روي ديگر سكه خشونتهاي خانگي
مردها زار نميزنند!
فرج براري / روزنامهنگار
اسمش فريدون است. همنام «فريدون» پادشاه پيشدادي ايران در شاهنامه فردوسي كه برضحاك ستمگر پيروز شد و پانصد سال با شكوه و برومندي زندگي كرد.
فريدون بار ميكشد. يك روز سراپا لباسهايش سيمان است يك روز گچ و روزي ديگر خاك، با وجود جواني شانههايش قوز برداشتهاند. او در جاهايي كه «مصالح ساختماني» ميفروشند، ميايستد و سيمان، گچ و آجر و گاه وسايل منزل جابهجا ميكند و بار گران زندگياش را اينگونه بر دوش ميكشد. علاوه بر اين، او همانند اكثر مردان با درد بزرگتري دست به گريبان است و آن آزارهاي روحي و رواني همسرش نسبت به او است. وقتي غروب به خانه برميگردد، صداي زنش را ميشنويم كه او را مورد توهين و تحقير قرار ميدهد. اكثر اوقات او را بيعرضهاي خطاب ميكند كه بايد بيشتر و بيشتر تلاش كند. او آرام و بيصدا دوباره بيرون ميزند، فكر ميكنيد كجا؟! كه دوباره تا پاسي از شب بارش را بكشد...
همسر مرد كه انواع روتينهاي پوستي، ترماژها و جراحيهاي زيبايي را روي خودش امتحان كرده، سبك زندگي متفاوتي دارد. او صبح را با رفتن به باشگاه بدنسازي و گشتزنيها در اينستاگرام آغاز ميكند، برنامه خريد و رفتن به كلينيكهاي زيبايي در بعدازظهر ادامه دارد و سرانجام كار روزانهاش را با شركت در كلاسهاي شنا به پايان ميرساند.
اين تنها نمونهاي از هزاران نمونه بحران نوظهور مردآزاري در جامعه است. مرداني كه جامعه و زنان آنها را به عنوان يك ماشين كار به حساب ميآورند، ماشينهايي كه به دليل توقعات زنان و فرزندان از آنها و همچنين مشكلات اقتصادي هر روز بيشتر از روز قبل فرسوده ميشوند و از كار ميافتند.
فرزندان هم كه جامعه چندان مسووليتي در قبالشان ندارد پديده مردآزاري را تشديد ميكنند. آنها همانگونه كه نظام آموزش و پرورش در بچگي به آنها توصيه ميكند، «بابا بايد تا روز مرگ نان بدهد» بعد از مرگ هم بايد ماتركي داشته باشد، وگرنه روزي هزار بار استخوانهايش را در گور ميلرزانند...
با اينكه امروزه مردان نسبت به گذشته رفاه بيشتري را براي همسرانشان به ارمغان آوردهاند، چرا بيشتر از گذشته مورد بيمهري زنان قرار گرفتهاند؟!
خليل كمربيگي، جامعهشناس، اين مساله را اينگونه تحليل ميكند: امروزه دگرگونيها و تغييرات
ايجاد شده در نظام خانواده، آن را با مشكلات و آسيبهاي زيادي روبهرو ساخته است.
در بحث خشونتهاي خانگي در ايران معمولا به دليل امتناع مردان از گزارش خشونت عليه خود، فقدان پيمايش و دادههاي قابل اطمينان، كمتر به پديده شوهرآزاري پرداخته شده است. با اين حال مطالعه پروندههاي نزاع در كلانتريها، آمار مراجعه مردان به پزشكي قانوني، رجوع آنها به دفاتر مشاوره خصوصي و دولتي و تجربه مشاهده موارد متعدد نشان ميدهد كه جامعه در آستانه مواجهه با شكلگيري مسالهاي به نام شوهرآزاري است كه هر روز بر دامنه آن افزوده شده و تا پذيرش آن به عنوان يك مساله اجتماعي راه زيادي نمانده است.
اين جامعهشناس در پاسخ به چرايي اين پديده در جامعه ميگويد: امروزه برخي مردان به دليل مشكلات اقتصادي و معيشتي، عدم توانايي در مديريت خانواده و از كارافتادگيهاي جسمي و جنسي از سوي همسرانشان مورد انواع خشونتهاي كلامي و رواني از جمله تحقير، توهين و فحاشي، تهديد، سوءظن و بياحترامي قرار ميگيرند....
واقعيت اين است كه نمايان شدن پديدهاي به نام شوهرآزاري همچون زنآزاري بر مشكلات خانواده ميافزايد و آن را با آسيبهاي مختلفي مواجه ميسازد كه نيازمند پيشگيري از گسترش آن است.
حالا به اداره كل پزشكي قانوني استان ايلام سر ميزنيم تا ميزان احتمالي آزارديدگان مرد را در مقياس كوچكتري بسنجيم. به دليل بافت سنتي و اعتقادات فرهنگي و ديني و ترس از احساس حقارت، اكثر خشونتها عليه مردان به مراجع قضايي كشيده نميشود و در بطن جامعه به صورت طلاق، قتل، خودكشي و حتي طرد شدن از خانواده خودش را نشان ميدهد. بيكاري، مشكلات و درگيريهاي اجتماعي و خانوادگي سالانه مردان زيادي را طناب به دست به قصد خودكشي راهي جنگلهاي حاشيه شهر ميكند.
آمارهاي پزشكي قانوني ايلام به ما ميگويند كه در سال ۱۴۰۰ تعداد ۸ پرونده مردآزاري تشكيل شده كه در سال ۱۴۰۱ به ۲۰ پرونده افزايش يافته است، بدون احتساب آمار سال ۱۴۰۲ كه هنوز تكميل نشده با افزايش ۶۰درصدي آمار ضرب و شتم شوهران مواجه هستيم، با اين حال در بيشتر مردآزاريها، كار به پزشكي قانوني نميرسد و در واحدهاي پيشگيري در كلانتريها مسكوت ميماند.
آمارها نشان ميدهند كه بيشتر طردشدگان جامعه مردها هستند. ۸۵درصد كارتنخوابها و راندهشدگان از خانواده را مردان تشكيل ميدهند. آمار مرگ و مير مردان در تصادفات و حوادث ۵ برابر بيشتر از زنان است. علاوه بر اين مشكلات، هر لحظه تهديد بزرگتري به نام «مهريه» سلامت رواني و داشتههاي مالي مردان را نشانه ميگيرد.
يك وكيل دادگستري كه نخواست نامش را عنوان كنيم در اين باره ميگويد: متاسفانه زنان زيادي از مساله «مهريه» سوءاستفاده ميكنند، بعضي از دختران قصد ازدواج با طرف مقابل را ندارند، اول به عقد يك نفر درميآيند و بعد مهريه را مطالبه ميكنند. متاسفانه بعضي زنان از اين امكان به عنوان يك حربه عليه مردان استفاده ميكنند.
اين وكيل خانواده ادامه ميدهد: تبعيض در دادگاههاي خانواده عليه مردان بيشتر به چشم ميآيد و در مساله حضانت فرزندان راي دادگاه بيشتر به نفع زنان است. طبيعي است كه بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي پديده مردآزاري را تشديد ميكند و به دليل ناتواني در برآورده ساختن نيازهاي خانواده روزبهروز بر تعداد زنان مردآزار افزوده ميشود. حال جامعه با شيب ملايمي از مشكلي به يك مشكل ديگر در حال تغيير است و مسوولان بايد به آسيبشناسي آسيبي بنشينند كه سالانه پنج هزار نفر از مردان جامعه را با سر و صورتي كبود به پزشكي قانوني روانه كرده است.
به اميد آن روز كه زنان و مردان از آسيب يكديگر دست بردارند...