مسووليت اجتماعي عالم سياست اجتماعي
كرم حبيبپورگتابي
مقدمتا بايد اشاره كنم كه در اينجا استفاده نگارنده از واژه علم براي سياست اجتماعي استفاده تحليلي و صرفا جهت اقامه مطلب است؛ كما اينكه الصاق واژه علم به آن و هر حوزه مطالعاتي بين رشتهاي ديگري، محل گفتوگو تاملاتي دقيق است. به هر روي از يك طرف مسووليت اجتماعي در معناي موسعش به مفهوم اخلاقي بودن و توجه به ذينفعان و از طرف ديگر هدف سياست اجتماعي بهبود حيات اجتماعي سوژههاست، بنابراين عالم سياست اجتماعي در مقام فردي كه اين پوزيشن و موقعيت را در اختيار دارد چندين مسووليت اجتماعي مرتبط و به هم وابسته در بهبود اين حيات دارد كه به شكلي يكپارچه همديگر را تقويت ميكنند.(۱) انتقادي بودن علم سياست اجتماعي از بطن شرايط اجتماعي ناعادلانه برآمده و ادعاي اصلياش كمك به بازتوزيع است، بنابراين با رويكردهاي پوزيتيويستي امكان بهبود اين شرايطي كه وجودش را متحقق كرده، وجود ندارد. اين علم بايد انتقادي باشد و يك جامعهشناس سياستي صرف به تعبير بوراووي كارايي ندارد. (۲) روشنگري و رهابخشي سوژهها. علم سياست اجتماعي به خاطر رويكرد انتقادياش بايد روشنگري و رهابخشي كند. (۳) كمك به سلطه بر زندگي. با وامداري از وبر، علم سياست اجتماعي بايد سوژهها را بر زندگيشان مسلط كند، دموكراتيزاسيون زندگي تا عامليت سوژهها معنا يابد. (4) سياست محوري، كاربرد محوري و پيگيري و رصد كردن، تحقيقات به مسووليت اجتماعي يك عالم سياست اجتماعي اشاره دارد.
سياست اجتماعي يك رشته نظري صرف نيست، بلكه كاربردي است و اساسا ارتباط آن با مفهوم سياستگذاري اين مسووليت كاربردي بودن را بيشتر ميكند، بنابراين سياست اجتماعي يك دانش براي دانش نيست و خروجي و دستاورد اين علم بايد بيش از رشتههاي نظري به كار بهبود زندگي مردم و تغيير آن بيايد.
واژگان كليدي: مسووليت اجتماعي سياست اجتماعي عالم سياست، اجتماعي انتقادي بودن، عامليت.