• ۱۴۰۳ شنبه ۱ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5700 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۴ بهمن

رنج اشتراكي

بهزاد احمدي

زماني مارادونا، ستاره فوتبال آرژانتين هنگام ترك بيمارستان رواني در مصاحبه‌اي گفته بود: «اينجا ديوانه‌هاي زيادي بستري هستند. يكي مي‌گويد من چه‌گوارا هستم، همه باور مي‌كنند، يكي مي‌گويد من گاندي هستم، همه باور مي‌كنند، اما وقتي به آنها گفتم من مارادونا هستم، همه به من خنديدند و گفتند: هيچ‌وقت، هيچ‌كس مارادونا نمي‌شود.» نمي‌دانم در سايه جنگ‌هاي اوكراين و غزه، انفجارهاي كرمان، ردصلاحيت‌شدگان مجالس شوراي اسلامي و خبرگان، حمله امريكا و بريتانيا به مواضع حوثي‌هاي يمن، موشك‌باران اربيل و پاكستان و ادلب سوريه و هشدار موشكي ايران به اسراييل، آيا اظهارنظر درباره شاخص فلاكت در استان كردستان محلي از اعراب دارد يا خير. اما نيك مي‌دانم نگاشتن در رسانه‌هاي پايتخت بسي بهتر از مطبوعات محلي است، چرا؟ چون وقتي استاندار كردستان در شبكه اجتماعي ايكس (توييتر سابق)، «كردستان آباد» را هشتگ زد، آيا كسي باور كرد؟ يا زماني ياران هم‌داستانش، او را «مردمي‌ترين استاندار كشور» لقب دادند، آيا كسي باور كرد؟ حال شايد رييس‌جمهور، شايد وزير كشور، شايد يكي از اعضاي هيات دولت، شايد كار به دستي يا كاربلدي اين يادداشت را بخواند و حرف مرا باور كند كه شاخص فلاكت در كردستان در بالاترين حد خود ايستاده است. وقتي داده‌هاي آماري سخن مي‌گويند، شايسته‌تر آن است كه كار به دستان به‌ جاي تخيل، تامل كنند، در پاييز 1402 درحالي كه شاخص فلاكت در كشور 
52 واحد بوده، در كردستان از مرز 60درصد عبور كرد و اين بدان معناست شاخص فلاكت كه ارتباط مستقيمي با نرخ بيكاري و نرخ تورم دارد، هنوز براي كار به دستان دولتي در كردستان، زنگ خطر محسوب نمي‌شود.  براي باورپذيري يا باورناپذيري پديده‌ها نمي‌توان كسي را شماتت كرد، هدف اين يادداشت هم بررسي جامعه‌شناسانه در حوزه فرهنگي نيست، اما اگر از نقدِ القاب و عناوين فيك براي استان كردستان در رسانه‌هاي زرد و شبكه‌هاي اجتماعي اين ديار هم چشم‌پوشي كنيم و فرض كنيم همه ‌چيز واقعي است، در برابر يك سوال اساسي كه آيا ميان «مرگ روزانه كولبران» و «شاخص فلاكت در استان كردستان» چه رابطه‌اي وجود دارد، بايد تامل كرد؟ در تحليل مفاهيم جامعه‌شناسي سياسي، اگر به اين‌گونه كنش‌هاي كار به دستان به ‌مثابه «فيگور نابلدانه سياسي» شك نكنيم، بدون شك به كپي بودن و فيك بودن اين رفتارهاي مسوولان ارشد در كردستان بايد خنديد، قدما گفته‌اند: «با حلوا حلوا گفتن، دهان شيرين نمي‌شود.» وقت آن رسيده است كه دولت و دولتيان از بيرون به كردستان بنگرند، شايد بازنمايي واقعي رنج كولبران، خودپسندي و خوشيفتگي مسوولان محلي را تعديل كرده و صد شايد، راهكاري عملي براي حل اين معضل دردآگين اجتماعي گشوده شود. اگر عده‌اي در يك‌سو، كردستان را آباد مي‌بينند، هرگز مسووليت عقل نقادانه را از دوش رسانه‌هاي حرفه‌اي ساقط نمي‌كند كه دچار جهل مقدس شوند و آمار فيك، فيگورهاي فيك و القاب فيك را تيتر كنند، چون در ديگر سو، جنازه كولبران كه راه سخت كوهستان را براي تهيه نان در پيش گرفته بودند، مفهوم آبادي و رفاه شهروندان و توسعه‌يافتگي را زير سوال مي‌برد. سوال اينجاست، داغ‌دار شدن خانواده‌هاي كولبران و بي‌سرپرست شدن زنان و فرزندان كولبران در كجاي پازل سياست‌ورزي سياست‌پيشگان قابل سنجش است. آمار غيرطبيعي كشته ‌شدن كولبران در كردستان نيازمند واكاوي است، به مدد عناصر موجود در متن و نشانه‌‌شناسي واژگان رسانه‌هاي دولتي در كردستان، مي‌توان به سياست فرار از واقعيت كار به دستان در كوتاه‌مدت پي برد، اين سياست كه تدبيرش، ناقص و عمرش، آفتاب آخر پاييز است بر گرده لطايف‌الحيل كار به دستان اين ديار، هيچ برنده‌اي ندارد، در اين بازي سياسي همه بازنده هستند در قامت يك «رنج اشتراكي».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون