ماجراي سارقاني كه دلارهاي سرقتي را در خيابان پخش كردند
سارقان خانه ويلايي وقتي پليس را در تعقيب خود ديدند، دلارهايي را كه سرقت كرده بودند در خيابان پخش كردند تا با ايجاد ترافيك و تجمع بتوانند به راحتي فرار كنند. چند شب قبل ماموران گشت پليس در غرب تهران، متوجه خودرو پژويي شدند كه در مقابل خانهاي ويلايي توقف كرده بود. راننده پژو كه با ديدن ماموران دستپاچه شده بود، سعي داشت خود را خونسرد نشان دهد. ماموران نيز با استعلام شماره پلاك خودرو دريافتند كه سابقه سرقت خودرو در سيستم پليس ثبت شده است. در همين حين دو مرد هراسان در حالي كه ساكي در دست داشتند، از خانه ويلايي خارج شده و سوار خودرو پژو شدند. ماموران كه با ديدن اين صحنه شك آنها به يقين تبديل شده بود به سمت سارقان رفتند، اما آنها با عجله اقدام به فرار كردند. تعقيب و گريز پليسي آغاز شد و سارقان كه پليس را در تعقيب خود ميديدند ناگهان مقدار زيادي پول و دلار را از پنجره خودرو در هوا پخش كردند. سارقان با اين شگرد ميخواستند توجه مردم و خودروهاي عبوري را جلب كرده و با ايجاد ترافيك و تجمع به راحتي فرار كنند. اما ماموران كه متوجه ترفند آنها شده بودند به سارقان رودست زدند. يكي از ماموران بلافاصله از خودرو پياده شد و شروع به جمعآوري پولها و متفرق كردن جمعيت كرد. همزمان دو همكار ديگرش به تعقيب سارقان ادامه دادند. دقايقي بعد نيز در نهايت ماموران موفق شدند با خودرو راه سارقان را سد كنند. در حالي كه دو نفر از متهمان اقدام به فرار كرده بودند، سومين نفر اين باند دستگير شد. جواني كه دستگير شده بود، در تحقيقات اوليه مدعي شد: «در اين سرقتها نقش خاصي نداشتم و تنها به عنوان زاغزن با آنها بودم. من فقط حواسم به اين بود كه لو نرويم، در سرقتها هيچ نقشي نداشتم.» با اطلاعاتي كه مرد زاغزن در اختيار ماموران قرار داد، دو همدست او كه سارقان سابقهدار و حرفهاي بودند، بازداشت شدند. سارقان جوان در مواجهه با مدارك پليسي به سرقتهاي سريالي خانههاي پايتخت اعتراف كردند. متهمان به دستور بازپرس دادسراي ويژه سرقت در اختيار اداره آگاهي قرار گرفتند و بررسيها براي شناسايي ساير مالباختگان اعضاي اين باند ادامه دارد. يكي از سارقان براي اجراي اين نقشهها از زندان مرخصي گرفته بود و بايد بعد از چند سرقت، دوباره به زندان برميگشت تا ردي از خود به جا نگذارد. او به سوالات زير پاسخ ميدهد.
تا به حال چند بار زندان رفتيد؟
حدود 5، 6 بار به زندان افتادهام.
چرا هر بار كه آزاد ميشديد باز دنبال سرقت ميرفتيد؟
وقتي يك دزد دستگير ميشود اول بايد رد مال بدهد، اما پولي نداشتم، چراكه اموال سرقتي را كمتر از يكسوم قيمت فروخته و پولهاي بادآورده را هم به باد داده بودم. از طرفي چه كسي به يك سابقهدار كار ميدهد. بنابراين مجبور بودم دوباره سرقت كنم.
شگردتان براي سرقت چه بود؟
آسانترين شگرد. با همدستانم در خيابانها پرسه ميزديم و با ديدن خانهاي كه چراغهايش خاموش است، در ورودي را تخريب ميكرديم و وارد خانهها شده و فقط ارز و سكه و طلا سرقت ميكرديم.
چرا از زندان آزاد شديد؟
هنوز آزاد نشدهام. من هر چند وقت يكبار از زندان مرخصي ميگرفتم و با همدستانم قرار سرقت ميگذاشتم. چندين خانه را سرقت ميكردم و با پايان زمان مرخصيام دوباره به زندان برميگشتم. با اين شيوه پليس شك نميكرد كه من سرقتهاي جديد را انجام داده باشم. نياز به پول داشتم. بايد رد مال ميدادم و چون نميتوانستم بدهيهايم را بدهم، مجبور بودم كه سرقت كنم.
آخرين بار چطور شناسايي شديد؟
شانس با ما يار نبود و پليس به ما شك كرد. من هم براي اينكه بتوانيم فرار كنيم، به همدستانم گفتم كه پولها را در خيابان بريزند، اما باز هم نقشه ما نگرفت و دستگير شديم.