«تناقض كلمهاي است كه براي توصيف اين نسل به ما كمك ميكند؛ عملگرا اما خسته و به حاشيه رانده شده، خواستار تغييرات عميق اجتماعي اما فردگرا، خواستار گفتوگو اما غيرانعطافپذير در بحث و جدل.»؛ اين عبارات تااندازهاي جمعبندي رايجي از نسلي است كه با عنوان «زد» شناخته ميشود هرچند كه عبارت و اصطلاحات ديگري هم در توصيف اين نسل به كار ميرود. با اين همه اما ماجرا فراتر از اين چند جمله است و بحث درباره نسل زد پيچيدگيهاي فراواني دارد. عبارات پركاربرد اينروزهاي ايران يعني «نسل زد» دقيقا به چه معنا و چه افرادي را دربرميگيرد؟ توصيفهايي كه از اين نسل ارايه ميشود تا چه اندازه واقعيت بخش وسيعي از اين افراد است و در مثالي شفافتر نگاه آنها به مساله مناقشهبرانگيز قرن يعني مساله اسراييل و فلسطين چه هست؟ گزارش پيشرو تلاشي براي پاسخ به اين پرسشها آنهم به كمك اعداد و ارقام است.
نسل زد چه كساني هستند؟
وقتي درباره نسل زد صحبت ميكنيم از افرادي ميگوييم كه خصلت و نگاه متفاوتي به برخي مسائل نسبت به نسلهاي گذشته خود دارند؛ در توصيف اين نسل گفته ميشود كه «آنها نسل دموكراسيخواه و خودمحورند و بهشدت عملگرا، گرچه به برخي مسائل سطحي مينگرند و نسبت به مطالعه عميق كمحوصلهاند و تاب مخالفت ندارند، اما به دنبال معنا و چيستي زندگي هستند و خواستار دگرگوني در عرصههاي مختلف.» علاوهبراين تناقض كلمهاي است كه براي توصيف اين نسل به ما كمك ميكند؛ عملگرا اما خسته و به حاشيه رانده شده، خواستار تغييرات عميق اجتماعي اما فردگرا، خواستار گفتوگو اما غير انعطافپذير در بحث و جدل. در يك جمعبندي از نظرات كارشناسان و جامعهشناسان ميتوان گفت كه بهطور كلي با نسلي مواجه هستيم كه رنگي از سنتهاي گذشته را در خود دارد و در عين حال خواستار ترويج روشنفكري ميان ديگر افراد جامعه هستند. نوع بينش آنها متفاوتگونه است و گاهي تابوشكنانه برخورد ميكنند.
حالا اين نسل چه واكنشي ميتواند نسبت به جنگ سخت اسراييل و فلسطين داشته باشد؟ آيا با توجه به اطلاعاتي كه حول محور اين نسل داريم پاسخ را ميتوان حدس زد. براي بررسي نسل زد نوع نگاه اين نسل به مسائل سياسي است. به عنوان مثال معمولا در بررسي اين نسل گفته ميشود كه آنها به حقوق بشر، دموكراسي و حقوق اقليتها چندان توجهي ندارند و گمان ميشود اين نسل از افراطگرايان حمايت بيشتري دارند. در ادامه قرار است اين موضوع بيشتر مورد بررسي قرار گيرد.
تاريخچه و دلايل جنگ اسراييل و فلسطين:
پيش از ورود به بحث نسبت نسل زد با مناقشه قرن، خوب است نگاهي به تاريخچه اين مناقشه داشته باشيم؛ در يك جمعبندي ساده و رايج ميتوان گفت كه جنگ اسراييل و مردم فلسطين استفاده بيش از حد از زور از منظر رسانهاي و تبليغاتي است و در يك سمت ماجرا منتقدان اسراييل ميگويند كه اسراييل در اين جنگ قوانين بينالمللي را زير پا گذاشته است. ابراهيم عبدالكريم و حجت رسولي (استاديار دانشگاه شهيد بهشتي) در مقاله جنگ اسراييل بر ضد مردم فلسطين مينويسند: اهداف اسراييل براي حمله به فلسطين ۱- ايجاد يأس و نااميدي، ۲- اعمال فشار عليه تشكيلات خودگردان و ۳- تخريب زير ساختهاست.
كارشناسان اجتماعي فراواني هم معتقدند كه علاوهبر اهميت سياسي پرونده، فلسطين هم از منظر دين و عقيدتي، هم جغرافياي سياسي و هم از منظر اقتصادي كشور حايز اهميتي براي اسراييل و ديگر كشورها به شمار ميرود. علاوهبراين مناظره حسين اللهكرم و صادق زيبا كلام در عبدي مديا هم نشان ميدهد: ۱- يكپارچه شدن اسراييل، ۲- معامله اسراييل و عربستان كه منجر به تشكيل دولت ميشود، ۳- تعرض به مسجد الاقصي و ۴- محاصره غزه از دلايل حمله حماس به اسراييل است.
يك جمعبندي ساده از نگاه چند نوجوان ايراني به مساله فلسطين و اسراييل
آشكار است كه گفتوگو با چند نفر از نوجوانان ايراني هراندازه كه اين چندنفر متفاوت و از طبقات و خانوادههاي متمايز اجتماعي و سياسي باشند، نشاندهنده نظر نسل زد ايران نيست، اما ممكن است كمكي به شناخت بيشتر اين نسل داشته باشد. جمعبندي گفتوگو با بيش از ۱۰ نفر از نوجوانان ايران از طبقات و جنيست متفاوت به اين صورت است كه:
«- اين نوجوانان معتقدند مساله اسراييل و فلسطين دليل ريشهايتر و عميقتري دارد و دعوا بيشتر بر سر عقيده است تا مسائل ديگر و بالعكس عدهاي هم بر اين عقيده هستند كه فلسطينيها خود زمينهاي خود را فروخته و حالا خواستار زمينهاي فروختهشده خود هستند.
- حماس به دنبال دفاع از سرزمينش و دفاع از حق خودش است.
- حماس هم به دنبال سياست و هم دفاع است و پديده نفوذ را به كار برده است. در ارتباط با نحوه حمله آنها چنين عقيده دارند كه:
- هر دو حمله غيرانساني است.
- شكل حمله اسراييل متفاوتتر است.
- حمله اسراييل غير انسانيتر است.» اين چند جمله البته قابل تعميم به اين نسل نيست و براي اطلاعات دقيقتر بايد سراغ آمار و پژوهشهاي اجتماعي رفت.
ضديت نسل زد با اسراييل از زاويه ديد آمار
درباره نگاه نسل زد ايراني به جنگ اسراييل و فلسطين، اگرچه چندين نظرسنجي تاكنون انجام شده اما برخي از اين موارد چندان مورداعتنا نيست يا امكان صحتسنجي آن وجود دارد. در اين بين اما آمار مركز افكارسنجي ايران يا همان ايسپا قابلاعتناست و در جمعبندي اين بخش و نگاه جوانان و نوجوانان امروز به اين جنگ، آمار ميگويد كه ۷۳ درصد از نسل زد ايران به رويدادهاي جنگ اسراييل و فلسطين علاقهمند هستند و ۸۰ درصد از آنها براي دنبال كردن اين رويداد از رسانههاي اجتماعي استفاده ميكنند. همچنين 69 درصد از نسل زد در اين رويداد به سمت فلسطين و حمايت از آنها تمايل دارند.
درباره نگاه نسل زد امريكا و دنيا به پرونده حماس و اسراييل هم ميتوان از چندين نظرسنجي معتبر آمار ارايه كرد. به عنوان مثال و براساس نظرسنجي مركز مطالعات سياسي امريكا در دانشگاه هاروارد و موسسه افكارسنجي هيل كه همين دو ماه پيش انجام و نتايج آن منتشر شد، ۵۱ درصد امريكاييها در بازه سني ۱۸ تا ۲۴ سال به اين سوال كه آيا رژيم صهيونيستي بايد پايان بيابد و به حاكميت حماس و فلسطينيها دربيايد، پاسخ مثبت دادند. علاوه بر اين، نظرسنجي فوق نشان داد ۶۰ درصد افراد در اين بازه سني بر اين باورند كه حملات توسط جنبش مقاومت فلسطين در هفتم اكتبر با توجه به نارضايتيها و شكايتهاي فلسطينيها، قابل توجيه است و كارزار نظامي رژيم صهيونيستي نسلكشي عليه مردم غزه محسوب ميشود. نظرات اين گروه سني همچنين مخالف نظرات ديگر امريكاييها درباره آتشبس در جنگ غزه بود و گرچه ۶۴ درصد از پاسخدهندگان گفتند آتشبس بايد تنها پس از آزادي اسرا و بركناري حماس از قدرت انجام شود، اما ۶۷ درصد از پاسخدهندگان در گروه سني ۱۸ تا ۲۴ سال معتقد بودند كه بايد توافق بيقيد و شرطي انجام شود و اوضاع به همين شكل باقي بماند. در اين نظرسنجي همچنين درباره «الفاظ يهوديستيزانهاي» سوال شد كه از زمان در گرفتن جنگ غزه در ميان دانشجويان امريكايي به كار رفته است؛ بسياري از افراد در اين گروه سني با اين امر مشكلي نداشتند. افزون بر اين، بسياري از پاسخدهندگان (۶۸ درصد) تاييد كردند كه چيزي به نام «يهودي استيزي» در محوطه دانشگاهها متداول بوده و ۶۳ درصد از اين ميزان شامل افرادي بود كه در گروه سني ۱۸ تا ۲۴ سال قرار دارند.
حمايت غالب «تينيجير»هاي اروپايي از فلسطين
اگرچه پيشتر و در بخشهاي بالاتر همين گزارش به حمايت غالب نسل زد ايران و امريكا از حقوق فلسطينيان در اين نزاع تاريخي اشاره شد، اما چندين پژوهش آماري ديگر كه از سوي موسسات معتبر اروپايي انجام شد، از نتيجه مشابه در بين نسل زد اروپايي حكايت دارد. پيشتر «ابوالفضل فاتح» در جمعبندي اين آمار در «اعتماد» نوشته بود: «ميتوان درك كرد كه چرا به رغم آنكه رسانههاي جريان رسمي، پيوسته در حال توجيه بمباران و كشتار فلسطينيان از سوي اسراييل به عنوان «حق دفاع از خود» هستند، خيابانهاي اروپا در تسخير جوانان مدافع فلسطين است و چرا در اغلب نظرسنجيها، گرايش به فلسطين در جريانات ليبرال و چپ به مراتب بيشتر از راستها و محافظهكاران و جمهوريخواهان است. بهطور مثال در انگليس، طبق نظرسنجي يوگاو در روز ۱۷ اكتبر، در حالي كه در نسل بالاي ۶۵ سال، ۳۷ درصد حامي اسراييل و تنها ۱۱ درصد حامي فلسطيني بودهاند، در جوانهاي ۱۸ تا ۲۴ سال نمودار دقيقا وارونه شده و تنها ۱۱درصد حامي اسراييل بوده و در مقابل ۳۷ درصد اين جوانان حامي فلسطين بودهاند. در امريكا و كانادا نيز گرچه شايد اكثريت موضع ديگري داشته باشند، اما بيشترين حاميان فلسطين در ميان نسل «زد» قرار دارند. در امريكا حامي درجه اول و سنتي اسراييل، طبق نظرسنجي منتشر شده در پوليتيكو در حالي كه در روز ۱۷ اكتبر، تنها ۲۶ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۴ ساله حامي فلسطين بودهاند، در روز ۱۶ نوامبر اين عدد به ۵۲ درصد افزايش يافته و اين در حالي است كه حاميان اسراييل از ۴۱ درصد به حدود ۲۹ درصد كاهش يافتهاند. در سطح حزبي نيز بهطور مثال گرچه بيست و دو سال پيش دموكراتها با فاصله ۳۵ درصد بيشتر حامي اسراييل بودهاند، مارس ۲۰۲۳، طبق نظرسنجي گالوپ در ميان كساني كه به دموكراتها راي دادهاند، كساني كه به فلسطين گرايش داشتهاند نسبت به كساني كه به اسراييل گرايش نشان دادهاند ۴۹ به ۳۸ درصد يعني ۱۱ درصد بيشتر است. حتي در نظرسنجي ديگري كه از سوي موسسه مشهور «جويش الكترويت» امريكا در ۵ تا ۹ نوامبر ۲۰۲۳ ميان رايدهندگان يهودي صورت گرفته، رسما از شكاف نسلي در ميان يهوديان ابراز نگراني شده است. بر اساس اين نظرسنجي تنها كمتر از ۴۵ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۴ سال يهودي از وتوي امريكا به نفع اسراييل حمايت داشتهاند و اين درحالي است كه اين ميزان براي يهوديان بالاي ۳۴ سال، هفتاد درصد بوده كه خود نشاندهنده كاهش معنيدار گرايش به اسراييل حتي در نزد رايدهندگان يهودي امريكاست. اين درحالي است كه هرچه دامنه حملات اسراييل به غزه گسترش مييابد، همان ميزان گرايش به اسراييل كاهش و گرايش به فلسطين فزوني يافته است. به عنوان نمونه در امريكا طبق نظرسنجي فايننشالتايمز در حالي كه در نيمه اكتبر ۴۱ درصد حامي سياستهاي دولت در قبال درگيريهاي غزه بودهاند، اين ميزان در نيمه نوامبر به ۳۲ درصد رسيده و نيويورك شاهد بزرگترين راهپيمايي در حمايت از فلسطين در تاريخ خود بوده است. در فرانسه نيز طبق نظرسنجي نشريه «ايف اپ» در حالي كه اواخر اكتبر همدلي با اسراييل ۳۷ درصد بوده در حدود دو هفته بعد (۹ نوامبر) اين ميزان به ۲۵ درصد كاهش يافته است. در انگلستان نيز در رايگيري ۱۶ نوامبر، هيچيك از اعضاي حزب كارگر، حزب ليبرال و حزب استقلال طلب اسكاتلند حاضر نشدند عليه آتشبس در غزه راي دهند در حالي كه ۲۸۴ تن از ۲۹۴ مخالف آتشبس، از حزب دستهراستي محافظهكار بودند.»
ماجراي نسل زد امريكا در تيك تاك و جنجال بنلادن:
درباره اين پرونده اما يك مساله هم بهشدت خبرساز شده و چنان براي افكار عمومي جالب بود كه چندين روز بحث اصلي شبكههاي اجتماعي بود. خلاصه ماجرا به اين صورت است كه در بحبوحه جنگ اسراييل و فلسطين و هنگامي كه افكار عمومي اين كشور و به خصوص نسل زد نسبت به سياستهاي رسمي اين كشور درباره اين جنگ اعتراض داشتند، سراغ نامه حدود ۲۰ سال پيش «اسامه بنلادن» به مردم امريكا رفتند و بهشدت آن را در شبكههاي اجتماعي همرساني كردند. شدت توجه به نامه فردي كه بسياري از كشورهاي دنيا او را تروريست و رهبر يكي از افراطيترين سازمان تروريستي چنددهه اخير ميدانند، كار را به جايي رساند كه «گاردين» اين خبر و ترجمه انگليسي نامه را از پايگاه خبري خود حذف كرد. به عبارت ديگر شدت همرساني اين خبر قديمي چنان گسترده شد كه روزنامه گاردين انگلستان در اقدامي عجيب متن خبر بيست و يك سال قبل خود كه ترجمه نامه بنلادن در آن بود را حذف كرد و به جاي آن يك توضيح گذاشت. البته حذف متن نامه از سايت گاردين و حذف اين محتواها و هشتگها از شبكههاي اجتماعي موجب پيگيري و توجه بيشتر به موضوع شده و به اين ذهنيت در ميان برخي جوانان امريكايي دامن زده كه حتما چيزهايي هست كه مقامات و صاحبان قدرت و ثروت و رسانههاي جريان اصلي نميخواهند ما بدانيم؛ اين پرونده خود محور دهها مقاله و تحليل جامعهشناختي هم شده كه يكي از محورهاي غالب اين تحليلها، بحث درباره رفتار سياستمداران غرب و اثر آنها در هل دادن مردم به سمت افراطگرايي بود.
فارغ از اين بحث و در جمعبندي سوژه اصلي اين گزارش ميتوان نوشت كه آنچه از اين نسل تصور ميشد با واكنش اكثريت آنها نسبت به موضوع فلسطين كاملا مغايرت دارد. اين نسل كه سطحينگر توصيف ميشد در مواجهه با جنگ خواستار عدالتخواهي است، خواستار احقاق حقوق است و نسبت به اين مساله نگاه تاريخي دارد.