ظريف در سيامين مجمع عمومي جامعه پزشكي:
مردم را با مشت آهنين نميتوان حفظ كرد
امتداد| محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه پيشين كشورمان در سيامين مجمع عمومي جامعه پزشكي گفت: نفوذ ما در منطقه براي ما مهم است، اما به اين شرط كه نفوذ را با حضور اشتباه نگيريم. هيچ كشوري دوست ندارد كه نيروي خارجي در خاك كشورش حضور داشته باشد. اين مساله را امريكا متوجه شده و از سال 2004 به اين سو از حضور فراري است. حضور هزينهآفرين است، اما ما چون حضور را با نفوذ اشتباه گرفتيم، نفوذ را هم نفي ميكنيم. نبايد از آن سوي بام افتاد.
محمدجواد ظريف اظهار داشت: انقلاب ما، مبتني بر مردم بود. اگر به نوشتههايي كه در آغاز انقلاب توسط تحليلگران خارجي و اساتيد علوم سياسي منتشر شد، توجه كنيد، انقلاب ايران را به دليل اينكه توسط مردم انجام شد، يك انقلاب متفاوت در جهان ميدانستند.
- ريچارد فالك از اساتيد برجسته حقوق بينالملل ميگفت كه اين انقلاب، آغازگر يك نظم نوين است. اين، آرزوي ما بود و اميدواريم اين آرزو با واقعيت منطبق باشد.
- در جهان در حال تكوين كنوني، انسان نقش برجستهاي دارد. امروز در حال ورود به دنيايي هستيم كه انسانها در آن صاحب نقش هستند. بزرگترين قدرت نظامي جهان كه از مردم بيگانه شده بود، سقوط كرد. اين به خاطر يك فهم بود. قدرت وابسته در ايران كه از حمايت بينالمللي برخوردار بود به واسطه مردم سقوط كرد. جنگ بهرغم برتري تسليحاتي صدام، توسط مردم مورد مقاومت قرار گرفت.
- پس از سخنراني محور شرارت بوش در هفتم فوريه 2002 شارون به امريكا رفت و امريكاييها بنا داشتند كه هژموني اين كشور را نهادينه كنند. در آن برهه اين بحث بود كه با پيروزي در جنگ افغانستان بر يك گروه غارنشين، نميتوان اين هژموني را نهادينه كرد و صحبت از اين بود كه بايد به يك كشور جدي حمله كرد. در سفر شارون، واشنگتنپست نوشت كه بغداد آدرس غلط و آدرس درست، تهران است!
- دو دليل مطرح بود كه چرا نبايد به ايران حمله كرد؛ دليل اول، دوازده سال قطعنامههاي مكرر شوراي امنيت سازمان ملل عليه عراق، جنگ با اين كشور را موجه و كمهزينه ميكرد. دومين دليل هم اين بوده جغرافياي وسيع ايران، همراه با مردمي كه با حكومت هستند، باعث خواهد شد كه ما نتوانيم به صورت برقآسا موفق شويم. لذا مردم بودند كه سلاح ما را نجات دادند، نه سلاح ما كه مردم را نجات دهد.
- تحريمها كمر كشور را شكسته، اما مردم باعث دوام آوردن ايران شدهاند. كشورهايي با تحريمهاي به مراتب كمتر با چالشهاي به مراتب جديتري مواجه هستند. اين، مردم و بخش خصوصي هستند كه از شكست كشور در دوره تحريمها جلوگيري كردهاند.
- بازدارندگي ايران، ستون استوار آن، مردم ايران هستند. اگر جنگ عراق و ساير قضايا را نگاه كنيد، باز هم خواهيد ديد كه ستون، مردم هستند. در دنيا هم، يك دختربچه پاكستاني ميتواند، دنيا را براي آموزش دختران و كودكان و نگرشهاي افراطگرايانه بسيج كند.
- امريكا امروز از پس حوثيها برنميآيد. آيا اسراييل توانست با اين همه توان نظامي و حتي داشتن بمب اتم از پس حماس بربيايد؟ آيا توانست از پس دو ميليون آدم در غزه به رغم همه جنايات، آدمكشيها و خون ريختنها بربيايد؟ امروز محبوبيت حماس در غزه، نسبت به قبل از هفتم اكتبر قابل قياس نيست. جهان تغيير كرده و امروز ميبينيم كه كشوري مانند امريكا از پس يك گروه مانند حوثيها برنميآيد.
- ما پاسخ هر چيز را با پهپاد و موشك تصور كرديم، اما در نظر نداشتيم كه نفوذ با حضور متفاوت است. در جهان كنوني، دولتها مهم هستند. البته نميگوييم كه امريكا افول كرده! امريكا تا 30، 40 سال آينده قدرت بزرگ در دنيا خواهد بود، اما قدرت هژمونيك نخواهيم داشت، نه امريكا و نه هيچ كشور ديگر. در زمان حمله به كنگره امريكا، يك آقايي با من تماس گرفت و گفت كه بنويس؛ امريكا نابود ميشود، با من! گفتم؛ من وزيرخارجه هستم، يعني چه كه اينطور بنويس، با من!
- ما دنيا را هنوز قطبي ميبينيم و تصور داريم كه عربستان چون نوكر امريكاست، نميتواند با رقباي آن ارتباط بگيرد. تصور ميكنيم كه روسيه و چين حاضرند تا منافع خود را به خاطر ما به خطر بيندازند. توقعات بيجا درست ميكنيم. الان عربستان، امارات و ديگر كشورها هم با امريكا و اروپا ارتباط دارند و هم با روسيه و چين ارتباط خوبي برقرار كردهاند. بر همين اساس هم قياس كنيد، رابطه ما با روسيه و چين و عربستان و امارات با اين كشورها.
- ما در روابط بينالمللي، مردي و نامردي نداريم. ما ديگر وفاداري در روابط دنيا نداريم. نه قرار است ما به كسي وفادار باشيم و نه كسي به ما وفادار باشد. به همين دليل هم ميگوييم كه ما گروههاي نيابتي نداريم. مگر حماس با ما در خصوص بشار همراه بود؟ مگر دوستان ما در عراق در ماجرايي با ما همراه بودند؟ به همين دليل هم ميگويم كه نيروي نيابتي معنا دارد.
- چين تصميم گرفته كه در حوزه امنيت با امريكا رقابت نكند. اروپا تصميم گرفته در حوزه هنجاري با امريكا رقابت كند و در حوزه امنيتي چنين تصميمي ندارد. هر كسي تصميم گرفته كه ببيند كجا مزيت نسبي دارد و اين، خاصيت دوران پساجنگ سرد است.
- نفوذ ما در منطقه براي ما مهم است، اما به اين شرط كه نفوذ را با حضور اشتباه نگيريم. هيچ كشوري دوست ندارد كه نيروي خارجي در خاك كشورش حضور داشته باشد. اين مساله را امريكا متوجه شده و از سال 2004 به اين سو از حضور فراري است. حضور هزينهآفرين است، اما ما چون حضور را با نفوذ اشتباه گرفتيم، نفوذ را هم نفي ميكنيم. نبايد از آن سوي بام افتاد.
- نبايد ديپلماسي را به ميدان تقديم كرده و ادبياتمان را نظامي كنيم. نگوييم قرارگاه ديپلماسي، نگوييم سردار ديپلماسي، ما واژگانمان را از دست دادهايم. خيال ميكنند كه اگر بگويند كه در سنگر هستند، قدرت دارند در حالي كه قدرت، مردم هستند. قدرت بخش پزشكي ما هستند. بخش خصوصي و مردم هستند كه اين كشور را حفظ كردهاند.
- مردم را با مشت آهنين نميتوان حفظ كرد. خدا به رسول خدا ميفرمايد كه رحمت بر تو كه با اين مردم، نرم و اگر با آنها برخورد تندي داشتي، از دور تو پراكنده ميشدند.