ادامه از صفحه اول
قطاري كه براي همه جا داشت
در انديشه امام خميني دامنه وحدت بسيار گسترده است، نمونهاي از كلام امام در اين زمينه قابل ملاحظه است:
«من از شما آقايان، از تمام ملت ايران، از تمام اقشار ايران، ازدانشجويان محترم، از تجار، از كارگران، از كارفرمايان، از همه ملت خواستارم كه حفظ كنند وحدت كلمه را و نگذارند اينها در بين اقشار شما تفرقه بيندازند.» (صحيفه امام، ج۷، ص ۶۴) «ما بايد از همه طبقات ملت تشكر كنيم كه اين پيروزي تا اينجا به واسطه وحدت كلمه بوده است. وحدت كلمه مسلمين ـ همه، وحدت كلمه اقليتهاي مذهبي با مسلمين، وحدت دانشگاه و مدرسه علمي، وحدت طبقه روحاني و جناح سياسي. بايد همه اين رمز را بفهميم كه وحدت كلمه رمز پيروزي است؛ و اين رمز پيروزي را از دست ندهيم و - خداي نخواسته - شياطين بين صفوف شما تفرقه نيندازند.» (صحيفه امام؛ ج ۶، ص ۹)
«يك دسته از مسلمانان شيعه هستند و يك دستهاي از مسلمانان سني، يك دسته حنفي و يك دستهاي حنبلي و دستهاي اخباري هستند؛ اصلا طرح اين معنا از اول درست نبود. در يك جامعهاي كه همه ميخواهند به اسلام خدمت كنند و براي اسلام باشند، اين مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و با هم هستيم، منتها علماي شما يك دسته فتوا به يك چيز و شما تقليد از علماي خود كرديد و شديد حنفي، يك دسته فتواي شافعي را عمل كردند و يك دسته ديگر فتواي حضرت صادق را عمل كردند، اينها شدند شيعه، اينها دليل اختلاف نيست. ما نبايد با هم اختلاف يا يك تضادي داشته باشيم، ما همه با هم برادريم. برادران شيعه و سني بايد از هر اختلافي احتراز كنند. امروز اختلاف بين ما تنها به نفع آنهايي است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفي يا ساير فرق، آنها ميخواهند نه اين باشد نه آن، راه را اين طور ميدانند كه بين شما و ما اختلاف بيندازند.» (30/4/1359) قطار انقلاب در سنت و سيره امام خميني براي همه اقوام و اديان و مذاهب ايراني و همه جريانهاي سياسي جا داشت. اين قطار هم چنان با حفظ اصول اوليه انقلاب اسلامي و آرمانهاي شهيدان و مشي تحولخواهي بنيانگذار براي همگان جا دارد و بايد از پياده كردن مردم از قطار انقلاب خودداري و بار ديگر عموم مردم ايران كه از دفع حداكثري مدعيان، آزرده خاطر هستند را با سياست سمحه و سهله و شرح صدر به قطار انقلاب برگرداند. در اين صورت است كه ميتوانيم در نيل به اهداف انقلاب اسلامي توفيق داشته باشيم. ادامه دارد
ويليام برنز در وقت تعامل
نكته اساسي و بسيار مهم مقاله آنجاست كه رييس كنوني سازمان سيا با سابقه چهل سال خدمت در دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي امريكا كه نگاه و شناخت ويژهاي در حوزه خاورميانه دارد، كليد امنيت در منطقه خاورميانه را در معامله و تعامل با ايران ميداند. نكته داراي اهميت ديگري كه مرد تعامل و سياست ايالات متحده به آن اشاره كرد و در مصاحبه روز پنجشنبه مرد جنگ و دفاع امريكا يعني لويد آستين بازپخش عميق داشت اينكه گفت: ايالات متحده بهطور انحصاري مسوول حل هيچ يك از مشكلات آزاردهنده خاورميانه نيست. لويد آستين، وزير دفاع امريكا هم در ساختمان پنتاگون و در حساسترين گفتوگوي رسانهاي خود ابراز داشت: درياي سرخ مساله ايالات متحده نيست. او ابراز داشت ما اسنادي نداريم كه تاييد كند ايران از حمله پهپادي به برج ۲۲ در اردن اطلاع داشت. نكتهاي كه بارها مقامات دستاندركار ايران نيز به آن تاكيد ورزيدهاند كه هيچ ارتباطي با اينگونه عملياتها ندارند. لويد آستين در اين گفتوگوي خود بارها تاكيد كرد كه امريكا از گشوده شدن جبههاي تازه در خاورميانه پرهيز ميكند. اين گفتارها به خوبي عيان ميسازد كه راهبرد عملگرايانه ايالات متحده در اين شرايط حساس زماني و مكاني، رسيدن به يك تعامل و توافق با تكيهگاه و كليد امنيت در منطقه يعني ايران است. اكنون كه خاورميانه يا به تعبير بهتر غرب آسيا در التهابهاي ناگواري به سر ميبرد، راهي كه بتواند آرامش و امنيت پايدار را به اين منطقه ارزاني دارد بيگمان از مسير ديپلماسي و تعامل ميگذرد. چنانكه حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه كشورمان در نگاهي عميق به شرايط حال حاضر منطقه در بيانيه مهمي ابراز داشت: كاخ سفيد به خوبي ميداند كه راهحل پايان جنگ و نسلكشي غزه و بحران كنوني در منطقه، سياسي است. ديپلماسي در اين مسير فعال است. افزون بر اينها اكنون كه اروپا، جهان و حتي نيمي از امريكا در شبح بازگشت ناخوشايند ترامپ در انتخابات آينده به سر ميبرند، شايد اتاقهاي فكر امريكا را به اين انديشه واداشته است كه تعامل با ايران يكي از گزينههاي بسيار موثري باشد كه بازگشت اين شبح ضد زن، ضد اروپا و ضد قراردادهاي بينالمللي را از سر جهان دور كند. شايد به همين خاطر است كه وزير دفاع انگلستان اعلام كرد در طرح امريكا براي حمله احتمالي به مواضع ايران مشاركت نميكند. حال با عنايت به اين دو نگاه ديپلماتيك از سوي بالاترين مقامهاي سياسي و امنيتي دو كشور ايران و امريكا، آيا ميتوان برداشت كرد كه خاورميانه پس از يك التهاب ناگوار، اكنون آگاهانه و هدفمند در مسير تعامل و گفتوگو گام برميدارد؟