نگاهي به نقاشيهاي سينا يعقوبي در نمايشگاه «تفاوت و تكرار»
پايانِ پايانها، آغازِ امكانها
سارا كريمان
از منظر پسامدرنيستي جهان با زوال هر نوع پسوند «نو» مواجه ميشود. از اهميت «نسخه اصلي» كاسته ميشود و بازتوليد، تسري مييابد. مديومهاي كلاسيك هنر (نقاشي و مجسمه) كه تا دوران مدرنيسم همچنان پيشتاز بودند، در جايگاه رفيع موزهها مينشينند. پس از بدعت مارسل دوشان، گفتمانهايي پيرامون در هم شكستن چيستي و چگونگي اثر هنري شكل ميگيرد. پرخاشهاي هنرمندان در محافل هنري متاثر از تبعات جنگهاي جهاني دوم منجر به ظهور جنبش ضد فرهنگ و مبارزه با مكانمندي اثر هنري شد. از اينرو انواع هنري با خاصيت ناپايداري و زوالپذيري محلي براي ابراز تفكر و انديشه هنرمندان شدند. هنرمنداني مانند جوزف بويز با اجراي پرفورمنسهاي پيشرو دغدغهمندي و مساله هنر را در كاربست هر نوع مواد و حتي تن هنرمند در فضاهاي گوناگون ميديدند. با پيشرفت تكنولوژي و ابزارمندي گونهها و مديومهاي جديدتري نيز پا به عرصه هنر گذاشتند كه امروزه تحت عنوان «نيو مديا» به رسميت شناخته ميشوند. با اين وجود در جهان تكثر انديشه و سبكها همچنان انواع هنري حيات و پويايي خويش را دارند. در واقع در تلاطم تكثر آرا و سبكها ميتوان گفت همچنان اتكا بر اصليترين مبناي هنر يعني درك و دريافت زيبايي شناختي، ارجح و ديدنيتر است.
سينا يعقوبي در بيانيه نمايشگاه «تفاوت و تكرار» به مساله چرا همچنان بايد نقاشي كرد، ميپردازد. او به نقل از آلن بديو ميگويد: «بايد مخالفت نماييم با همه آناني كه تنها ميخواهند از پايان دم بزنند، با كل جماعت واپسين انسانها، دار و دسته از پا درآمدگان انگل صفت، با آن شكسته نفسيهاي اعصاب خردكنشان. پايان هنر، پايان متافيزيك، پايان تعالي، پايان اثر هنري، پايان روح و... ديگر بس است بياييد به يكباره پايان همه پايانها را اعلام كنيم و از آغاز امكانپذير همه آنچه هست، همه آنچه بوده و همه آنچه خواهد بود، سخن بگوييم.»
در حقيقت اگرچه نقاشي كردن سبقهاي طولاني به نسبت گونههاي جديد هنري دارد، اما براي نقاش
هر بار به مثابه خلقي جديد است كه روي بوم اتفاق ميافتد و اساسا امر نقاشي كردن در توالي همين تكرارها پديد ميآيد. تكرارهايي كه متاثر از احوالات، موقعيت و انتخاب هنرمند به تفاوت ميانجامد. در گفتمانهاي هنري متاخر نوعي هيجان در هنرمند، مخاطب و منتقد هنري ديده ميشود كه گويي بايد پديدهاي قريبالوقوع در هنر اتفاق بيفتد و ديگر نقاشي و رنگ و بوم به ميزان كافي بيانگر، كنشگر و مهيج نيست. حال آنكه همچنان نقاشي، نقاشي است و ميتوان برخوردي آرام، فرماليستي و زيباييشناسانه با آن داشت.
سينا يعقوبي در اين نمايشگاه 16 اثر (در ابعاد مختلف) با تكنيك اكريليك روي بوم به نمايش گذاشته است. اگرچه هنرمند در عنوان نمايشگاه و بيانيه «تفاوت و تكرار» را از منظري ديگر تشريح كرده است اما دقيقا همين تفاوت و تكرار در مجموعه به نمايش در آمده مشهود است. در اين مجموعه هنرمند پالت رنگي نسبتا كدِر با طيفِ رنگي سبز و كرم انتخاب كرده است كه در وهله نخست، اين يكدستي ذهن بيننده را براي تعمق و خوانش جزييات آثار كنجكاو ميكند. در تمامي آثار فيگورهايي انسان- حيواني كه شايد بتوان به بخشي از بدن تشبيه كرد، در هم تنيده، گره خورده و تكرار شدهاند كه منتج به پديد آمدن يك فُرم كلي در مركز قاب شدهاند. يعقوبي در اين مجموعه خط افقي غالبا در مركز اثر با كنتراست رنگ ايجاد كرده كه حالتي از ايستايي روي زمين به فُرمها (انسان- حيوان) ميدهد. نكته قابل توجه در ايجاد اين فرمها اين است كه با وجود اين تركيب كه عينيت بيروني ندارد و كاملا انتزاعي است و ارجاع و شبيهسازي از انسان معيوب يا رنجور ندارد و كاملا به عنوان يك فُرم قابل داوري است.
اين نمايشگاه در تاريخ 29 دي ماه 1402 در گالري دنا گشايش يافت و تا 13 بهمن ادامه دارد.