و موزيك به خوبي در آن تنيده شدهاند.»
بازيگر نقش غزاله، درباره چالشهاي بازي در اين نقش ميگويد: «من و آقاي پشتكوهي سالهاست با هم كار ميكنيم و نگاهمان همسو است، يعني گاهي بدون اينكه حرفي بزنيم، ميتوانيم به يك نقطه مشترك برسيم. در اين نمايش هم، همين اتفاق براي ما افتاده. در نمايش «هملت پشتكوهي»، من نقش يك دختر غمگين را در فضايي كاملا ناتوراليستي بازي كردم و در «مكبث زار»كه يك اثر فرماليستي است، نقش ليديمكبث، زني قدرتمند و مقتدر و انتقامجو كه فرسنگها با غزاله «از نظر سياسي بيضرر» فاصله دارد. به عنوان بازيگر، بازي در اين نمايش، چالش جذابي برايم بود، چون غزاله از شخصيت خودم هم خيلي فاصله دارد! او يك شخصيت دستوپاچلفتي است كه اشتباهات كلامي زيادي دارد.»
عابدي ميافزايد: «اگر بخواهم از نظر آركيتايپها بگويم، به خاطر داشتن ويژگيهايي چون شور و نشاط، سادهلوحي و وابسته بودن، پرسفون را برايش انتخاب كردم. بازي نقش غزاله تجربهاي متفاوت براي من است.»
گاتا عابدي در پايان اضافه ميكند: «براي اينكه نقشم روي صحنه در نظر مخاطب جذاب باشد و او را دوست داشته باشد، معمولا تلاش ميكنم قبل از تماشاگر، خودم دوستش داشته باشم. براي دوست داشتن نقش سعي ميكنم ابعاد مختلف روانش را بشناسم، دركش بكنم و بعد او را روي صحنه بياورم. با كمك آقاي پشتكوهي، اين اتفاق در طول تمرين افتاده و حالا غزاله منتظر شروع نمايش است تا مثل يك اتفاق در چشم تماشاگر بيفتد.»